به جان مادرش قَسَمش دادم که مانعم نشود! کمی دلش به رحم آمد ولی مثل شِمْر گفت: « فعلا در میان بچهها باش اما عملیات که خواست شروع بشود هرجور شده تو را به شیراز برمیگردانم!!». محمد وقتی که شمر میشد، هیچچیز جلودارش نبود. در آموزش نظامی، میدیدم که شب که بچهها خوابیده و خواب خوش بودند، میآمد و بیخ گوش بچهها چند تیر هوایی شلیک میکرد! همه باید از خواب بلند میشدند و در سه دقیقه و سهسوته، لباس و پوتین میپوشیدند و اسلحه بهدست آمادهٔ مانور میشدند! هرکه دیر میکرد باید مسافت زیادی را سینهخیز و کلاغپر بهعنوان جریمه طی کند. محمد در این جریمه کردن، دوست و دشمن و پیر و جوان هم سرش نمیشد!
خوشبختانه(!) قبل از شروع عملیات، شبی محمد برای شناسایی با دوربین روی خاکریزها رفته بود که خمپارهای کنارش منفجر شده بود و به شدت مجروح شده و حتی دو پایش شکسته بود. او را به اهواز و بعد به شیراز منتقل کردند! خوشبختانه از آن جهت گفتم که محمد فرصت نیافت تا شمر شود و از شرکت بنده در عملیات جلوگیری کند! عملیات در ۲ فروردین ۱۳۶۱ انجام شد. مدتی بعد از عملیات، من و حبیب روزیطلب، سالم و سرحال، و البته دست از پا درازتر، در شیراز به عیادت محمد اسلامینسب رفتیم. بعد از مدتها هنوز در بیمارستان بستری بود. خیلی خوشحال شد که ما را سالم میدید. همانطور که روی تخت بود، بغلش کردم و با شوخی، مثل بچهمدرسهایها در گوش او گفتم: «چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی!». بهشدت خندهاش گرفت! بههرحال، خدا میخواست اجر او بالاتر رود. تقریبا پنج سال دیگر هم ماند و در عملیات مختلف شرکت داشت و بارها مجروح و حتی شیمیایی شد و سرانجام در عملیات کربلای۴ در سال ۶۵ به لقاءالله پیوست.
۵- عملیاتهای قبل از فتحالمبین، حداکثر به شکستن حصر آبادان، یا آزادسازی بستان و یا از زیر آتش درآمدن سوسنگرد منجر شده بود. اما، با توجه به آمارها یعنی: تعداد تیپها و لشکرهای درگیرشده از سپاه و ارتش، وسعت سرزمینهای آزادشده، غنائم بهدستآمده، تعداد اسرای دشمن و...، عملیات فتحالمبین در میان همهٔ عملیاتها، کمنظیر و شاید بینظیر بود؛ هرچند چزابه بهعلت شدت آتش دشمن در یک مساحت کوچک، در تاریخ جبهه متمایز بود. اینها چیزی بود که دوستان ستادی ما در اتاق جنگ آمارش را میدادند!
۶- ولی برای امثال ما، این عملیات از جنبهٔ دیگری خیلی بارز بود. فتحالمبین پرمعنویتترین عملیاتی بود که در جبهه تجربه کردم. پس از این عملیات، حضرت امام در پیامشان به رزمندگان فرمودند : «آفرین بر شما که میهن خود را بر بال ملائکة الله نشاندید». اینجا بود که من واقعا چنین حس کردم که گویا امام در همهٔ صحنههای عملیات با فرزندان و عاشقانش همراه بوده است که:
بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
رنج گل بلبل کشید و برگِ گل را باد برد
معنای این جملهٔ امام این بود که شما فرزندان من زمین را از آسمان هم آسمانیتر کردید. البته همانطور که عرض شد، بنده داخل این خوبان بُر خورده بودم. خداوند خوبان را سِوا و انتخاب میکرد و متاع بازارِ جبهه را «دَر هَم» نمیخرید! رو سیاهانی مثل من، همیشه جا میماندند و خریدار نداشتند! بیهنریمان را حافظ خوب تصویر کرده بود:
بکوش خواجه و از عشق بینصیب مباش
که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری
۷- ببخشید که از اصطلاح قماربازان در «بُر خوردن» استفاده کردم! این اصطلاح را از علمای بزرگ در سخنرانیهای دشمنستیزانه، بهخصوص در نمازهای جمعه، یاد گرفتم! مثل این کلمات قصار:
«دست شما برای ما رو شده».
