هدایت شده از اخباروشبهات سیاسی
🔴۹ صبح رای داد ۱۶ به رحمت خدا رفت 💔
🔸مرحوم یوسف یوسفی رمی ساعت ۹:۳۵ صبح با حضور در شعبه اخذ رأی مسجد امام خمینی روستای رمنت شهرستان بابل در #انتخابات شرکت نمود و در ساعت ١۶ دار فانی را وداع گفت.
🟢صبح امروز رهبر انقلاب:
«در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.»
#اخبار_و_شبهات_سیاسی
#پاسخ_به_شبهات
#انتخابات
#جهاد_تبیین
🚨به کانال اخبار و شبهات سیاسی بپیوندید
@shobhe_siyasi
پست بالا نیز می تونه موضوع مسابقه داستان نویسی باشه. یکی از این دو موضوع را می توانید انتخاب کنید.
سلام دوستان. این هفته هم همراه ما باشید در این کانال. قصد داریم تنوع مطالب کانال را بیشتر کنیم. فقط کمی صبور باشید. بزودی از محتوای کانال رضایت بیشتری خواهید داشت.
امشب قسمت دیگری از پادکست داستان مردان سیاهپوش را تقدیمتون می کنیم.
ضمنا چراغ اول داستان نویسی را یکی از مخاطبین کانال روشن کرد و قصه زیبایی رو با عنوان « بند ناف» برام فرستاد. منتظر داستان های شما برای شرکت در مسابقه داستان نویسی خواهم بود.
یا علی.
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌قصه های زندگی(پادکست صوتی و تصویری )
💎 مردان سیاهپوش
📕 نویسنده و راوی: مصطفی بادله
🔰 قسمت پنجم
#قصه_های_زندگی
#مردان_سیاهپوش
لینک عضویت در کانال 👇👇
https://eitaa.com/ghessehayezendegi
هدایت شده از محمد علی سجادی #حلقه معرفت #پریزاد
44.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷خاطره انتخابات:
پیرمردی آمده بود شعبه اخذ رای،که برادرم و خانمش مریض هستند بیایید از آنها رای بگیرید به او گفتیم به صندوق سیار تماس بگیر، رفت...
دوباره آمد، و همان جواب را گرفت، رفت...
بار سوم آمد،اسرار که هرچقدر تماس گرفتیم کسی نیامده،اگر نیاید برادرم مرا در خانه اش راه نمی دهد،
اسرار و سماجت این پیرمرد در آن سرما و وقت شب برایمان جای سوال داشت،به هر طریقی هماهنگی صورت گرفت و به سراغ او رفتیم...
وقتی به خانه کوچک او رسیدیم فهمیدیم جانباز شیمیایی دفاع مقدس،6سال از خانه بیرون نرفته بود،10متر سیم اکسیژن به او وصل بود که لحظه ای از اکسیژن جدا نشود...
پامنبری و راننده مقام معظم رهبری... می گفت هزارتومان از نظام برای خرج دوا و دکتر نگرفتم... ترسم این بود که امشب از دنیا بروم و دینم را به این نظام ادا نکنم...بسیار باصفا و پر انرژی دلش لک زده بود برای تعریف خاطرات جنگ...
با دیدن او از خودم خجالت کشیدم
بیاد فرموده حاج قاسم افتادم که #ایران_حرم است و دفاع از آن واجب
خانمش می گفت شرمنده ام باید گفت
#ما_مردم_ایران_شرمنده_شما_ایم
حلقه معرفت 👇
@halghhmarfat
دوستان سلام. فردا چهارشنبه آموزش داستان نویسی داریم. و یک قصه مازندرانی به نام« رسم دوستی» البته اسم خاصی این قصه نداشت و خودم این اسم رو براش انتخاب کردم. چون همانطور که می دونید خیلی از قصه های مازندرانی اسم ندارند. پس دوستان خوبم فرداشب منتظر این قصه باشید.
