مناجات با پیامبر(ص) در مسجدالنبی و روضهٔ رضوان
«ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم»
با دلی غمزده و روی سیاه آمدهایم
ای محمد که تویی رحمت و وجهِ ایزد
بهر رحمت به درِ وجهِ اله آمدهایم
ما نداریم به کف جز گنه و جز غفلت
بیعمل، بی هنر و نامهتباه آمدهایم
گفت ایزد که تویی واسطهٔ هر توبه
تائب ای جان ز همه خیل گناه آمدهایم
در چَهِ ظلمت خویشیم و در این روضهٔ نور
به طلبکاری و امّید ز چاه آمدهایم
گر نگاهی بکنی حزن بشویی از دل
تا روَد حزن ز دل، بهرِ نگاه آمدهایم
چون تو خورشید وجودیّ و علی ماه تو است
به تمنای وصالِ خور و ماه آمدهایم
چون که زهرا بوَدت کوثر و هم خرمن عمر
پای آن خرمنِ پر فیض، چو کاه آمدهایم
همچو آن چوب که از مهر تو شد حنّانه
ما غزلخوان به هر شام و پگاه آمدهایم
شرع تو راه رسیدن به خدا و عشق است
از سر عشق، بدین شرع و به راه آمدهایم
قاسم کاکایی
مدینهٔ منوره
شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲
#شعر #سروده
✅@ghkakaie
وداع با مدینه
«بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران»
محبوب من محمد! مهمان بُدم تو را من
در شهر تو مدینه با خیل دوستداران
آماده بُد در اینجا از برکت نعیمت
هر صبح و شام باده از بهر بادهخواران
باران رحمتی تو، من تشنه در کویرم
رفتم هنوز تشنه، در انتظار باران
در محشری شفیعم ای برترین امیدم!
در سایهٔ تو جمعاست جمع امیدواران
زهرای تو که قبرش پنهان بُدی در این خاک
کوثر بُـدی وجودش از بهر خاکساران
من از علی چه گویم در این زمین و این شهر
مولای جن و انس است، الگوی شهریاران
تو ای بقیع زیبا! ای نور دیدهٔ ما!
بردی به آسمانْمان همراه شهسواران
در خاکت آرمیده مولا حسن که حلمش
بردهاست گوی سبقت از صبر بردباران
سجاد آن که بودی در شام و کربلا او
صبر و قرار و مرهم بر زخم بیقراران
باقر همان که بشکافت اقسام علم و معنی
بس لالهها نشانده در باغ لالهکاران
صادق که در شریعت جاری بساخت هر دم
از بهر طالبان او انهار و جویباران
من از مدینه اکنون عازم به مکه هستم
جانم اسیر اینجا، جسمم همی گذاران
داد از غم جدایی، یا رب مکن جدامان
از احمد و ز آلش، یعنی که غمگساران
قاسم بیار این بیت در عشق آل احمد
از سعدی و ادا کن حقش چو حقگزاران:
«سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران»
قاسم کاکایی
مدینهٔ منوره
شب دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲
#شعر #سروده
✅@ghkakaie
شرح الأسماء الحسنی جلسه ۶۲ _ حجت الاسلام و المسلمین دکتر کاکایی.m4a
18.38M
▶️#درسگفتار #شرح_الأسماء_الحسنی
جلسه : ۶۲
🌍 محل تدریس :
شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره )
📅 تاریخ :
۳ بهمن ۱۳۹۱
🕝مدت زمان صوت :
۲۹ دقیقه و ۲۴ ثانیه
#جوشن_کبیر
#ملا_هادی_سبزواری
✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
▶️#درسگفتار #شرح_الأسماء_الحسنی جلسه : ۶۲ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت (
#درسگفتار_شرح_الاسماء_الحسنی، جلسهٔ ۶۲:
یا معطی المسئلات
یا قابل التوبات