«دیگر ورق برگشته».
«ما دست شما را خواندهایم».
«برگ برنده دست ماست».
«دست ما پُر است».
«ما شفاف و رو، بازی میکنیم».
«ما این بار بد آوردیم».
ولی اشکال ندارد. مولانا هم، حال پاکبازان جبهه را در صحنهٔ قمار عشق زیبا تصویر کرده است:
خُنُک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش
بِنَمانْد هیچش اِلّا هوسِ قمارِ دیگر!
۸- بههرحال، اگر بخواهم خاطراتی از فتحالمبین بنگارم، جنبههای معنوی این عملیات و شخصیت آنان که میهن خود را بر بال ملائکه نشاندند، در این خاطرات، پررنگتر خواهد بود. هرچه به چهرهٔ عزیزان نگاه میکردم همه پرنور و پر معنویت، انسان را برای دوستی و رفاقت به خود جذب میکردند. خدا را خیلی شکر میکردم که این بندهٔ رو سیاه را همنفَس این خوبان کرده است. با اجازهٔ حافظ، میدیدم که جبهه:
شهری است پر کرشمه و خوبان ز شش جهت
چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششام
عدهای را نشان کرده بودم و به دلم افتاده بود که حتما انتخاب میشوند و بلکه میپَرَند:
شهید حبیب روزیطلب، شهید سید عبدالحمید حسینی، سردار نبی رودکی، شهید محمد اسلامینسب، شهید حاج شیرعلی سلطانی، شهید حاج خسرو آزادی، شهید محمدهادی آسمانی، شهید ضیغمی و شهید نامی. پنج نفر آخر در همین عملیات به لقاءالله پیوستند. حبیب روزیطلب در عملیات محرم، سید عبدالحمید در عملیات بیتالمقدس و محمد اسلامینسب در عملیات کربلای۴ شهد شیرین شهادت را نوشیدند. سه نفر آخر هم از پاسدارانی بودند که در کلاسهای عقیدتی و سیاسی سپاه معلمشان بودم. از این خوبان بیشتر خواهم گفت.
✅ @ghkakaie
📣 انجمن علمی - دانشجویی دانشکده الهیات دانشگاه شیراز برگزار می کند:📣
💠 دوره شرح مثنوی معنوی💠
✅ با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی
جلسهٔ: ۱۱۳
⏳زمان برگزاری :
سهشنبه، ۳ مهر ۱۴۰۳ _ ساعت ۱۷
🖇️لینک شرکت آنلاین در دوره :
https://vroom.shirazu.ac.ir/elmi23
📌(شرکت برای عموم آزاد است )
✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
📣 انجمن علمی - دانشجویی دانشکده الهیات دانشگاه شیراز برگزار می کند:📣 💠 دوره شرح مثنوی معنوی💠 ✅ با
🎙هم اکنون کلاس درحال برگزاری است .
