مظهر عصمت خدا
«دختر فکرِ بکرِ من، غنچهٔ لب چو واکند
از نمکین کلامِ خود، حقِّ نمک ادا کند»
دختِ نبیِّ خاتم و همسرِ شاهِ لافتی
با دَمِ آتشینِ خود بین به فدک چهها کند
ِجلوهٔ عشق و معرفت گشته عیان ز خطبهاش
اصل و فروع دینِ حق خطبهٔ او بپا کند
کاخ نفاق و ظلم را کرده چنان زیر و زبر
دسیسههای توبهتو چنین چه برملا کند
چون به مدینه فاطمه خطبه بخوانَد اینچنین
عجب مدار زینباش چنان به کربلا کند
به تنگنای روزگار به کارِ من گِرِه فتاد
منتظرم که لطفِ حق که را گِرِهگشا کند
شنیدهام به پورِ خود بگفته فاطمه که حق
حاجتِ خانه را پس از حاجتِ غیر روا کند
حسن! عزیزِ فاطمه! گِرِهگشاست مادرت
گو که به نیمههایِ شب برایمان دعا کند
قاسم اگرچه روسیاست، لیک نه آنگونه گداست
کز سرِ روسیاهیاش، خانهٰ وی رها کند
مظهر عصمتِ خدا، راحتِ عقل و جان و دل
بُوَد ز رویِ رأفتش نظر به سوی ما کند
قاسم کاکایی
#شعر #سروده #حضرت_زهرا سلام الله علیها
✅ https://eitaa.com/ghkakaie