ومعنى قولنا يجود بنفسه انه يصير القلب مهبط نوره ومحط نزوله واجلاله كما في الحديث قلب المؤمن عرش الرحمن لا التجافي عن مقامه يا قابل التوبات التوبة ثلثة اقسام توبة العام وتوبة الخاص وتوبة الاخص فالاولى هي الرجوع عن المعاصي وهى توبة العصاة والثانية التوبة عن ترك الاولى وهى توبة الانبياء الماضين (ع) والثالثه الرجوع عن الالتفات إلى غيره تعالى وتقدس وهى توبة نبينا صلى الله عليه واله المعصومين فتوبتهم عبارة عن رجوعهم عما لعله صدر عنهم من عثرة التوجه إلى غير جنابه تعالى وهى المعتبرة عند اهل السلوك ثم ان التائب لابد ان يتدارك بفعل ثلثة امور احدها بالقياس إلى الزمان الماضي وثانيها بالقياس إلى الزمان الحاضر وثالثها بالقياس إلى الزمان المستقبل اما بالقياس إلى الزمان الماضي فهو ينشعب أي شعبتين احديهما الندم على افات والاسف على ما زلت قدمه هاوية في الخطيئات وثانيتهما التدارك لما وقع وهو بالنسبة إلى اشخاص ثلثة الاول بالنسبة إلى الحق تعالى بالتضرع إلى حضرته والالتزام بخدمته والاعتكاف على بابه والاستكانة إلى جنابه والثانى بالنسبة إلى نفسه حيث ابرز نفسه في معرض سخطه تعالى واظلم عليها بان يؤدى حقها باصلاحها والثالث بالنسبة إلى الغير الذى اذاه بالمضرات القولية والفعلية بان يعتذر إليه قولا وينقاد للمكافات فعلا ويرد حقه إليه أو إلى من يقوم مقامه ويتحمل الحدود المقررة لتلك الجنايات وان كان مقتولا لم يمكن تحصيل رضائه ولكن بعد ما راعى الشرايط الاخر وحصل رضاء اوليائه عسى ان يشمله العناية العميمة والرحمة الواسعة عن جابر ابن عبد الله الانصاري قال جائت امراة إلى النبي صلى الله عليه وآله يا نبى الله امراة قتلت ولدها هل لها من توبة فقال صلى الله عليه وآله والذى نفس محمد بيده لو انها قتلت سبعين نبيا ثم تابت وندمت ويعلم الله من قلبها انها لا ترجع إلى المعصية ابدا يقبل الله توبتها الحديث واما بالقياس إلى الزمان الحاضر فهو ان يترك الذنب الذى كان مباشرا له في الحال واما بالنسبة إلى الزمان المستقبل فهو ان يصمم عزمه على ان لا يعود إليه ولو قتل وح يصدق فيه التائب من الذنب كمن لا ذنب له
✅ @ghkakaie
جلسه ۶۱ شرح گلشن راز _ حجت الاسلام والمسلمین دکتر کاکایی.mp3
13.51M
🎙️باز نشر فایل صوتی کلاس
شرح مثنوی #گلشن_راز
اثر منظوم #شیخ_محمود_شبستری ( ره)
▶️ جلسه ۶۱
🕝مدت زمان صوت :
۲۸ دقیقه و ۸ ثانیه
🗓️تاریخ تدریس :
۲۶ دی ۱۳۹۰
✅تدریس شده در حوزهٔ علمیهٔ شهید محمد حسین نجابت ( ره)
✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️باز نشر فایل صوتی کلاس شرح مثنوی #گلشن_راز اثر منظوم #شیخ_محمود_شبستری ( ره) ▶️ جلسه ۶۱ 🕝مدت
#درسگفتار_شرح_گلشن_راز، جلسهٔ ۶۱:
اگر تو دیدهای حق را در آغاز
در اینجا هم توانی دیدنش باز
صفاتش را ببین امروز اینجا
که تا ذاتش توانی دید فردا
وگرنه رنج خود ضایع مگردان
برو بنیوش «لاتهدی» ز قرآن
بخش۲۸- تمثیل در بیان نسبت عقل با شهود
ندارد باورت اکمه ز الوان
وگر صد سال گویی نقل و برهان
سپید و زرد و سرخ و سبز و کاهی
به نزد وی نباشد جز سیاهی
نگر تا کور مادرزاد بدحال
کجا بینا شود از کحل کحال
خرد از دیدن احوال عقبا
بود چون کور مادرزاد دنیا
ورای عقل طوری دارد انسان
که بشناسد بدان اسرار پنهان
✅ @ghkakaie
به طواف کعبه رفتم
ز مدینه آمدم من چو گدای بینوایی
که گره ز کار زارم تو به لطف برگشایی
نه عمل به کارنامه، نه به قلب، قابلیت
تو مرا ربودی از من، چو کَهَم تو کهربایی
به امید و شوق رویت بشدم به سوی میقات
بزدم درِ محبت که: «خدا خدا کجایی؟»
چو نگاه خویش کردم به دلم فتاد وحشت
همهعمر بیوفایی! همهعمر خودنمایی!
