eitaa logo
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
723 دنبال‌کننده
344 عکس
108 ویدیو
15 فایل
🔺 کانال اختصاصی اطلاع رسانی برنامه‌ها و نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی 🔺 کانال اطلاع رسانی دکتر قاسم کاکایی در تلگرام: https://t.me/ghkakaie ارتباط با مدیر کانال : @Admin_ghkakaie
مشاهده در ایتا
دانلود
در تاریکی شب پیاده شدیم. البته رئیس پاسگاه و معاونش برای حفظ جان ما از تانک پیاده نشدند! قرار شد که با ستون یک و با فاصلهٔ دو متر از یک‌دیگر حرکت کنیم. برای این‌که در تاریکیِ شب یک‌دیگر را گم نکنیم، به هرکدام از ما بیست و پنج نفر، به ترتیب، یک شماره دادند تا در طول مسیر، هر سه دقیقه یک‌بار، به ترتیب، آهسته شمارهٔ خود را اعلام کنیم تا نفر قبل و نفر بعدِ ما از حضور ما مطمئن شود؛ از یک تا بیست و پنج. سلسله‌جنبانمان نیز همان راه‌نمای پاسگاه بود. بنده نفر نهم بودم. متأسفانه نفر هشتم صدایش خیلی ضعیف بود به‌نحوی که من گاهی صدایش را نمی‌شنیدم و ناچار بودم که برخی اوقات با حدس و گمان بدون این‌که درست صدای شمارهٔ ۸ را بشنوم، پس از سه دقیقه صدا بزنم :۹! بلافاصله نفر پشت سرم صدا می‌زد: ۱۰ و لابد ۱۱ را هم می‌شنید. اول بار بود که قرار بود با یک دشمن بی‌همه‌چیز روبرو شوم! با اوصافی که رئیس پاسگاه از کُردهای چون اجنه کرده بود، پیش خود می‌گفتم نکند شمارهٔ ۸ که گاهی صدایش را نمی‌شنوم یکی از کُردهایی باشد که دارد ما را به بیراهه می‌برد!! نکند شمارهٔ ۱۰ یکی از همان کُردهای چون جن باشد که پشت سرمان ظاهر شده است!! به‌هرحال، هرطور بود به تپه‌هایی رسیدیم که مشرف به آن تنگه بود. باید پشت آن، سنگر می‌گرفتیم و صبر می‌کردیم تا هوا کمی روشن شود تا عملیات را شروع کنیم. رئیس پاسگاه و معاونش از تانک پیاده نشدند! و البته ما که حتی کلاه کاسکت هم نداشتیم و مشغول نظارهٔ تنگه بودیم، باید مواظبت می‌کردیم تا نکند ناخن انگشتمان از پناه‌گاه بیرون باشد و مورد اصابت شلیک تیراندازانِ کُرد قرار گیرد!! ۸- با پیدا شدن آثار فجرِ صادق در آسمان، نماز صبح را نشسته و به‌حالت جنگی خواندیم. هوا که کمی روشن‌تر شد، موقعیت را درست دیدیم. از قبیله خبری نبود. فقط چهار یا پنج چادر کوچک عشایری را می‌دیدیم!! هوا که روشن شد، رئیس پاسگاه یکی دو گلوله از تانک شلیک کرد تا افراد مسلح از چادرها بیرون بریزند‌. پس از او هم، سربازان شروع به شلیک کردند. در همین موقع مردی از یکی از چادرها خارج شد و به طرف کوه دوید تا از بین شیارها فرار کند که ناگهان با شلیک متوالی ژ۳، تیر خورد و بی‌حرکت روی زمین افتاد. دیگر همه‌جا ساکت شد. آن‌همه داستان‌سرایی رئیس پاسگاه از غول و جن، در همین خلاصه می‌شد! تانک رئیس پاسگاه حرکت کرد و به‌طرف پایین تنگه روان شد. ما هم به صورت حلقهٔ محاصره و تفنگ در دست، به سمت چادرها رفتیم. هیچ خبری نبود! آن مردی که کشته شده بود جوانی بود که پای برهنه به کوه زده و اینک جنازه‌‌اش، کُلت در دست، کنار صخره‌ای افتاده بود. چند زنِ کُردِ عشایر به شیوهٔ خودشان داشتند برای او شیون می‌کردند. هیچ مرد مسلح دیگری در آن میان نبود. اصلا تعداد مردان آن‌جا از تعداد انگشتان یک دست هم تجاوز نمی‌کرد! قلبمان سخت جریحه‌دار شد و از آن همه دروغ و دغلِ رئیس پاسگاه ژاندارمری سخت به خشم آمدیم. آیا همین بیچاره‌ها بودند که پاسداران ما را در پاوه و مریوان قتل‌ عام کرده بودند!؟ ۹- حضرت امام اطلاعیهٔ تندی در ۲۴ رمضان صادر کردند مبنی بر این‌که باید نیروهای انتظامی و ارتش با تمام امکانات مقابل احزاب مسلحِ ضد انقلاب بایستند: «تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می‌دانم و درصورتی‌که تخلف از این دستور نمایند با آنان عمل انقلابی می‌کنم. مکرر از منطقه اطلاع می‌دهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده‌اند. من اگر تا ۲۴ ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول می‌دانم». ما که در منطقه بودیم معنای این کلام و این درد امام را از نزدیک حس می‌کردیم. نه تنها عمل انقلابی انجام نمی‌شد بلکه با ظلم و ناجوانمردی، مردم بیچارهٔ کُرد را نسبت به جمهوری اسلامی بدبین و دل‌چرکین می‌کردند. ۱۰- پس از بازگشت به پاسگاه، با رئیس پاسگاه درگیر شدیم و معترضانه پاسگاه را ترک کردیم و به دوستان دیگرمان در کِرِند ملحق شدیم. دیدیم که سایر دوستان هم وضعیتی بهتر از ما نداشته‌اند. سوء مدیریت و انقلابی عمل نکردنِ ستادیان، شهید شدن تعدادی از دوستانمان و اسیر شدن برخی دیگر، حالت بدی در بین بچه‌ها ایجاد کرده بود. متأسفانه سازماندهی نیروها هیچ سر و سامانی نداشت. بلکه وحدت فرماندهی اصلا وجود نداشت. شاید موفقیت نسبیِ نیروهای ضد انقلاب نیز تا حد قابل توجهی ناشی از همین امر بود. مجموعهٔ ما هم که اکثرمان دانشجو و تشکیلاتی بودیم، بیش از همه از این نابه‌سامانی رنج می‌بردیم. گفتیم از هم جدا نمی‌شویم تا ما را به صورت یک گروهان به محل درگیری‌های اصلی اعزام کنند. عید فطر، همه، در کوه‌های اطراف کِرِند بودیم. بچه‌ها تصمیم گرفتند که نماز عید فطر برگزار کنند. یکی از خاطره‌انگیزترین نمازهای عید فطرمان آن‌جا برگزار شد و تا حدی تسلی‌مان داد.
یادم نیست که امام جماعت چه کسی بود اما یادم است که مُکبّرمان سردار وحیدی بود. هنوز صدای بلند و غرایش در گوشم طنین‌انداز است: «اللهم اهلَ الکبریاء والعظمة و اهلَ الجود والجبروت...اسئلک بحق هذا الیوم، الذی جعلتَه للمسلمین عیدا...ان تُصَلّیَ علی محمد و آل محمد...اللهم انی اسئلک خیرَ ما سئلک عبادُک الصالحون...» ۱۱- در اثر همان ناهماهنگی‌های ذکر شده، ما موفق به رسیدن به آن‌چه می‌خواستیم نشدیم. بقیهٔ دوره ماموریت‌مان نیز به نگهبانی و حفاظت از مراکز نظامی و ساختمان‌ها و تأسیسات مهم گذشت. ولی سرانجام با رشادت و دلاوری شهید مصطفی چمران و شهید تیمسار فلاحی، محاصرهٔ پاوه شکسته شد و غائلهٔ کردستان تا حدود زیادی خوابید. «اللهم صل علي محمد و ال محمد. اللهم وَفِّقْنا لِما تُحِبُّ وَ تَرضي. اللهم اجعل عواقبَ امورنا خيراً. اللهم لاتَکِلْنا اِلي اَنفُسِنا طَرفَةَ عَينٍ اَبَداً»@ghkakaie
📢اعلام برنامه 📜سخرانی دهه آخر ماه صفر 🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی 🎥بستر های پخش از فضای مجازی : ۱ http://Dastgheibqoba.info/live ۲ https://www.aparat.com/dastgheib/live 🗓زمان: یکشنبه ۱۱شهریور ۱۴۰۳ سه‌شنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ بعد از نماز مغرب و عشاء 🕌مکان : شیراز_ مسجد قبا (آتشیها)@ghkakaie