ضمنا آن عزیزانی که قصه های مازندرانی تو یادشونه یا کسانی را می شناسند که این قصه ها رو بلدند حتما این قصه ها را ضبط کنید و برامون بفرستید تا در همین کانال به صورت پادکست قرار بدیم.
لازم می بینم از دوستان عزیزی که از طریق آی دی بنده نظراتشون رو به من منتقل کردند، تشکر کنم. این کانال با نظرات و پیشنهادات ارزنده تان قطعا مسیر بهتری را در آینده خواهد داشت.
برای امشب یک مبحث مهم در داستان نویسی رو می خوام تقدیمتون کنم. و اون هم نحوه ی دیالوگ نویسیه.
پس اون عزیزانی که علاقه مند به داستان نویسی هستند با اولین بخش دیالوگ نویسی همراه ما باشند.
و البته ادامه این بحث جالب را فردا پنجشنبه خواهیم داشت.
🔰 آموزش داستان نویسی
💠 قسمت دوازدهم
📌 دیالوگ نویسی
▪️ قسمت اول
حسام معینی
فکر میکنم هم عقیده باشیم که ما داستان میخونیم تا به زندگی هایی سفر کنیم که شاید به صورت شخصی مجال تجربه کردنش رو نداشته باشیم.
با وجود اینکه میدونیم داستانها از خیال نویسنده جاری میشن ولی چون پوستهای از واقعیت دارن و به تجربیات ملموس و انسانی میپردازن به خیالمون خوش میان و با گوش جان میپذیریمشون.
حالا دیالوگ نویسی اگه در خدمت این ملموس بودن و انسانی بودن نباشه، خواننده رو از فضای تخیلی داستان خارج میکنه و با وجود اینکه خواننده میدونه داره یه داستان خیالی میخونه ولی احساس میکنه داستان براش واقعی نیست.
وقتی کاراکترها شروع میکنن به صحبت با همدیگه، داستان به نزدیکترین فاصله اش با دنیای واقعی میرسه و کوچکترین اشتباهی در واقعی بودن دیالوگها در داستان باعث میشه تمام زحماتی که کشیدید به باد بره.
علاوه بر اینکه دیالوگها باید به دنیای واقعی نزدیک باشه، باید به صحنه پردازی، پیشبرد داستان و شخصیت پردازی هم کمک کنه.
کلماتی که کاراکتر استفاده میکنه و طوری که بحث میکنه از پروفایل خصوصیات رفتاری کاراکتر میاد. یعنی اگه در جهت پرداخت و برجسته کردن این خصوصیات نباشه، از تمام ظرفیتهای دیالوگ نویسی برای شخصیت پردازی استفاده نشده.
تمام این بحثهارو گفتیم تا اهمیت موضوع دیالوگ نویسی در داستان نویسی مشخص بشه. فکر میکنم الان دیگه وقتش باشه بریم سراغ اینکه چطوری دیالوگ بنویسیم.
۱. صدای کاراکتر خودتون رو پیدا کنید
وقتی که یه کاراکتر دیالوگ میگه، در ذهن خواننده یه صدا شنیده میشه، مثل بقیه آدمها. شما به عنوان نویسنده باید این صدارو پیدا کنید. حالا چطوری؟
اول از همه باید ویژگیهای ظاهری صدای کاراکتر رو بسازید. اینکه مثلا آروم صحبت میکنه یا بلند. صدای لطیفی داره یا خشن.
نوع صحبت کردنش چطوریه: اینکه مثلا خیلی روون و بدون وقفه صحبت میکنه یا تیکه تیکه و با من من.
لحن صحبت کردنش چطور: وقتی خشمگین میشه چطوری صحبت میکنه؟ وقتی احساسیه یا وقتی ناراحته چه فرقی تو صحبت کردنش میشنوید؟
تسلطش روی زبان چطوریه: دایره واژگانش زیاده و به راحتی میتونه منظورش رو برسونه یا هزارتا مثلا میگه تا بتونه پیامش رو برسونه.
