eitaa logo
کتابخانه مسجد قبا
214 دنبال‌کننده
797 عکس
89 ویدیو
46 فایل
اینجا فضاییست برای تنفس لابلای ورق های خیال انگیز کتاب ارتباط با مدیر و تمدید کتابها ازطریق آیدی: @Sarbaaazevelaayat ⏰ساعات کاری کتابخانه: روزهای زوج از ساعت ۱۷ تا ۱۹ لینک کانال برای معرفی به هم محله ای هامون .
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 فتنه تغلب روایت‌هایی از متن و فرامتن فتنه ۸۸ ✍گردآوری و تنظیم: مصطفی غفاری 📄۵۲۶ صفحه ✂️ برشی از کتاب: فتنه اخیر دنبال زیر علامت سوال بردن ولایت فقیه بود که از مبانی اسلام است. این جریان با فریب و تهمت زنی و دروغ پراکنی توانست بخشی از مردم را با خود همراه کند. تفکیک مردم از فتنه گران و آشوب طلبان کار سختی بود که تا حدودی انجام شد... تجزیه و تحلیل ماجراها و شناخت دوست از دشمن و مشخص شدن مرزبندی ها یک اصل ضروری است. 💥فردای روز عاشورا در سال ۸۸ که شرایط ویژه‌ای بر کشور حاکم شده بود، رهبر انقلاب مسئولین ذیربط را فرا می خوانند تا ضمن تحلیل ماوقع، آنها را در تشخیص درست حوادث یاری کنند. آقا در این جلسه اظهار می‌کنند می‌خواهیم یک فهم مشترک داشته باشیم، موقعیت حساس است و تجربه ای برای جمهوری اسلامی است، چون دیروز به امام حسین علیه السلام توهین کردند، حتما سیلی خواهند خورد، لکن خواص ما باید حواسشان جمع باشد. در اینجا دو جریان بود یک جریان که به فتنه میدان دادند؛ دعوای اینها دعوای کسب قدرت است، البته اسباب زحمت برای نظام فراهم کردند.😔 جریان دوم که به خاطر جریان اول به صحنه آمده است جریان ضد انقلاب است و مسئله اش خامنه ای هم نیست، حتی اگر من هم نباشم فرد دیگری بیاید سر کار آنها باز با نظام مسئله دارند این جریان، جریان ضد انقلاب است... باید ببینیم با چه کسی طرف هستیم؟ هدف ما باید جریان دوم باشد. شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر اصل ولایت فقیه ماهیت آنها را روشن می کند این را باید محکم برخورد کرد... ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib📚
📚کف خیابون رمانی در مورد وقایع فتنه ۸۸ ✍محمدرضا حدادپور جهرمی 📄۳۱۶صفحه ✂️برشی از کتاب قشنگ مشخص بود که دست راستش که در جیبش هست مسلح است و حتی انگشتش هم روی ماشه است😨 حسابی غافل‌گیر شدم، نمی‌دانستم چکار کنم، فقط به چشم‌هایش زل زده بودم. اصلاً حساب این را نمی‌کردم، فکر کردم راننده اول با آن چهار نفر رفته بالا؛ اما حدسم اشتباه بود😱 همه عملیات را لو رفته می‌دانستم دیگر خبری از دفاع از حیثیت کاری و جنم زنانگی و … نبود؛ چون الان یک مسلح در فاصله کم‌تر از یک متر خیلی حساب‌شده بهت زل زده و فقط یا باید هلش بدی و در بروی یا با او درگیر بشوی که البته این دو حالت، دقیقاً باید قبل‌از این باشد که یکی دو تا گلوله در بدنت خالی کند! بعضی وقت‌ها حتی توسل هم یادمان می‌رود🥺 مثل من در آن لحظه فقط فکر می‌کردم چطوری از دست او خلاص بشوم؟ حالا فرضاً فرار کردم خب چلاق که نیست! می‌دود و می‌آید دنبالم و این‌جوری هم به چشم دوربین‌های خیابان می‌آییم و هم کلا همه‌چیز می‌رود روی هوا😫 نفهمیدم چی شد فقط بهش زل زده بودم منتظر معجزه بودم! نباید اون طوری در آن لحظه و در آن خیابان، یکی از مهم‌ترین پروژه‌های امنیت ملی به‌خاطر رو دست خوردن من می‌رفت هوا! گفتم که اصلاً نفهمیدم چی شد فقط فهمیدم که یک‌مرتبه مردی که جلویم ایستاده بود یک تکان خورد… ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