eitaa logo
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
689 دنبال‌کننده
325 عکس
81 ویدیو
15 فایل
🔺 کانال اختصاصی اطلاع رسانی برنامه‌ها و نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی 🔺 کانال اطلاع رسانی دکتر قاسم کاکایی در تلگرام: https://t.me/ghkakaie ارتباط با مدیر کانال : @Admin_ghkakaie
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️| فایل صوتی کامل | جلسه ۹۱ #شرح_مثنوی_معنوی (دفتر اول) ⬜با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاس
درسگفتار شرح مثنوی معنوی، جلسهٔ ۹۱، ابیات ۲۱۱۳ تا ۲۱۷۹: نالیدن ستون حنانه استن‌ حنانه از هجر رسول ناله می‌زد همچو ارباب عقول گفت پیغامبر چه خواهی ای ستون گفت جانم از فراقت گشت خون مسندت من بودم از من تاختی بر سر منبر تو مسند ساختی گفت خواهی که ترا نخلی کنند؟ شرقی و غربی ز تو میوه چنند یا در آن عالم، حقت سروی کند؟ تا تر و تازه بمانی تا ابد گفت آن خواهم که دایم شد بقاش بشنو ای غافل کم از چوبی مباش آن ستون را دفن کرد اندر زمین تا چو مردم حشر گردد یوم دین تا بدانی هر که را یزدان بخواند از همه کار جهان بی‌کار ماند هر که را باشد ز یزدان کار و بار یافت بار آنجا و بیرون شد ز کار آنک او را نبود از اسرار داد کی کند تصدیق او نالهٔ جماد گوید آری نه ز دل بهر وفاق تا نگویندش که هست اهل نفاق گر نیندی واقفان امر کن در جهان رد گشته بودی این سخن صد هزاران ز اهل تقلید و نشان افکندشان نیم وهمی در گمان که به ظن تقلید و استدلالشان قایمست و جمله پر و بالشان شبهه‌ای انگیزد آن شیطان دون درفتند این جمله کوران سرنگون پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بی‌تمکین بود غیر آن قطب زمان دیده‌ور کز ثباتش کوه گردد خیره‌سر پای نابینا عصا باشد عصا تا نیفتد سرنگون او بر حصا آن سواری کاو سپه را شد ظفر اهل دین را کیست سلطان بصر با عصا کوران اگر ره دیده‌اند در پناه خلق روشن‌دیده‌اند گر نه بینایان بدندی و شهان جمله کوران مرده‌اندی در جهان نه ز کوران کشت آید نه درود نه عمارت نه تجارتها و سود گر نکردی رحمت و افضالتان در شکستی چوب استدلالتان این عصا چه بود قیاسات و دلیل آن عصا که دادشان بینا جلیل چون عصا شد آلت جنگ و نفیر آن عصا را خرد بشکن ای ضریر او عصاتان داد تا پیش آمدیت آن عصا از خشم هم بر وی زدیت حلقهٔ کوران به چه کار اندرید دیدبان را در میانه آورید دامن او گیر کاو دادت عصا در نگر کادم چه‌ها دید از عصا معجزهٔ موسی و احمد را نگر چون عصا شد مار و استن با خبر از عصا ماری و از استن حنین پنج نوبت می‌زنند از بهر دین گرنه نامعقول بودی این مزه کی بدی حاجت به چندین معجزه هرچه معقولست عقلش می‌خورد بی بیان معجزه بی جر و مد این طریق بکر نامعقول بین در دل هر مقبلی مقبول بین همچنان کز بیم آدم دیو و دد در جزایر در رمیدند از حسد هم ز بیم معجزات انبیا سر کشیده منکران زیر گیا تا به ناموس مسلمانی زیند در تَسلُّس تا ندانی که کیند همچو قلابان بر آن نقد تباه نقره می‌مالند و نام پادشاه ظاهر الفاظشان توحید و