🌷 پرستار پرستوها
✍️سرودهٔ دکتر کاکایی :
«بانو تو آمدی و زمین آبرو گرفت
با شبنمی ز گوشهٔ چشمت وضو گرفت»
روزی که زآسمان به زمین آمدی فرود
از رب، پدر برای تو نامی نکو گرفت
زینب! که «زَیْنِ اَب» تو سزاوار بودهای
هم باید از تو «زَیْنِ خدا» جستجو گرفت
در شام و کوفه کرببلا را تو آیتی
آن غصه، قصهها ز تو مو به مو گرفت
هر کس به شام خطبهٔ زینب شنیده است
گفتا که فاطمهست و نشانی ز او گرفت
از خطبهات فتاد بسی شور و ولوله
بل در میانِ خیلِ مَلَک هایوهو گرفت
شهدی که از «رأیتُ جمیلا» دهی نشان
ساقی چو دیده است، به دستش سبو گرفت
چون صحنه را تو رسم چنین کردهای جمیل
هرکس که دیده است، به شهادت چه خو گرفت
از بهر کربلا و حسینت تو زینبا
آیینهای یقین، که خدا روبرو گرفت
قربانِ خواهری که به «هل من مزیدِ» خون
ایثار معنیاش ز تو جانْ توبهتو گرفت
صبر و ظفر کنون به تو پیوند خوردهاند
صبر از تو درسِ صبر و ظفر آبرو گرفت
«قاسم» چو بود عشقِ حسینش در آرزو
آتش ز خطبهٔ تو از آن آرزو گرفت
شعرم خطاب کرده تو را زینبا به شوق
با این بهانه، خون خدا سمت و سو گرفت
این شعرِ خون که میکنم اینک نثار تو
جانم بُد از حسینِ تو این رنگ و بو گرفت
🗓️۱۳۹۸ سالروز ولادت حضرت زینب(سلام الله علیها)
#شعر #سروده
✅https://eitaa.com/ghkakaie
✍️⬛ ظلمت به هر کرانه سراسر شروع شد
حجت الاسلام و المسلمین دکتر کاکایی:
در ایام فاطمیه دو شعر از جناب سید حمیدرضا برقعی در رثای صدیقۀ طاهره سلامالله علیها به دستم رسید. به قدری تأثیرگذار بود که قلم دست گرفتم و به اقتفای او هر دو مرثیه را ادامه دادم.
شعر اول
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیبها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را… نمیدانم
در من انگار میشود تکرار
آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم…
دست من را بگیر، گریه نکن
مرد گریه نمیکند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بیتفاوت ما
نالههایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضهی کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانهای مشکی است…
——————————-
در و دیوار هم حزین شدهاند
از غم و نالهٔ زنی انگار
بیگنه در وَ بیگنه دیوار
هر دو گشته شریکِ جرم این بار
مردی اِستاده بر کمر دستش
اشک از دیدگان وی جاری
چقَدَر آشناست سیمایش
خودِ کرّارْحیدر است آری
رو به سوی رسول میگوید:
«ای پیامبر علی است شرمنده
خوشصدا بلبلِ فدک اکنون
اینچنین بیصداست پرکنده!»
پرکشیده به سوی تو ای جان
بلبل خوشصدای خوشالحان
با تو حتما به ناله خواهدگفت
ظلم و جور جماعت نادان»
شعر دوم
آقا سلام، روضهٔ مادر شروع شد
باران اشکهای مکرر شروع شد
آقا اجازه هست بخوانم برایتان؟
این اتفاق از دمِ یک در شروع شد
تا ریشههای چادر خاکیِّ مادرت
آتش گرفت، روضهٔ معجر شروع شد
فریادهای مادر پهلو شکستهات
تا شد فشارِ در دو برابر شروع شد
این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار گریهٔ حیدر شروع شد
وقتی رسید قصه به اینجای شعرِ من
ایام خانهداریِ دختر شروع شد …
دختر رسید تا خودِ آن لحظه ای که ظهر
یک ماجرا به قافیهٔ سر شروع شد
——————————-
شعر حمید چون که به قاسم رسیده باز
از سوز سینه، نوحهٔ دیگر شروع شد
خون میگریست جملهٔ ذرّات کائنات
چون رنج و دردِ دخت پیمبر شروع شد
هم لحظهٔ مصیبت و اندوه زینبَین
هم گاهِ ماتمِ دو برادر شروع شد
از عینِ «هل اتی» چو که نوشیده مرتضی
شُربِ شرنگِ غصه به ساغر شروع شد
سروَر علی است در دو جهان بهرِ جنّ و انس
از انس و جنّ تسلّیِ سروَر شروع شد
آتش نهاد فاطمه بر قلب مرتضی