📎لینک ورود :
https://vroom.shirazu.ac.ir/elmi23
✅ @ghkakaie
شرح_مثنوی_معنوی_جلسه_۱۱۳_حجت_الاسلام_و_المسلمین_دکتر_قاسم_کاکایی.mp3
51.85M
🎙| فایل صوتی کامل |
جلسه ۱۱۳ #شرح_مثنوی_معنوی (دفتر اول)
⬜️با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی
🗓تاریخ جلسه :
سه شنبه ۳مهر ۱۴۰۳
🕝 مدت زمان: ۵۳ دقیقه و ۵۹ ثانیه
#شرح_شعر
#مولانا
✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙| فایل صوتی کامل | جلسه ۱۱۳ #شرح_مثنوی_معنوی (دفتر اول) ⬜️با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قا
درسگفتار شرح مثنوی معنوی جلسه۱۱۳،ابیات ۳۲۷۲تا ۳۳۱۲
پرتو روحست نطق و چشم و گوش
پرتو آتش بود در آب جوش
آنچنانک پرتو جان بر تنست
پرتو ابدال بر جان منست
جان جان چو واکشد پا را ز جان
جان چنان گردد که بیجان تن بدان
سر از آن رو مینهم من بر زمین
تا گواه من بود در روز دین
یوم دین که زلزلت زلزالها
این زمین باشد گواه حالها
گو تحدث جهرة اخبارها
در سخن آید زمین و خارهها
فلسفی منکر شود در فکر و ظن
گو برو سر را بر آن دیوار زن
نطق آب و نطق خاک و نطق گل
هست محسوس حواس اهل دل
فلسفی کو منکر حنانه است
از حواس اولیا بیگانه است
گوید او که پرتو سودای خلق
بس خیالات آورد در رای خلق
بلک عکس آن فساد و کفر او
این خیال منکری را زد برو
فلسفی مر دیو را منکر شود
در همان دم سخرهٔ دیوی بود
گر ندیدی دیو را خود را ببین
بی جنون نبود کبودی بر جبین
هر که را در دل شک و پیچانیست
در جهان او فلسفی پنهانیست
مینماید اعتقاد و گاه گاه
آن رگ فلسف کند رویش سیاه
الحذر ای مؤمنان کان در شماست
در شما بس عالم بیمنتهاست
جمله هفتاد و دو ملت در توست
وه که روزی آن بر آرد از تو دست
هر که او را برگ آن ایمان بود
همچو برگ از بیم این لرزان بود
بر بلیس و دیو زان خندیدهای
که تو خود را نیک مردم دیدهای
چون کند جان بازگونه پوستین
چند وا ویلی بر آید ز اهل دین
بر دکان، هر زرنما خندان شدست
زانک سنگ امتحان پنهان شدست
پرده ای ستار از ما بر مگیر
باش اندر امتحان ما را مجیر
قلب پهلو میزند با زر به شب
انتظار روز میدارد ذهب
با زبان حال زر گوید که باش
ای مزور تا بر آید روز فاش
صد هزاران سال ابلیس لعین
بود ز ابدال و امیر المؤمنین
پنجه زد با آدم از نازی که داشت
گشت رسوا همچو سرگین وقت چاشت
بخش ۱۵۲ - دعا کردن بلعم با عور کی موسی و قومش را از این شهر کی حصار دادهاند بی مراد باز گردان و مستجاب شدن دعای او
بلعم با عور را خلق جهان
سغبه شد مانند عیسی زمان
سجدهٔ ناوردند کس را دون او
صحت رنجور بود افسون او
پنجه زد با موسی از کبر و کمال
آنچنان شد که شنیدستی تو حال
صد هزار ابلیس و بلعم در جهان
همچنین بودست پیدا و نهان
این دو را مشهور گردانید اله
تا که باشد این دو بر باقی گواه
این دو دزد آویخت از دار بلند
ورنه اندر قهر بس دزدان بدند
این دو را پرچم به سوی شهر برد
کشتگان قهر را نتوان شمرد
نازنینی تو ولی در حد خویش
الله الله پا منه از حد بیش
گر زنی بر نازنینتر از خودت
در تگ هفتم زمین زیر آردت
قصهٔ عاد و ثمود از بهر چیست
تا بدانی کانبیا را نازکیست
این نشان خسف و قذف و صاعقه
شد بیان عز نفس ناطقه
جمله حیوان را پی انسان بکش
جمله انسان را بکش از بهر هش
هش چه باشد عقل کل هوشمند
