eitaa logo
وقف مهدویت
60 دنبال‌کننده
14 عکس
37 ویدیو
9 فایل
باید خود را وقف امام زمان علیه السلام بکنیم #تربیت
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مباحث تربیتی
و اگر خدا را باور كرده‏اند و يا رد كرده‏اند؛ مثل چيكو و دايان در فيلم‏ عروسك‏ها هستند كه آن گونه ابلهانه ايمان مى‏آورند و ابلهانه‏تر او را كنار مى‏گذارند و آخر سر هم با چشم كور هنگامى كه معشوق‏هاشان را مى‏يابند او را مى‏پذيرند. اين نوع خدا باورى كه آقاى سارتر در نمايش خدا و شيطان ارائه مى‏دهد، بايد همان گونه شكسته شود و به فاضلاب سپرده شود. ما خدا را نه اين گونه مبتذل گرفته‏ايم كه به خاطر بخشش شلنگ، با او دوست و دشمن شويم؛ كه ما او را از خودمان به خودمان نزديك‏تر ديده‏ايم، كه او ميان ما و خود ما واسطه است و ما با او و با اين نور، خودمان را ديده‏ايم و با اين عشق به خودمان پيوند خورده‏ايم و به خودآگاهى و خود خواهى رسيده‏ايم. ما نه به خاطر شادى و نه به خاطر رنج، كه به خاطر اين تركيب افزون طلب و نياز آفرين، رو به او آورده‏ايم و از هستى محدود خود، به اين هستى حاكم دست بلند كرده‏ايم. ما از كوير غم گذشته‏ايم ... ما از دردها درس گرفته‏ايم ... ما قانون تبديل را آموخته‏ايم ... و اين است كه از ضربه‏ها و بحران‏ها فرار نمى‏كنيم و حتى با آن‏ها درگير نمى‏شويم، كه بهره بر مى‏داريم؛ كه قانون تبديل را آموخته‏ايم و از خاك كمتر نيستيم، كه از كثافت‏ها هم كود مى‏سازيم.ما خير و شر و خوبى و بدى را نه در جهان و نه در انسان، كه در ارتباط انسان با جهان شناخته‏ايم‏ و اين است كه در تنگنا نمى‏افتيم و با خدا نمى‏ستيزيم و مثل بچه‏ها قهر نمى‏كنيم. ما بر عصيان كودكى‏مان عصيان كرده‏ايم و پس از تشهد به تسليم رسيده‏ايم. ما از جامى نوشيده‏ايم كه حتى عرفان شرق مست‏مان نمى‏كند. انسان و جهان و تاريخ را به گونه‏اى فهميده‏ايم كه اين سطحى‏نگرى‏ها و جزءنگرى‏هاىِ باب روز را در وسعت تركيب خود جواب گفته‏ايم. گرچه به سطحى‏نگرى و يك بعدى بودن هم مفتخرمان كرده‏اند، كه تقصير ندارند. هنوز اين گونه حرف زدن را تجربه نكرده‏اند كه بفهمند و قضاوت كنند. ما را با پرونده‏ى ديگران محاكمه كرده‏اند و خداى ما را نيز. روش نقد، ج‏5، ص: 101
هدایت شده از مباحث تربیتی
💠طرح هستى انسانى‏ با اين تلقى از آزادى، ناچار داستان طرح و هستى انسانى و داستان تربيت و پرورش معناى ديگرى مى‏گيرد. ما نمى‏توانيم انسان را مثل حيوانات تربيت كنيم و بازتابى پرورش بدهيم. اين انسان بايد راه‏ها در جلوى چشمش مطرح شوند تا خودش انتخاب كند و راه بيفتد. بايد نَجْدَيْن‏ (دو راه) را نشان داد تا محكوم شرايط نماند. انسان براى طرح ريختن‏ هستى خودش و تربيت خودش‏ و ساختن خودش، احتياج به‏ هدفى‏ دارد؛ چون هر عمل در طرح و هر طرح بر اساس هوس يا هدفى شكل مى‏گيرد و هدف در رابطه با ظرفيت و ضرورت‏، ظرفيت انسان و ضرورت‏هاى حاكم بر جهان و جامعه به دست مى‏آيد. از اين رو هنگامى كه تلقى انسان از خودش عوض شد و ظرفيت خودش و قدر خودش را شناخت، همّتش و هدفش عوض مى‏شود و طرحش اين گونه شكل مى‏گيرد و عملش شروع مى‏شود. عمل انسان نمى‏تواند بيرون از طرح معنا داشته باشد و طرح نمى‏تواند بدون هدف شكل بگيرد. هدف اين گونه در انسان مشخص مى‏شود، نه همراه موقعيت سطحى كه سارتر مطرح كرده بود. هستى انسانى همان‏طور كه گذشت با تركيب خاص او شروع مى‏شود، نه با عنصر آگاهى. انسان همراه تعقل آزاد مى‏شود، نه همراه تفكر.