نکند مرا برانی ز درت بدین بهانه
«که برونِ در چه کردی که درون خانه آیی؟»
چو فراگرفت قلبم همه یأس و ناامیدی
ز درون کعبه آمد به دو گوش من ندایی:
«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را»
نَبُوَد مرا بجز تو بخدا دگر رجایی
«همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی»
که کند به من عنایت چو تو شاه اولیایی
ز محبتت علیجان دل و جان بشد معطر
که تویی تویی تو شاها، گُل باغ آشنایی
بشنیده قاسم اکنون به درِ سرای کعبه
چو نمودهاست عمری به درت بسی گدایی،
ز زبانت ای علی جان، چو عراقی این ندا را:
«که درآ درآ عراقی که تو خاص از آنِ مایی»
قاسم کاکایی
مکهٔ مکرمه
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
✅ @ghkakaie
مناجات کنار کعبه
سبحانه سبحانه
رَستم من از هر هایوهو، سبحانه سبحانه
ره بردهام در کوی او، سبحانه سبحانه
از غیر او بگسستهام، در بیت او بنشستهام
دلدار باشد روبرو، سبحانه سبحانه
جمعی تو بینی در نماز، جمعی پیِ راز و نیاز
باز است باب گفتگو، سبحانه سبحانه
تا در حرم آیم همی، با وی نشینم من دمی،
سازم ز کوثر من وضو، سبحانه سبحانه
زیر و زبر کرده مرا، بس بیخبر کرده مرا
داده میام که«اشربوا»، سبحانه سبحانه
گشته جمالاش دلربا، مستی و می داده مرا
گفته جلالاش:«اتقوا»، سبحانه سبحانه
گَه با جمالاش خوانَدم، گَه با جلالاش رانَدم
هر اسم او باشد نکو، سبحانه سبحانه
داده خلیلاللَه ندا، گاهی سواره گَه به پا
خلق آمده از چارسو، سبحانه سبحانه
توحید را ظاهر نمود، او خانه را طاهر نمود
یعنی که قلبت را بشو، سبحانه سبحانه
پشمینهپوشِ تندخو، اهل ریا، مردِ دورو
راهی نمییابد به تو، سبحانه سبحانه
در حِجر و در خَلفِ مقام، گه قاعد و گه در قیام
گردند مردم سو به سو، سبحانه سبحانه
از رکن و از حِجر و حَجَر، وز بیت و خانه کن گذر
از عشق و از احمد بگو، سبحانه سبحانه
حب خدا خواهی بیا، کن راه احمد رهنما
حلقه به حلقه، مو به مو، سبحانه سبحانه
شرعش چو بارانِ حیات، کرده بیان ذات و صفات
هم عشق را جاری به جو، سبحانه سبحانه
آن ساقی کوثر علی، آن صفدر و حیدر علی
مولا به غیر از او مجو، سبحانه سبحانه
اینجا به دنیا آمده، بت را شکست و بتکده
داده به کعبه آبرو، سبحانه سبحانه
«کُلْ مَن علیها فان» خوان، باقی علیاست این را بدان
بنگر به«یبقی» وجهِ هو، سبحانه سبحانه
از بادهٔ نوشین ناب، از حوض کوثر پرشراب
بگرفته او سویم سبو، سبحانه سبحانه
آسوده از هر همّ و غم، قاسم مر این لطف و نِعَم
همواره بودش آرزو، سبحانه سبحانه
قاسم کاکایی
مسجدالحرام
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
#سروده #شعر
✅@ghkakaie
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