هوش جزوی هش بود اما نژند
جمله حیوانات وحشی ز آدمی
باشد از حیوان انسی در کمی
خون آنها خلق را باشد سبیل
زانک وحشیاند از عقل جلیل
✅ @ghkakaie
📢اعلام برنامه
💡 سلسله نشست هایِ
(طلب و اخلاق طلبگی)
🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی
🎥بستر های پخش از فضای مجازی :
۱ http://Dastgheibqoba.info/live
۲ https://www.aparat.com/dastgheib/live
🗓️زمان :
پنجشنبه ها هر دو هفته یک بار
پس از نماز مغرب و عشاء
جلسهٔ چهل و نهم ۵ مهر ماه ۱۴۰۳
🕌مکان :
شیراز_ مسجد قبا (آتشیها)
✅ @ghkakaie
شرحالاسماء_الحسنی_جلسه_۱۱۲_حجتالاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
34.94M
🎙️|فایل صوتی کامل |
▶️#درسگفتار_شرح_الاسماء_الحسنی
جلسه :۱۱۲
🌍 محل تدریس :
شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره )
📅 تاریخ : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۲
🕝مدت زمان صوت :
۳۲ دقیقه و ۲۰ ثانیه
✅ @ghkakaie
درسگفتار شرح الاسماء الحسنی، جلسهٔ ۱۱۲:
یا ملجإى عند اضطرارى
فان الانسان إذا انقطع جميع وسائله وابنت تمام حبايله التجا إليه تعالى بالفطره وتشبث به بالجبلة ولذا استدل الائمة المعصومون كثيرا على منكري الصانع بالحالات المشاهدة والوقوع في مظان التهلكة
يا معينى عند مفزعي
المفزع مصدر ميمى
سبحانك یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب
يا علام الغيوب
من غيب الغيوب المسمى بالهوية الغيبية والغيب المكنون والغيب المصون ومن حضرة الغيب المطلق والغيب المضاف القريب من الغيب المطلق والغيب المضاف القريب من الشهادة المطلقة ومن الغيب المحالى والغيب الامكاني يا غفار الذنوب
يا ستار العيوب
فيهما ترصيع كما ان بين الغيوب والعيوب جناسا مضارعا وجناسا خطيا
يا كاشف الكروب
يا مقلب القلوب
القلب والروح والنفس الناطقة واحدة عند الحكماء وفى اصطلاحات العرفاء الروح هي اللطيفة الانسانية المجردة وعند الاطبا الروح هو النجار اللطيف المتولد في القلب الصنورى القابل لقوة الحيوة والحس والحركة ويسمى هذا النجار في اصطلاح العرفاء بالنفس والمتوسط بينهما المدرك للكليات والجزئيات بالقلب فالقلب عند العرفاء جوهر نوراني مجرد يتوسط بين الروح بالمعنى الاول والنفس والروح باطنه والنفس مركبه وظاهره المتوسط بينه وبين الجسد وقد مثل في القران الحكيم القلب بالزجاجة وبالكوكب الدرى والروح بالمصباح والنفس بالشجرة الزيتونة الموصوفة بكونها مباركة لا شرقية ولا غربية
لازدياد رتبة الانسان وبركته بها ولكونها ليست من شرق عالم الارواح المجردة ولا من غرب عالم الاجساد الكثيفة والبدن بالمشكوة هذا على اصطلاحاتهم والشيخ الرئيس في الارشارات جعل المشكوة اشارة إلى العقل الهيولانى والزجاجة إلى العقل بالملكة والمصباح إلى العقل بالفعل ونور على نور إلى العقل المستفاد والشجرة الزيتونة إلى الفكر وعدم الشرقية والغربية إلى عدم الجربزة والبلاهة والزيت إلى الحدس والنار إلى العقل الفعال
✅ @ghkakaie
طلب واخلاق طلبگی ۴۹.mp3
14.48M
🎙️|فایل صوتی کامل|
💡 #سلسله_نشست_ها_طلب_و_اخلاق_طلبگی
🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی
جلسهٔ ۴۹
🗓️تاریخ برگزاری : ۵ مهر ۱۴۰۳
⏳ مدت زمان : ۴۰ دقیقه و ۱۲ ثانیه
✅ @ghkakaie