و تقسيم هستى به دو قسمت آگاه و ناآگاه، هستى انسانى را توضيح نمى‏دهد. انسان بيشتر از آگاهى را در خود دارد؛ بگذر از اين كه اين هستى انسانى، هستى ابتدايى اوست و انسان بايد تازه شروع كند و اين هستى را بسازد و براى اين ساختمان طرح بريزد و براى اين طرح دنبال هدفى باشد. و اين‏ هدف‏ را با توجه به‏ قدر و ظرفيت‏ و نيازها و ضرورت‏ها، انتخاب نمايد. و اين چنين انتخابى است كه همراه التزام و مسئوليت خواهد بود و اين چنين انتخابى است كه وسعت وجودى انسان و درجه‏ى تجرّد او را زياد مى‏كند. گفتيم آنچه انسان را مى‏سازد و به خودسازى معنا مى‏دهد در دو اصل خلاصه مى‏شود: در نظارت بر محرك‏ها، كه از محرك‏هاى ابتدايى و كوچك‏تر آزاد بشوى و از آنچه پايين‏تر از تو و يا در سطح وجود توست الهام نگيرى و در نظارت بر حركت‏ها، كه از دم دستت شروع نكنى و بهترين‏ حركت‏ ممكن را در هر مرحله دنبال نمايى و همين اصل، معنايش اين است كه اگر تو الآن اينجا نشسته‏اى يا اين لباس را بر تن كرده‏اى يا اين غذا را براى خود نگه داشته‏اى، اين‏ها معنايشان اين است كه بهترين كار براى تو و سزاوارترين كس براى لباس و غذا، همين‏ها هستند. اگر خودت را سزاوار ندانى و يا كار ديگرى را در نظر داشته باشى و از دم دست و بدون محاسبه انتخاب كرده باشى، افت مى‏كنى و خراب مى‏شوى. روش نقد، ج‏5، ص: 137
هدایت شده از مباحث تربیتی
💠ايمان و انتخاب‏ همراه‏ خلوت‏ و سكوت، و تفكر و ارزيابى‏ معبودها، و تعقل و سنجش‏ آنها، با بدست آوردن‏ معيار انتخاب‏ و ميزان حق‏، به‏ تكبير و شهادت‏ رسيديم. انسانى كه‏ حُبُّ الخير و عشق به خوبى در او جريان گرفته، همراه اين شهادت، ديگر كمبودى نخواهد داشت‏ و به راه خواهد افتاد. من به شهادت رسيده‏ام كه اين خوب است و من از عشق به خوبى سرشارم، پس ديگر درنگى نيست. گرايش است و ايمان، گرويدن است و رفتن. ما از عشق سرشاريم، ما عاشق آفريده شده‏ايم، احتياجى نيست كه درخود چيزى بيافرينيم و يا نيرويى بسازيم. ما اگر از تفكر و تعقل خود بهره بگيريم و ميان خودمان و محبوب‏هايمان و ميان محبوب‏هايمان با يكديگر مقايسه كنيم، به راه مى‏رسيم و مى‏يابيم. گرچه هنوز هم آزاديم كه ادامه بدهيم و يا همراه اين بينش و همراه اين يقين، از راه چشم بپوشيم و باز گرديم. اين عظمت انسان است، اين تفاوت انسان است كه مى‏تواند با اين همه نيرو، عصيان كند و سركش شود. و مى‏تواند پس از تشهد به تسليم برسد؛ تسليمى بزرگتر از عصيان. تسليمى كه عصيان‏ها را در خود دارد. تسليمى كه عصيان مضاعف است؛ عصيان بر عصيان است و سركشى بر خود سركشى‏ها. عشق اينگونه در ما شكل مى‏گيرد و پيچيده مى‏شود و اينگونه شهوات و هوس‏ها، به ايمان تبديل مى‏شوند و تو كه تا ديروز براى هيچ‏ها مى‏سوختى رو به حق مى‏آوردى و براى او مى‏شورى. تو كه روزى چند تومان از صبح تا شام، به كارت مى‏انداخت، امروز كه خودت را