eitaa logo
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
689 دنبال‌کننده
325 عکس
81 ویدیو
15 فایل
🔺 کانال اختصاصی اطلاع رسانی برنامه‌ها و نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی 🔺 کانال اطلاع رسانی دکتر قاسم کاکایی در تلگرام: https://t.me/ghkakaie ارتباط با مدیر کانال : @Admin_ghkakaie
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 انجمن علمی - دانشجویی دانشکده الهیات دانشگاه شیراز برگزار می کند:📣 💠 دوره شرح مثنوی معنوی💠 ✅ با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی جلسهٔ ۹۶ ⏳زمان برگزاری : سه‌شنبه، ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ _ساعت ۱۶ 🖇️لینک شرکت آنلاین در دوره : https://vroom.shirazu.ac.ir/elmi23 📌(شرکت برای عموم آزاد است ) ✅ @ghkakaie
42.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🟨باز نشر شعر دکتر کاکایی برای حضرت آیت‌الله نجابت رضوان الله تعالی علیه، به مناسبت گرامی‌داشت روز معلم زمان : ۳ دقیقه و ۳۳ ثانیه @ghkakaie
35.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🟥 به مناسبت سالروز شهادت آیت الله مطهری رحمة الله علیه زمان : ۳ دقیقه و ۲۴ ثانیه @ghkakaie
20.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🌱 به مناسبت روز معلم خاطره‌ای را از مرحوم استاد محمدتقی جعفری می‌شنوید. روحش شاد. روز معلم مبارک باد. زمان: ۱ دقیقه و ۱ ثانیه @ghkakaie
شرح مثنوی معنوی جلسهٔ ۹۶_ حجت الاسلام و المسلمین دکتر کاکایی.mp3
13.61M
🎙️| فایل صوتی کامل | جلسه ۹۶ (دفتر اول) ⬜با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی 🗓️تاریخ جلسه : سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ 🕝 مدت زمان: ۵۶ دقیقه ۴۲ ثانیه @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️| فایل صوتی کامل | جلسه ۹۶ #شرح_مثنوی_معنوی (دفتر اول) ⬜با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاس
درسگفتار شرح مثنوی معنوی، جلسهٔ ۹۶، دفتر اول، ابیات ۲۳۷۷ تا ۲۴۳۷ (تصحیح نیکلسون): ای دریغا مر تو را گُنجا بُدی ز جانم شرح دل پیدا شدی این سخن شیرست در پستان جان بی کشنده خوش نمی‌گردد روان مستمع چون تشنه و جوینده شد واعظ ار مرده بود گوینده شد مستمع چون تازه آمد بی‌ملال صدزبان گردد به گفتن گنگ و لال چونک نامحرم در آید از درم پرده در پنهان شوند اهل حرم ور در آید محرمی دور از گزند برگشایند آن ستیران روی‌بند هرچه را خوب و خوش و زیبا کنند از برای دیدهٔ بینا کنند کی بود آواز چنگ و زیر و بم از برای گوش بی‌حس اصم مشک را بیهوده حق خوش‌دم نکرد بهر حس کرد و پی اخشم نکرد حق زمین و آسمان بر ساخته‌ست در میان بس نار و نور افراخته‌ست این زمین را از برای خاکیان آسمان را مسکن افلاکیان مرد سفلی دشمن بالا بود مشتری هر مکان پیدا بود ای ستیره هیچ تو بر خاستی خویشتن را بهر کور آراستی گر جهان را پُر دُرِ مکنون کنم روزی تو چون نباشد چون کنم ترک جنگ و ره‌زنی ای زن بگو ور نمی‌گویی به ترک من بگو مر مرا چه جای جنگ نیک و بد کین دلم از صلحها هم می‌رمد گر خمش گردی و گر نه آن کنم که همین دم ترک خان و مان کنم مراعات کردن زن شوهر را و استغفار نمودن از گفتهٔ خویش زن چو دید او را که تند و توسنست گشت گریان گریه خود دام زنست گفت از تو کی چنین پنداشتم از تو من اومید دیگر داشتم زن در آمد از طریق نیستی گفت من خاک شماام نی ستی جسم و جان و هرچه هستم آن تست حکم و فرمان جملگی فرمان تست گر ز درویشی دلم از صبر جست بهر خویشم نیست آن بهر تو است تو مرا در دردها بودی دوا من نمی‌خواهم که باشی بی‌نوا جان تو کز بهر خویشم نیست این از برای تستم این ناله و حنین خویش من والله که بهر خویش تو هر نفس خواهد که