قصه مینوفن
و این هم از آیتم جدید 🎈🎊#بقیهش_با_تو🎊🎈 بنام خدای مهربان یکی بود یکی نبود روزی پیکو اومد
به نام خدای مهربان
یکی بود یکی نبود
روزی پیکو اومد لب رودخونه آب بخوره که عکسش افتاد توی آب و با یه چیز عجیبی روبرو شد.
روی بدنش دیگه هیچ خالی نبود!
صافِ صاف زردِ زرد،
تا حالا هیچ زرافه ی بدون خالی توی جنگل دیده نشده بود و پیکو خیلی نگران شد.
تا اینکه یک میمون رو دید که داره بهش میخنده .
پیکو به میمون گفت: چرا تو روی بدنت خال داری؟
نکنه خالهای من رو تو دزدیدی ؟!
یک دفعه پیکو کوچولو تند و تند دوید تا میمونو بگیره و خالهاشو برداره .
میمون هم که دید پیکو داره به سمتش می دوه ،سریع دوید و فرار کرد،
میمون بدو پیکو بدو، که ناگهان میمون افتاد توی چاه و زرافه هم که داشت میدوید افتاد توی همون چاه ، بعد دیدن یک بچه کبوتر چاهی، داره رنگ درست میکنه.
پیکو و میمون با هم پرسیدن: تو اینجا چیکار میکنی؟
کبوتر که راه فرار نداشت گفت: ببخشید من بودم که روی بدن شما نقاشی کشیدم ،
روی خالهای تو رنگ زرد و روی بدن میمون خال های سیاه کشیدم.
پیکو پرسید: چطور میشه این رنگها رو پاک کرد من که نمیتونم اینطوری برگردم خونه مون ؟
کبوتر گفت: خودمم نمیدونم، اما از جغد دانا شنیدم که گفت: باید با آب اقیانوس این رنگ ها رو پاک کرد،
چون با هیچ آب دیگری پاک نمیشن.
پیکو و میمون گفتند: پس باید ما را به آنجا ببری تا خودمان را بشوییم.
کبوتر هم ناچار بود که به آنها کمک کنه. خلاصه، پیکو، کبوتر و میمون با هم راه افتادند .
همینطور که میرفتند دیدن یه سطل افتاده روی زمین.
کبوتر گفت: شاید این سطل به دردمون بخوره ،بهتره با خودمون بیاریمش. پیکو و میمون هم قبول کردند .
یک عالمه راه رفتن تا به اقیانوس رسیدند. زرافه و میمون خواستن برن توی آب ،اما کبوتر گفت: ممکن است شما غرق شوید. بعد یک سطل آب از اقیانوس برداشت و روی پیکو و میمون ریخت.
و کمی بعد رنگها پاک شدند و همه با هم به سمت جنگل برگشتند.
وقتی به جنگل رسیدند کبوتر چاهی که خانه اش توی چاه بود از آنها عذر خواهی کرد و رفت به سمت چاه ،
اما پیکو و میمون بهش گفتند: یادت بمونه که تو دیگه نباید حیوانات رو رنگ کنی
تو که هنرمندی میتونی کار بهتری انجام بدی مثل: رنگ کردن خانههای حیوانات و اونها رو اینجوری خوشحال کنی .
قصه ما به سررسید کلاغه به خونش نرسید.
✍نویسنده:محمدحسین انتظام
🙎♂سن : ۱۱ ساله
🏠از شهر قم
ممنونیم از ✨محمد حسین عزیز ✨ که به زیبایی تونست داستان پیکو رو ادامه بده و اون رو به قصه مینوفنی ها هدیه کنه،
ما هم براش دعا میکنیم تا تو کارهاش هر روز موفق و موفق تر باشه 🤲
شما هم هنوز فرصت دارید تا قصه پیکو رو اونطوری که دوست دارید برای ما بنویسید و ارسال کنید . 😘
راستی بچه ها 📣
تا پایان آذر ماه ، به هر قصه ای که طی دو هفته ۲k بازدید بخوره ۱۰۰ هزار تومان🎁 هدیه داده میشه 😳
#بقیهش_با_تو
#داستان_پیکو
@ghesseminofen 🪴💜