چون غسل او به چشمِ ز غم، تر شروع شد
همسر مگو، آینهدارِ محمد است
هنگام کوچِ احمد و همسر شروع شد
ظلمی که رفت بر دل او هیچ حد نداشت
ظلمت به هر کرانه سراسر شروع شد
#شعر #سروده
✅https://eitaa.com/ghkakaie
قاسمِ ما سلیم بُد
«بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود»
من ز کلام مولوی داغ دلم چه تازه شد
به دل ز داغ قاسمم خنک شرر نمیشود
خوانده چو او ز مثنوی، رقص میان موج خون
فنا شد و مرا از او دگر خبر نمیشود
چو کرده است در زمین، رقص به خون خویشتن
چنو به آسمان روان، شمس و قمر نمیشود
بی هنران ز نام او دکّه و هم دکان زنند
عشق بوَرز ای پسر! دکّه هنر نمیشود
گوهر روح پاک او صیقلش از خدا بُدی
هر خزفی به غِل و غِش، درّ و گهر نمیشود
اهل نظر به وجه رب، رسته ز هر ما و منی
هیچ اسیر حب خود اهل نظر نمیشود
هر که بُدی به روزگار تهی ز عشق کردگار
به کوی قلب مردمان وِرا گذر نمیشود
قاسمِ ما سلیم بُد، به کام ما شکرچکان
آن که بوَد غلیظدل، کانِ شکر نمیشود
قاسم کاکایی
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
#شعر #سروده
#سرباز_اسلام_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
✅ https://eitaa.com/ghkakaie
مظهر عصمت خدا
«دختر فکرِ بکرِ من، غنچهٔ لب چو واکند
از نمکین کلامِ خود، حقِّ نمک ادا کند»
دختِ نبیِّ خاتم و همسرِ شاهِ لافتی
با دَمِ آتشینِ خود بین به فدک چهها کند
ِجلوهٔ عشق و معرفت گشته عیان ز خطبهاش
اصل و فروع دینِ حق خطبهٔ او بپا کند
کاخ نفاق و ظلم را کرده چنان زیر و زبر
دسیسههای توبهتو چنین چه برملا کند
چون به مدینه فاطمه خطبه بخوانَد اینچنین
عجب مدار زینباش چنان به کربلا کند
به تنگنای روزگار به کارِ من گِرِه فتاد
منتظرم که لطفِ حق که را گِرِهگشا کند
شنیدهام به پورِ خود بگفته فاطمه که حق
حاجتِ خانه را پس از حاجتِ غیر روا کند
حسن! عزیزِ فاطمه! گِرِهگشاست مادرت
گو که به نیمههایِ شب برایمان دعا کند
قاسم اگرچه روسیاست، لیک نه آنگونه گداست
کز سرِ روسیاهیاش، خانهٰ وی رها کند
مظهر عصمتِ خدا، راحتِ عقل و جان و دل
بُوَد ز رویِ رأفتش نظر به سوی ما کند
قاسم کاکایی
#شعر #سروده #حضرت_زهرا سلام الله علیها
✅ https://eitaa.com/ghkakaie
🟩 چه نیاز دارد احمد که دهد ارائه معجز
✍️ سرودهٔ دکتر قاسم کاکایی :
«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را»
به خدا که دُر فشاندی و به شعر زنده ماندی
چو به عشق جان گرفتی ز علی تو شهریارا
به یقین که رمز توحید هوالاوّل است و آخر
به علی که آخرست بین تو ظهورِ ابتدا را
علیَ است مظهر حق به صفات و فعل و ذاتش
دگر آیینه نبینی چو علیِّ حقنما را
به حرا بگفته جبریل که «تو ای محمد إقرأ»
کُنَدم علی حکایت بم و زیر ماجرا را
چه نیاز دارد احمد که دهد ارائه معجز
چو به خُم گرفته باشد سرِ دستْ مرتضی را
برو چون پیمبر حق بنگر رخ علی را
همه در رخ علی بین رخ جمله انبیا را
زدهام من ای علی جان همه عمر لاف عشقت
تو به پیریام ببخشا گهوبیگهام خطا را
چو بگفتی هرکه میرد رخ من عیان ببیند
بِسِتان توجان که بینم رخ شاه دلربا را
ز رهیدن از هوایت مشو قاسما تو نومید
که علی به تیغ عشقش برمانَد اژدها را
#سروده #شعر #امام_علی علیه السلام #امیرالمومنین #علی_ای_همای_رحمت #شهریار
✅ https://eitaa.com/ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
✍️ «احمدیّ و محمد و محمود»
🟪 باز نشر سرودهٔ دکتر کاکایی به مناسبت مبعث
ای گرامی نبیِّ فرخنده
خلقی از دعوت تو شد زنده
خاتم انبیا و هم رسلی
شرعِ نورانیِ تو پاینده
حقِّ ثانی و صادر اول!
خلق در فهم آن چه درمانده!