برای اینکه بتونید راحتتر صدای کاراکتر رو شکل بدید، بهتره به پروفایل کاراکتر رجوع کنید ( منظورم جاییه که تمام خصوصیات کاراکتر و گذشته اش در اون نوشته شده) و بعد دوباره این سوالهارو از خودتون بپرسید و به هر کدومش جواب بدید.
به عنوان مثال برای جواد که یه پسر ۲۵ سالس که از ۱۰ سالگی در مکانیکی کار کرده تا خرج خونوادش رو بده و الان مادر پیرش مریضه، انتظار میره که تسلط خوبی روی زبان نداشته باشه، اونقدر روون و کتابی صحبت نکنه و تن صداش بالا باشه.
حالا اگه جواد استاد دانشگاه باشه این موارد شاید متفاوت باشه.
در این دو مثال صدایی که از کاراکتر جواد ساختیم در راستای انتظار خوانندس.
حالا اگه قرار باشه که یه کاراکتر متفاوت و خاص بسازیم که از انتظار خواننده فاصله داشته باشه باید بتونیم که اون خصوصیت رو در پروفایل شخصیتیش جا بدیم. در غیر اینصورت داستانمون باورپذیر نمیشه.
۲. بینش کاراکتر رو در دیالوگها نشان بدید
بینش کاراکتر یکی از بخشهای مهم در پروفایل کاراکتره. اینکه کاراکتر چه درکی از زندگی و اتفاقها اطرافش داره. نظرش در مورد مفاهیم انسانی چیه. ایدئولوژی کاراکتر چیه.
ایدئولوژی و بینش کاراکتر نسبت به موقعیتی که در اون قرار داده شده باید در دیالوگهاش منعکس بشه. به عنوان مثال اگه جواد معتقده که آدم باید برای خانوادش نون حلال بیاره، وقتی تو موقعیتی قرار میگیره که متوجه میشه به صورت ناخواسته وسط یه کار خلاف گیر کرده، باید این ایدئولوژی در دیالوگش با صاحب کارش که داره ترغیبش میکنه عیب نداره برای داروی مادرت داری این کارو میکنی، نشون داده بشه.
ما باید از این دیالوگها جهت گیری فکری جواد رو نسبت به اتفاقی که در اون قرار داره متوجه بشیم.
اگه بخوایم این قسمت رو در یه جمله خلاصه کنیم باید بگیم: دیالوگ باید نشون بده کاراکتر اصلی کیه و داره برای چه عقیده، نظر یا خواستهای میجنگه.
این نقص در خیلی از داستانهای نویسندههای تازه کار دیده میشه که اغلب دیالوگهای کاراکترها خنثی هستن. اصلا انگار ما داریم یک سری کلمه از یه فردی میشنویم که اگه اسم و توضیحات ظاهریش رو ندونیم برامون فرقی با یه رهگذر در خیابون که هیچی ازش نمیدونیم نداره.
ما باید به کمک انعکاس بینش کاراکتر در دیالوگها به کاراکتر نزدیک بشیم. دقیقا مثل همون موقعی که یه رهگذر در خیابون میبینیم و بعد از چند کلمه صحبت کردن باهاش متوجه کاراکترش میشیم.
ادامه دارد
#آموزش_داستان_نویسی
لینک عضویت در کانال قصه های زندگی 👇
https://eitaa.com/ghessehayezendegi
امشب قبل از اینکه پادکست قصه مازندرانی « رسم دوستی» را تقدیمتون کنم. می خوام هنرنمایی یک دختر خردسال را ببینیم که چطور با اعتماد به نفس و تسلط جالب توجه یک داستان کوتاه به زبان محلی رو در مقابل دوربین روایت می کنه. پس با هم این قسمت از برنامه امشب را می بینیم.
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک قصه 90 ثانیه ای از دانش آموز معصومه بوداغی
#قصه_گویی_کودکان
#قصه_های_مازندرانی
لینک عضویت در کانال قصه های زندگی 👇
https://eitaa.com/ghessehayezendegi