امشب چه امیدی به دلم کرده جوانه
رَستم ز همه رنج و ز غمهای زمانه
در بطن گلستان تو من همچو خلیلم
چون آتش عشق تو کشیدهاست زبانه
چون خانهٔ محبوب شد از دور هویدا
از خویش برون آمدهام جانب خانه
گویی به شکار دل من دانه نهادی
در دام بیفتاده دلم در پی دانه
ناگه بنشست بر دلم از سوی تو تیری
«ای تیر غمت را دل عشاق نشانه!»
در حین طواف از در و دیوار شنیدم:
«جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه»
در سعی برفتم به تمنای وصالت
«تا کی به تمنای وصال تو یگانه؟»
در حِجر و حَجَر عشق من ای دلبر و دلدار!
«اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه»
در رکن یمانی همه مدهوش بدیدم
«بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه»
یعنی که علی زاده شد اینجا و بگویش
«مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه»
سوگند به احمد که علی جان خودش را
کردهاست فدایش به دو صدشوق، شبانه،
جز مهر علی نیست دگر راه نجاتی
هر راه دگر نیست جز افسون و فسانه
مرغ دل قاسم که به هرشاخه پریدهاست
با عشق علی کرده در این بیت تو لانه
قاسم کاکایی
مکهٔ مکرمه
شامگاه ۱۴۰۲/۳/۳۱
#شعر #سروده
✅ @ghkakaie
شرح الأسماء الحسنی جلسه ۶۳ _ حجت الاسلام و المسلمین دکتر کاکایی.mp3
17.49M
🎙️|فایل صوتی کامل |
▶️#درسگفتار #شرح_الأسماء_الحسنی
جلسه : ۶۳
🌍 محل تدریس :
شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره )
📅 تاریخ :
۴ بهمن ۱۳۹۱
🕝مدت زمان صوت :
۳۶ دقیقه و ۲۶ ثانیه
#جوشن_کبیر
#ملا_هادی_سبزواری
✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️|فایل صوتی کامل | ▶️#درسگفتار #شرح_الأسماء_الحسنی جلسه : ۶۳ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه ش
#درسگفتار_شرح_الاسماء_الحسنی، جلسهٔ ۶۳:
یا قابل التوبات
یا سامع الاصوات
و حینئذ يصدق فيه التائب من الذنب كمن لا ذنب له فهذه شرايط توبة العام ومنه يعلم حال توبة الخاص واما الاخص فأمره اصعب وفيها قيل اليمين والشمال مضلتان فصيغة الجمع اعني التوبات اما باعتبار المراتب أو الموارد يا سامع الاصوات الاصوات اما حيوانية واما غير حيوانية والحيوانية اما نطقية أو غير نطقية والنطقية اما موضوعة أو مهملة والغير الحيوانية اما الية أو غير الية والاصوات الحيوانية انما ينتظم امرها بالريه فكل حيوان لا رية له لا صوت له كالحوت والزنبور والذباب ونحوها صوتها طنين اجنحتها فحدوث الصوت في الحيوان باعتبار خروج الهواء من قصبة ريته بالعنف وإذا تقاطع في المخارج الثمانية والعشرين التى بمنزلة المنازل الثمانية والعشرين للقمر حصلت الحروف المرتبة ترتيب الابجدي أو الاتبثى أو الاهطمى والايقغى