شرع باطن آن همچو در نان تخم صرع فلسفی را زهره نه تا دم زند دم زند دین حقش بر هم زند دست و پای او جماد و جان او هر چه گوید آن دو در فرمان او با زبانشان گرچه تهمت می‌نهند دست و پاهاشان گواهی می‌دهند اطهار معجزهٔ پیغامبر علیه السلام، به سخن آمدن سنگریزه در دست ابوجهل سنگها اندر کف بوجهل بود گفت ای احمد بگو این چیست زود گر رسولی چیست در مشتم نهان چون خبر داری ز راز آسمان گفت چون خواهی بگویم آن چه‌هاست یا بگویند آن که ما حقیم و راست گفت بوجهل این دوم نادرترست گفت آری حق از آن قادرترست از میان مشت او هر پاره سنگ در شهادت گفتن آمد بی درنگ لا اله گفت و الا الله گفت گوهر احمد رسول الله سفت چون شنید از سنگها بوجهل این زد ز خشم آن سنگها را بر زمین بقیهٔ قصهٔ مطرب بار گرد و حال مطرب گوش دار زانکه عاجز گشت مطرب ز انتظار بانگ آمد مر عمر را کای عمر بندهٔ ما را ز حاجت باز خر بنده‌ای داریم خاص و محترم سوی گورستان تو رنجه کن قدم ای عمر بَرجه ز بیت المال عام هفتصد دینار در کف نه تمام پیش او بر کای تو ما را اختیار این قدر بستان کنون معذور دار این قدر از بهر ابریشم‌بها خرج کن چون خرج شد اینجا بیا پس عمر زان هیبت آواز جست تا میان را بهر این خدمت ببست سوی گورستان عمر بنهاد رو در بغل همیان دوان در جست و جو گرد گورستان دوانه شد بسی غیر آن پیر او ندید آنجا کسی گفت این نبود دگر باره دوید مانده گشت و غیر آن پیر او ندید گفت حق فرمود ما را بنده‌ایست صافی و شایسته و فرخنده‌ایست پیر چنگی کی بود خاص خدا حبذا ای سر پنهان حبذا بار دیگر گرد گورستان بگشت همچو آن شیر شکاری گرد دشت چون یقین گشتش که غیر پیر نیست گفت در ظلمت دل روشن بسیست آمد او با صد ادب آنجا نشست بر عمر عطسه فتاد و پیر جست مر عمر را دید ماند اندر شگفت عزم رفتن کرد و لرزیدن گرفت گفت در باطن خدایا از تو داد محتسب بر پیرکی چنگی فتاد چون نظر اندر رخ آن پیر کرد دید او را شرمسار و روی‌زرد پس عمر گفتش مترس از من مرم کت بشارتها ز حق آورده‌ام ✅ @ghkakaie
طلب و اخلاق طلبگی۳۶.mp3
15.61M
🎙️|فایل صوتی کامل| 💡 🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی جلسهٔ سی و ششم 🗓️تاریخ برگزاری : ۸ فروردین ۱۴۰۳ _ ۱۶ رمضان ۱۴۴۵ ⏳ مدت زمان : ۴۳ دقیقه و ۱۳ ثانیه ✅ @ghkakaie
📢اعلام برنامه 💡 سلسله نشست هایِ (طلب و اخلاق طلبگی) 🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی 🎥بستر های پخش از فضای مجازی : ۱ http://Dastgheibqoba.info/live ۲ https://www.aparat.com/dastgheib/live ۳ https://heyatonline.ir/masjed.ghoba 🗓️زمان در ماه مبارک رمضان : هر هفته، چهارشنبه‌ها و پنجشنبه‌‌ها پس از نماز ظهر و عصر جلسهٔ سی و هفتم ۹ فروردین ۱۴۰۳_ ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ 🕌مکان : شیراز_ مسجد قبا (آتشیها)@ghkakaie
شرح‌الاسماء_الحسنی_جلسه_۹۰_حجت‌الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
34.75M
🎙️|فایل صوتی کامل | ▶️ جلسه : ۹۰ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره ) 📅 تاریخ : ۲۱ اسفند ۱۳۹۱ 🕝مدت زمان صوت : ۳۲ دقیقه و ۱۰ ثانیه ✅ @ghkakaie