يافته‏اى، ديگر تمامى زمين هم، به راهت نمى‏اندازد و محركت نمى‏شود. اما اشاره‏ى عشقى كه هست آفرين است و گوشه‏ى چشم محبوبى كه خداوند عشق است، تو را بر پا مى‏دارد، خواب از چشم و راحت از بدن و رنج از كارت مى‏گيرد. ديگر رنجى نيست، همان طور كه آرامى نيست و با اين همه حركت، غرورى نيست، كه ديگران براى هيچ‏ها، عمرهاشان را گذاشته‏اند و ما براى محبوب بزرگتر، هنوز يك نفس نداده‏ايم. شرممان باد كه سر بلند كنيم، كه او اين همه حركت را تا ما ادامه داده است و ما اينها را به ركود كشانده‏ايم. راستى قسم به حركت كه انسان ماندگار است. قسم به رفتن كه انسان راكد است. و اين ركود و ماندگارى در همه جا نيست، كه فقط در برابر خداوند هستى و رب الارباب است؛ انَّ الْانْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُود. انسان در برابر خداوندش سركش است با اينكه او به شهادت رسيده است. وَ انَّهُ عَلى‏ ذلِكَ لَشَهيد. با اينكه مى‏بيند تمامى حركت‏ها تا او ادامه دارند و تمامى هستى براى او بى‏آرامند و مى‏بيند خودش هم براى ديگران آرامى ندارد، كه دلش از عشق سرشار است. وَ انَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَديد. انسان با اين همه ماندگار است. قُتِلَ الانْسانُ ما أَكْفَرهَ. مرگ بر او چقدر ناسپاس است. با اين مقايسه‏ها، عشق به خود و در نتيجه عشق به خدا، در تو سبز مى‏شود و رفته رفته تو را به تولدى ديگر مى‏رساند. تو از شكم عادت‏ها و غريزه‏ها بيرون مى‏آيى و از بند تعلق‏ها آزاد مى‏شوى. ديگر حركت‏ تو وابسته به علاقه‏ى تو نيست. تو در هر لحظه، رجحان‏ها را در نظر مى‏گيرى و بهترين‏ را مى‏آورى، خواه دوست داشته باشى يا نداشته باشى. تو انسانى، ديگر بازتابى حركت نمى‏كنى و از غريزه الهام نمى‏گيرى. حركت تو بايد از تمامى كانال‏هاى وجودت بگذرد. از تفكر و تعقل و از انتخاب تو مايه بگيرد. راستى كه چقدر هماهنگى، اين همه نيرو چگونه هم دست مى‏شوند و تو را پيش مى‏رانند. فكر، عقل و عشق، دست در دست هم مى‏گذارند و تو را از عشق‏هاى كوچكتر و معبودهاى بى‏خاصيت جدا مى‏سازند. اين ايمان، اين عشق، مركبى است كه تو را به صراط مى‏كشاند. انَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذينَ آمَنُوا الى‏ صِراط مُسْتَقيم‏ . اين خداست كه با عشق تو، با ايمان تو، تو را به سوى صراط مستقيم و نزديك‏ترين راه تا رشد تو پيش مى‏برد. صراط، ص: 90
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿حقيقت اين است كه بايد راه افتاد و از به خونْ نشسته و به خون خفته اولياء خدا؛ از على (ع) در كوفه و از حسين (ع) در نينوا، درس قيام و ايستادگى، حركت‏ و سلوك، سرعت و شتاب، سبقت و مسابقه و خلوص را آموخت و به دست آورد و اين سلوك را با بهترين‏ هدف‏ها؛ عبوديّت، رضا و «لهف الى جود اللَّه» همراه كرد، كه ملهوف كسى است كه گرفتار و مستغيث است.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿نيروى كنجكاوى فكر را به جريان مى‏اندازد، فكر از معلوم‏ها به مجهول‏هايش مى‏رسد. گسترش علوم، دريچه‏هاى تازه‏اى به روى او باز مى‏كند. او به سوخت تازه و مركب تازه و خانه‏ى تازه دست مى‏يابد. سپس عقل اين سوخت‏ها و مركب‏ها و ... را با قديمى‏ها مى‏سنجد و بهترين‏ را نشان مى‏دهد. سپس غريزه‏ى بهتر طلبى و جلب نفع ما، ضامن اجراى اين سنجش و انتخاب مى‏گردد و در نتيجه حركت‏ شروع مى‏شود.