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢اعلام برنامه سخنرانی دهه آخر صفر۱۴۴۶ 🎞 به همراه گزیده‌ای از سخنرانی سیمای پیامبر در آینه قرآن و عرفان 🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی 🎥بستر های پخش از فضای مجازی : ۱ http://Dastgheibqoba.info/live ۲ https://www.aparat.com/dastgheib/live 🗓زمان: یکشنبه ۱۱شهریور ۱۴۰۳ بعد از نماز مغرب و عشاء 🕌مکان : شیراز_ مسجد قبا (آتشیها) ✅ @ghkakaie
شرح_گلشن_راز_جلسه_۱۰۹_حجت‌الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
29.23M
🎙️ باز نشر  فایل صوتی اثر منظوم شیخ محمود شبستری (ره) ▶️ جلسه ۱۰۹ 🕝مدت زمان صوت: ۲۷ دقیقه و ۰۴ ثانیه 🗓️تاریخ تدریس: ۲۵ اردیبهشت۱۳۹۱ ✅تدریس شده در حوزهٔ علمیهٔ شهید محمد حسین نجابت( ره) ✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️ باز نشر  فایل صوتی #درسگفتار_شرح_گلشن_راز اثر منظوم شیخ محمود شبستری (ره) ▶️ جلسه ۱۰۹ 🕝مدت زمان
درسگفتار شرح گلشن راز، جلسهٔ ۱۰۹: حدیث زلف جانان بس دراز است چه می‌پرسی از او کان جای راز است مپرس از من حدیث زلف پرچین مجنبانید زنجیر مجانین ز قدش راستی گفتم سخن دوش سر زلفش مرا گفتا فروپوش کژی بر راستی زو گشت غالب وز او در پیچش آمد راه طالب همه دلها از او گشته مسلسل همه جانها از او بوده مقلقل معلق صد هزاران دل ز هر سو نشد یک دل برون از حلقهٔ او گر او زلفین مشکین برفشاند به عالم در یکی کافر نماند وگر بگذاردش پیوسته ساکن نماند در جهان یک نفس مؤمن چو دام فتنه می‌شد چنبر او به شوخی باز کرد از تن سر او اگر ببریده شد زلفش چه غم بود که گر شب کم شد اندر روز افزود ✅ @ghkakaie
63.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬛️🟩 روایتی از امیرالمومنین علی علیه السلام در باب محبت به پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم 🎥 بریده ای از سخنرانی دکتر کاکایی به مناسبت شب ۲۸ صفر،شب رحلت پیامبر و شهادت امام حسن مجتبی زمان: ۲ دقیقه و ۳۶ ثانیه ✅ @ghkakaie
Sokhanrani [1403-06-11].mp3
18.9M
🎙️|فایل صوتی کامل سخنرانی به مناسبت دهه آخر صفر۱۴۴۶| 🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی جلسه اول 🗓️تاریخ برگزاری : ۱۱ شهریور ۱۴۰۳ ⏳ مدت زمان : ۵۲ دقیقه و ۲۹ ثانیه ✅ @ghkakaie
«بسم‌الله الرحمن الرحیم» ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن رحلت پیامبر اکرم و شهادت امام حسن مجتبی،به اطلاع عزیزان می‌رساند که تا اطلاع ثانوی،مجموعۀ«یاد ایّام» فقط روزهای جمعه منتشر می‌شود. ✅ @ghkakaie
«بسم‌الله الرحمن الرحیم» ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن رحلت پیامبر اکرم و شهادت امام حسن مجتبی،به اطلاع عزیزان می‌رساند این هفته به علت تقارن با مراسم دههٔ آخر صفر، درسگفتار شرح مثنوی معنوی برگزار نمی‌شود. ✅ @ghkakaie
46.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬛️🟩 لحظه به خاکسپاری پیامبر صلی الله علیه و آله توسط امیر المومنین علیه السلام 🎥 بریده ای از سخنرانی دکتر کاکایی به مناسبت روز ۲۸ صفر،روز رحلت پیامبر و شهادت امام حسن مجتبی زمان: ۱ دقیقه و ۵۵ ثانیه ✅ @ghkakaie