درسگفتار شرح الاسماء الحسنی، جلسهٔ ۹۰: یا من قامت السموات بأمره، یا من استقرّت الأَرَضون بإذنه يا من قامت السموات بامره أي الافلاك الكلية والجزئية الشاملة للارض والغير الشاملة لها والموافقة المركز والخارجة المركز والمتممات الحاوية والمحوية كلها قائمة بامره وفيضه المقدس بسم الله مجريها ومرسها أو المراد قيام ابدانها بارواحها قل الروح من امر ربي له الامر والخلق يا من استقرت الارضون باذنه المراد باستقرارها سكونها في الوسط وسببه ميل اجزائها الثقيلة من جميع الجوانب إلى المركز فتقاوم وتتدافع وتتعادل من جميع الجهات فسكنت في الوسط وقال بعضهم سببه جذب الفلك لها من جميع الجوانب جذبا متساويا متعادلا وقال بعضهم الفلك جسم لطيف شريف والارض جسم خسيس لا يجذبها بل يدفعها من جميع الجوانب دفعا متساويا فسكنت في الوسط وقال بعضهم هذا من خاصية حركة الكرة المستديرة كما في الزجاجة والبيضة فانه إذا وضعت البيضة في الزجاجة ودورت الزجاجة وقفت البيضة في وسط الزجاجة لا تميل إلى جانب اصلا وقال ثابت ابن قره سببه طلب كل جزء موضعا يكون فيه قربه من جميع الاجزاء قربا متساويا إذ عنده ميل المدرة إلى السفل ليس لكونها طالبة للمركز بالذات بل لان الجنسية منشأ الانضمام فقال لو فرض ان الارض تقطعت وتفرقت في جوانب العالم ثم اطلقت اجزائها لكان يتوجه بعضها إلى بعض ويقف حيث يتهيأ تلاقيها ولما كان كل جزء يطلب جميع الاجزاء طلبا واحدا ومن المحال ان يلقى الجزء الواحد كل جزء لا جرم طلب ان يكون قربه من جميع الاجزاء قربا متساويا وهذا هو طلب الوسط ثم ان كون ما ذكروه اسبابا طبيعية لذلك لا ينافى كونه باذن الله لانه مسبب الاسباب ابى ان يجرى الامور الا باسبابها كما ان احياء عيسى (ع) الموتى وتصحيح الادوية المرضى لا ينافى كونهما باذن الله لانه معطى التأثير والخاصية لا مؤثر في الوجود الا الله ✅ @ghkakaie
Sokhanrani 17 [1403-01-09].mp3
17M
🎙️|فایل صوتی کامل| 💡 🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی جلسهٔ سی و هفتم 🗓️تاریخ برگزاری : ۹ فروردین ۱۴۰۳ _ ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ ⏳ مدت زمان : ۴۷ دقیقه و ۰۴ ثانیه ✅ @ghkakaie
دمی با حافظ در محضر حضرت آیت الله نجابت«ره» جلسه ۱۰.mp3
19.75M
🎙️| فایل صوتی کامل | درسگفتار (ره) ⬜با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی جلسهٔ دهم 🗓️تاریخ جلسه : شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ 🕝 مدت زمان: ۲۰ دقیقه و ۳۴ به بوی نافه‌ای کآخِر صبا زان طرّه بگشاید ز تاب جعد مُشکینش چه خون افتاد در دلها @ghkakaie
شرح_گلشن_راز_جلسه_۹۲_حجت‌الاسلام_دکتر_کاکایی-1.mp3
18.72M
🎙️ باز نشر فایل صوتی اثر منظوم شیخ محمود شبستری (ره) ▶️ جلسه ۹۲ 🕝مدت زمان صوت: ۳۹دقیقه 🗓️تاریخ تدریس: ۲۲ فروردین۱۳۹۱ ✅تدریس شده در حوزهٔ علمیهٔ شهید محمد حسین نجابت( ره) ✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️ باز نشر فایل صوتی #درسگفتار_شرح_گلشن_راز اثر منظوم شیخ محمود شبستری (ره) ▶️ جلسه ۹۲ 🕝مدت زمان