میرد پیش تو کاش جانت کش روان من فدا از ضمیر جان من واقف بدی چون تو با من این چنین بودی بظن هم ز جان بیزار گشتم هم ز تن خاک را بر سیم و زر کردیم چون تو چنینی با من ای جان را سکون تو که در جان و دلم جا می‌کنی زین قدر از من تبرا می‌کنی تو تبرا کن که هستت دستگاه ای تبرای ترا جان عذرخواه یاد می‌کن آن زمانی را که من چون صنم بودم تو بودی چون شمن بنده بر وفق تو دل افروختس هرچه گویی پخت گوید سوختست من سپاناخ تو با هرچم پزی یا ترش‌با یا که شیرین می‌سزی کفر گفتم نک بایمان آمدم پیش حکمت از سر جان آمدم خوی شاهانهٔ ترا نشناختم پیش تو گستاخ خر در تاختم چون ز عفو تو چراغی ساختم توبه کردم اعتراض انداختم می‌نهم پیش تو شمشیر و کفن می‌کشم پیش تو گردن را بزن از فراق تلخ می‌گویی سخن هر چه خواهی کن ولیکن این مکن در تو از من عذرخواهی هست سر با تو بی من او شفیعی مستمر عذر خواهم در درونت خلق تست ز اعتماد او دل من جرم جست رحم کن پنهان ز خود ای خشمگین ای که خلقت به ز صد من انگبین زین نسق می‌گفت با لطف و گشاد در میانه گریه‌ای بر وی فتاد گریه چون از حد گذشت و های های زو که بی گریه بد او خود دلربای شد از آن باران یکی برقی پدید زد شراری در دل مرد وحید آنک بندهٔ روی خوبش بود مرد چون بود چون بندگی آغاز کرد آنک از کبرش دلت لرزان بود چون شوی چون پیش تو گریان شود آنک از نازش دل و جان خون بود چونک آید در نیاز او چون بود آنک در جور و جفااش دام ماست عذر ما چه بود چو او در عذر خاست زین للناس حق آراستست زانچ حق آراست چون دانند جست چون پی یسکن الیهاش آفرید کی تواند آدم از حوا برید رستم زال ار بود وز حمزه بیش هست در فرمان اسیر زال خویش آنک عالم مست گفتش آمدی کلمینی یا حمیرا می‌زدی آب غالب شد بر آتش از لهیب زآتش او جوشد چو باشد در حجیب چونک دیگی حایل آمد هر دو را نیست کرد آن آب را کردش هوا ظاهرا بر زن چو آب ار غالبی باطنا مغلوب و زن را طالبی این چنین خاصیتی در آدمیست مهر حیوان را کمست آن از کمیست در بیان این خبر که انّهنّ یغلبن العاقل و یغلبهنّ الجاهل گفت پیغامبر که زن بر عاقلان غالب آید سخت و بر صاحب‌دلان باز بر زن جاهلان چیره شوند زانک ایشان تند و بس خیره روند کم بودشان رقت و لطف و وداد زانک حیوانیست غالب بر نهاد مهر و رقت وصف انسانی بود خشم و شهوت وصف حیوانی بود پرتو حقست آن معشوق نیست خالقست آن گوییا مخلوق نیست ✅ @ghkakaie
شرح‌الاسماء_الحسنی_جلسه_۹۵_حجت‌الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
27.1M
🎙️|فایل صوتی کامل | ▶️ جلسه : ۹۵ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره ) 📅 تاریخ : ۲۱ فروردین ۱۳۹۲ 🕝مدت زمان صوت : ۲۵ دقیقه و ۰۵ ثانیه ✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️|فایل صوتی کامل | ▶️#درسگفتار_شرح_الاسماء_الحسنی جلسه : ۹۵ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه شه
درسگفتار شرح الاسماء الحسنی، جلسهٔ ۹۵: یا من لا یعتدی علی اهل مملکته فان قيل اين للمعدوم لسان يسئل بها فالجواب ان لكل موجود قبل وجوده الظهورى اطوار من الكون وللاشياء مواطن ومكامن اشار صلى الله عليه وآله إلى بعضها بقوله ان الله خلق الخلق في ظلمة ولعلها المشار إليها بالنون الدواة والنون الدواة والدواة مجمع السواد والمداد والله اعلم باسراره فعم ذلك الخلق وهو المعبر عنه بالشيئية دون الوجود ليس عن سؤال منهم ولا بامر يلقيه إليهم هو بحسب صفاته واسمائه مشيئ الاشياء كما هو بحسب فعله ووجوده موجد الموجودات ومظهر الهويات فشيئية الاشيأ انما هي برحمة الصفة لا برحمة الفعل وصفات الله لا يعلل هذا كلامه بادنى اختصار فتأمل ففيه تحقيقات انيقه سبحانك الخ يا غافر الخطايا يا كاشف البلايا الكشف الاظهار ويجئ بمعنى الرفع ايضا والاول هنا اولى