ای که گردون ز تو بُوَد گردان
هم به گِردت جهان گردنده
کاملان در برابرت ناقص
شاهدان از رخ تو شرمنده
رهرو توست جمله خیل مَلَک
رهنشین تو هر تنابنده
در سماءِ نبوتی خورشید
انبیا از رخ تو تابنده
ریزهخوارِ معارفت از خلق
هم قدیماند و حال و آینده
صاحب کوثری و خُلقِ عظیم
گشته حیدر تو را نماینده
گاه عابد به مسجد و محراب
گه به میدان جنگ فرمانده
ای که در رنجها و سختیها
نشده از لبت جدا خنده
احمدی و محمد و محمود
هم رئوف و جواد و بخشنده
رحمتی از برای عالمیان
جن و انسان به تو پناهنده
چون شفیعِ اُمم تویی در حشر
نیست ما را هراسِ پرونده!
قاسم عمری است میزند درِ تو
درِ دیگر ندارد این بنده
📅 تاریخ : رجب ۱۴۴۳ ه.ق
#شعر #سروده #مبعث
#حضرت_ختمی_مرتبت (صلّی اللّه علیه و آله)
✅ https://eitaa.com/ghkakaie
🌷 سرودهٔ جدید دکتر کاکایی به مناسبت تقارن نوروز با ماه مبارک رمضان :
🍀 بهار در بهار
رمضان آمد و گشتهست بهاران به بهار
غرق در رحمت حق بین همه در لیل و نهار
هم زمین گشت مبدّل ز فیوضات خدا
هم دگرگونه شود باز قلوب و ابصار
گشت نوروز و زمین سبز و هوا خرّم شد
این همه آیتی از خرّمیِ قلب شمار
زآسمان باز ببارد بَرَکاتِ قرآن
هر دم از قلب بروید گل و بستان و ثِمار
جریان یافته بس چشمه همی از دل سنگ
هم روان شد ز دلت جانبِ چشمت انهار
روزها بوی خوشِ روزه و شب عطر نماز
ای خوشا صائمِ در روز و به شبها بیدار
بر سر سفرهٔ قرآنی و مهمان خدا
میشوی اهل حرم، محرم راز و اسرار
میوزد باز به سویت نَفَحاتِ محبوب
چون کُنی با شعفِ خاص تو صومت افطار
گفت ایزد که: «بِدان صوم فقط آنِ من است»
صائم اینسان بنشستهست کنار دلدار
توبه بابیست در این ماه که بگشوده اله
بهر هر کس که به نسیان و گنه گشته دچار
ای خدایی که تویی نور سماوات و زمین!
بِرَهان قاسمِ دون را تو خودت از شب تار
به علی، آن که شهید است در این ماه عزیز،
پردهها را تو ز چشمان و دل من بَردار
قاسم کاکایی
۲ فروردین ۱۴۰۲
#سروده #شعر #ماه_رمضان #نوروز #بهار
✅https://eitaa.com/ghkakaie
30.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▶️ کلیپ دعوتید به مهمانی!
🌙 بازنشر به مناسبت ماه مبارک رمضان
🕝مدت زمان کلیپ: ۷ دقیقه و ۳۸ ثانیه
🖊️شعرِ حجت الاسلام و المسلمین دکتر کاکایی:
رمضان و ماه روزه تو عزیز گر بدانی
رخ خود عیان نموده شده ماه میهمانی
مه پر ز خوان رحمت که اسیر گشته شهوت
ز رسول مهربانی برسیده مژدگانی
نه به اجرت عبادت که به فضل و جود بیحد
همه گونههای نعمت بدهند رایگانی
مه دلربای قرآن مه روزیِّ فراوان
مه پر ز معرفت با نغمات آسمانی
ز درون خدای جستن، سر سفره اش نشستن
مه اشک و سوز و آه و مه زاری نهانی
مه عشق و ماه یزدان که چو شب نخفتی ای جان
بدهند هم ز کوثر به تو آب زندگانی
بشکافت فرق حیدر بزدی ندای فُزتُ
به سپیدهای از این مه که بُدش از آن نشانی
«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را»
که به ما گشودهای تو همه گونه از معانی
زده دم علی ز حبت همه عمر قاسم دون
که بر او ز حوض کوثر تو نصیب برچکانی
اگرش برانی از در تو به جرم روسیاهی
«نه طریق دوستاناست و نه شرط مهربانی»
#شعر #سروده #ماه_رمضان
✅https://eitaa.com/ghkakaie
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▶️| باز نشرِ کلیپ ذکرِ جمیلِ سعدی |
🌹شعرِ حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی به مناسبت اول اردیبهشت ، روز بزرگداشت شیخ اجل جناب سعدی شیرازی ( رحمة الله عليه)
🕝مدت زمان : ۱ دقیقه و ۲۸ ثانیه
#کلیپ #شعر #سروده #سعدی #گزیده_سخن
✅https://eitaa.com/ghkakaie