درسگفتار شرح گلشن راز، جلسهٔ ۹۲: از ایشان می پدید آمد فصاحت علوم و نطق و اخلاق و صباحت ملاحت از جهان بی‌مثالی درآمد همچو رند لاابالی به شهرستان نیکویی علم زد همه ترتیب عالم را به هم زد گهی بر رخش حسن او شهسوار است گهی با نطق تیغ آبدار است چو در شخص است خوانندش ملاحت چو در لفظ است گویندش بلاغت ولی و شاه و درویش و توانگر همه در تحت حکم او مسخر درون حسن روی نیکوان چیست نه آن حسن است تنها گویی آن چیست جز از حق می‌نیاید دلربایی که شرکت نیست کس را در خدایی کجا شهوت دل مردم رباید که حق گه گه ز باطل می‌نماید مؤثر حق شناس اندر همه جای ز حد خویشتن بیرون منه پای حق اندر کسوت حق بین و حق دان حق اندر باطل آمد کار شیطان ✅@ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
حضرت آیت الله جوادی آملی
💠 وصیت حضرت امیر المؤمنین(ع) ▫️ بعد از اینکه ابن‌ ملجم ملعون، به آن حضرت ضربت زد، حضرت این جمله را فرمود: «وَصِیتِی لَكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَیئاً»؛ وصیت و سفارش من این است که هیچ چیزی را شریک خدای سبحان قرار ندهید؛ نه خودتان را نه دیگری را، بلکه هر کاری که انجام می‌دهید فقط برای رضای خدا باشد. «وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَلَا تُضَیعُوا سُنَّتَهُ»؛ دین آن حضرت را ضایع نکنید. «أَقِیمُوا هَذَینِ الْعَمُودَینِ» این دو ستون را یعنی قرآن و سنت اهل بیت را، خدا و فرموده‌ های پیامبر و اهل ‌بیت (علیهم السلام) را حفظ بکنید! ▫️ بعد فرمود: «أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ»؛ من دیروز نه تنها مصاحب شما بودم و در بین شما بودم، بلکه صاحب زمان بودم. وجود مبارک حضرت امیر در عصر خود، صاحب آن عصر بود امام آن زمان بود. فرمود من مدیر بودم رهبر بودم امام شما بودم، در بین شما هم به سر می ‌بردم: «أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ وَ الْیوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ»؛ امروز برای شما مایه عبرتم، برای اینکه آن همه قدرت ها از من گرفته شد و من در این بستر بیماری‌ هستم. ▫️ عبرت آن است که شخص با دیدن یک منظره، از جهل به علم عبور کند در بخش اندیشه و از جهالت به عقل عبور کند در بخش انگیزه. آن کسی که صحنه ‌ای را می ‌بیند و عالم و دانشمند نمی‌ شود یا عاقل و خردمدار نمی‌ شود، او تماشا کرد اما عبرت نگرفت؛ ولی اگر از جهل علمی به علم و از جهالت عملی به عقل عبور کرد، می‌ گویند او عبرت گرفت. ▫️ فرمود: «وَ الْیوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ»؛ فردا هم از بین شما می ‌روم. بعد فرمود: «وَ اللَّهِ مَا فَجَأَنِی مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ كَرِهْتُهُ»؛ قسم به خدا در هنگام مرگ، چیزی بر من وارد نمی ‌شود که برایم خوشایند نباشد! من منتظر لقای پروردگار بودم یک و می‌ دانم بعد از مرگ چه خبر است دو؛ اینکه فرمود: «لَوْ كُشِفَ‏ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یقِیناً» همین است. ✅@ghkakaie