ليكون تأسيسا مع دافع البليات وهو مدح لان البلاء للولا وفى الدعاء نحمدك على بلائك كما نشكرك على الائك أو معناه رافع الغطا عن وجه البلاء حتى ظهر لاهله انه رحمة ونعم ما قال المولوي هر بلا كز دوست ايد رحمت است آن بلا را بر دلم صد منت است /أي بلاهاى تو آرام دلم / حاصل از درد تو شد كام دلم / نالم وترسم كه أو باور كند/ وزترحم جور را كمتر كند يا منتهى الرجايا الرجاء الممدوح رجاء رحمة الله وتوقعها من العمل الصالح المعد لحصولها وترك الانهماك في المعاصي المفوت لهذا الاستعداد والرجاء المذموم الذى هو بالحقيقة حمق وغرور هو توقع الرحمة من دون الاعمال الصالحة والاجتناب عن السيئات ان الذين امنوا والذين هاجروا وجاهدوا في سبيل الله اولئك يرجون رحمة الله ومقابل الرجاء قنوط وياس لا تقنطوا من رحمة الله انه لا يياس من روح الله الا القوم الكافرون وان مسه الشر فيؤس قنوط ✅ @ghkakaie
46.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ⬛ رئیس مذهب بیانات آیت الله جوادی آملی باز نشر به مناسبت شهادت امام صادق (ع) زمان : ۲ دقیقه و ۲۶ ثانیه ▫️ وجود مبارک الله_علیه در عصری قرار گرفت که قدرت عباسی ‌ها روزافزون بود و آنها هم به نام دین حکومت می ‌کردند. وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) در چند جبهه ـ دین را معرّفی کرد... . 👇👇👇👇 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra علیه السلام @ghkakaie
دمی با حافظ در محضر حضرت آیت الله نجابت«ره» جلسه ۱۵.mp3
22.6M
🎙️| فایل صوتی کامل | درسگفتار (ره) ⬜با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی جلسهٔ پانزدهم 🗓️تاریخ جلسه : شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ 🕝 مدت زمان: ۲۳ دقیقه و ۳۲ ثانیه از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور در سر کوی تو از پای طلب ننشستم @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
بسم الله الرحمن الرحیم به مناسبت پانزدهم اردیبهشت، روز شیراز، یادی می‌کنم از دو امر، اول: مکتب فلسفی شیراز که مربوط به قرون هفتم تا دهم هجری است و خداوند توفیق داد تا در کتاب _غیاث‌الدین منصور دشتکی_ شیرازی که در سال ۱۳۸۷ از سوی فرهنگستان هنر منتشر شد، این مکتب و بزرگانش را از قطب الدین شیرازی تا صدرالدین شیرازی(ملاصدرا)، معرفی کنم هرچند که کار تحقیقی آن از سال ۱۳۷۰ آغاز شده بود. تفصیل آن را به اصل کتاب ارجاع می‌دهم اما در اینجا مناسب می‌دانم که از اوضاع شیراز در این سه قرن یادی کنم به روایت شاعران بزرگ این سه قرن: قرن هفتم، سعدی علیه الرحمه، شیراز: در اقصای عالم بگشتم بسی به سر بردم ایام با هر کسی تمتع به هر گوشه‌ای یافتم ز هر خرمنی خوشه‌ای یافتم چو پاکان شیراز خاکی نهاد ندیدم که رحمت بر این خاک باد قرن هشتم، حافظ رضوان الله تعالی علیه، شیراز: خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش خداوندا نگه دار از زوالش به شیراز آی و فیض روح قدسی بجوی از مردم صاحب کمالش قرن هشتم، ناصر بخارایی رحمة الله علیه، بخارا: ز شهرهای جهان شهر عشق شیراز است بدین دلیل بود برج اولیا شیراز چو ناصر آنکه طلب می‌کند سرای طرب مکان او نبوَد جز بهشت یا شیراز!! قرن نهم جامی رحمة الله علیه خراسان: بر در صومعه آن بِه که قدم بازکشیم خرقه‌ها در نظر شاهد طناز کشیم هست قحط می و شاهد به خراسان، جامی! خیز تا رخت به محروسهٔ شیراز کشیم و نیز این ملاصدرا است که در کتاب شریف اسفار، علقهٔ خود را به شهرش شیراز نشان می‌دهد و برای آن دعا می‌کند و حفظ این شهر و اهل آن را از خداوند می‌طلبد: بلدتنا شیراز، حرّسها الله و اهلها در یادداشت بعد، به مناسبت روز شیراز، بنده هم به عنوان ادای دین به زادگاهم شیراز و مردم آن مطالبی خواهم نگاشت. ✅@ghkakaie