أو غير ذلك المنقسمة إلى المنقوطة وغير المنقوطة المعبر عنهما بالناطق والصامت والى المفردة والمثاني والمثالث باعتبار وجود الشريك وعدمه وباعتبار وحدة النقطة وكثرتها والى الملفوظى والمسرورى والملبوبى والى المفاصلة والمواصلة والى النورانية والظلمانية والى المدغمة فيها لام التعريف والمظهرة التى كل منها اربعة عشر بعدد الاربعة عشر من المنازل للقمر التى هي ظاهرة وفوق الارض ابدا والاربعة عشر منها التى هي مخفية وتحت الارض دائما إلى غير ذلك من احكامها العجيبة التى لا تحصى
✅ @ghkakaie
نشسته در عرفات
کنون تو زائرِ کعبه نشسته در عرفاتی
برون ز خانه ولیکن چه غرق در برکاتی
درنگ و غور و تأمل، وقوف و علم و محبت
تو غرقِ معنیِ جلوه ز بحر ذات و صفاتی
طنین نرم دعاها و صوت دلکش قرآن
تو گرمِ ذکرِ خداییّ و غرق این نغماتی
گَهی به توبه و نُدبه گهی به راز و نیازی
گهی به سجده فتاده مقیم ذکر و صلاتی
به پای کوه ترحم رَوی به قلهٔ عرفان
چو با حسین و دعایش تو راقِیِ درجاتی
چو مست روی حسینی درون جنت ربّی
غنی ز حور و قصوری، رها ز شاخ نباتی
فنا به وجه خدایی، مقیم منزل فقری
حسین بر تو ببارد که مستحق زکاتی
حسینِ من که دعایت ترنّم همه خلق است
عجب دعای شریفی! چه معجزهکلماتی!
به ذکر و یاد تو گم شد مخاطب کلماتم
رواق منظر چشمم کنون تو در عرفاتی
«در آن نفَس که بمیرم در آرزوی تو باشم»
به جسم من تو حسینا چو روحی و چو حیاتی
فتاده در شب تاریکِ نفْس و در ظلماتم
تویی چراغ هدایت، سراجِ در ظلماتی
به بیم موج و به گرداب و هائل از هلکاتم
بیا بیا که تو کشتیّ و ناخدای نجاتی
گرفته شعر تو قاسم چه حس و حال غریبی
بخوان تو روضه در اینجا چو در پیِ حسناتی
به روز ترویه ای دل که هست روز سقایت
به جستجوی چه سقا تو از میان سُقاتی
بلندمرتبه سقا و پور ساقٍیٍ کوثر
جمیلوجهِ چو ماهیّ و مهربان وجناتی
ز داغ آب فتاده چو مَشک او شده خالی
بگشته باب حوائج، طلب از او تو براتی
فدای حلق تو اصغر! گَهی که چشم پدر دید
ز قحط آب و ز پیکان چگونه در سکراتی
گَهی چو ماهیِ تشنه کنار ساحل دریا
دمی ز تیر سهشعبه روان به سوی مماتی
ز تشنگی «تتلظی» به روی دست پدر آه
تو مرغ خستهٔ پرپر ز دست جور عُداتی
چو تشنه ساقِی و طفلان کنار نهر فراتند
تو سعدیا نسُرایی دگر چنین کلماتی:
«سل المصانعَ رکبا تهیم فی الفلوات
تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی»
تو قاسما نُهِ ذیالحج، شدی به ماه محرّم
زمان برفته ز یادت وَ یا ز فاجعه ماتی!؟
ثواب روضه بکردم نثارِ شیخِ نجابت
بخوان به روح شریفش تو حمدی و صلواتی
قاسم کاکایی
صحرای عرفات، شب نهم ذیالحجه برابر با چهارم تیرماه ۱۴۰۲
#شعر #سروده
#سفرنامه #حج
✅@ghkakaie