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿فكر و عقل و عشق با هم تضادى ندارند، كه هر يك ديگرى را به دنبال مى‏آورد. فكر مى‏يابد و عقل مى‏سنجد و عشق به بهترين‏ دست مى‏دهد و حركت‏ و عمل شروع مى‏شود.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿بهترين‏ طرح‏ها، مادام كه با تهيه‏ى مهره‏ها و كارها و با تقويت خويش و تضعيف دشمن همراه نباشد، فقط طرح خوبى خواهد بود كه بد با آن روبه‏رو شده‏ايم.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿چرا محمد (ص) در حديبيه صلح مى‏كند و على (ع) در صفين زير بار نمى‏رود، ولى ميزان اهميت و انتخاب بهترين‏ كار در هنگام تزاحم، داستان صلح و جنگ را توضيح مى‏دهد. اگر على (ع) زير بار نمى‏رود براى اين است كه رها كردن معاويه غرامت سنگينى مى‏آورد و اين پيام قرآن است كه مى‏گويد: «وَ لاتَهِنُوا وَ لاتَحْزَنُوا» و مى‏گويد: «لاتُبْطِلُوا اعْمالَكُمْ»، ولى رسول صلح را مى‏پذيرد و با اين صلح يهود را تضعيف مى‏كند تا آنجا كه به فتح مكه روى مى‏آورد و تهاجم نهايى را شروع مى‏نمايد.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿آنها كه به دين قيم رو آوردند و با شناخت قدر خويش و ارتباط خويش با نظام و با جامعه، به اسلام و سپس به ايمان و عشق حق و سپس به عمل صالح رسيدند، اينها بهترين‏ خلق هستند كه امكانات خود را به كار گرفته‏اند و در راه هم نمانده‏اند و سنگ راه نگرديده‏اند.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿بهترين‏ كار در اين قدر گفت‏وگوى علم و رسيدن به آگاهى و بينشى است كه بتواند در اين طرح و تصميم كمك كار باشد. كسى كه از اين تقدير و برنامه ريزى محروم مانده باشد، از سرمايه‏هايى كه براى او مى‏گذارند و از فرشته‏هايى كه نازل مى‏شوند بى‏بهره خواهد ماند و به خسارت خواهد رسيد.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿«لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُوا فَضْلًا مّن رَّبّكُمْ»؛ بر شما باكى نيست كه در طلب هر گونه فضل و بخششى از پروردگار خود باشيد، كه در حج اين همه هست و شما مى‏توانيد از اين همه خوبى توشه برداريد، به خصوص آنجا كه بهترين‏ توشه‏ها را شناخته‏ايد و توشه اطاعت و زادِ راهِ حرمِ وصل را هم به دست آورده‏ايد. پس هر تجارت و داد و ستد و جست‏وجوى نعمت و عنايتى مجاز است و به اندازه‏اى كه به طاعت خدا گره بخورد و با اخلاص در نيّت و عمل همراه باشد، محبوب و مطلوب است؛ چون كارها با پشتوانه خود ارزش مى‏گيرند و پشتوانه عمل، نيّت و انگيزه آن است.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿هر كسى كه دَعْوِىِ رسالتى دارد و بر تحقق آن به پا خاسته، بايد در نظر بگيرد كجا بهتر مى‏تواند كار كند. كجا مى‏تواند مسلطتر باشد. بايد مادر شهرها و جايى كه مى‏تواند از آنجا رسالت خود را به بهترين‏ نحو گسترده كند، پيدا نمايد
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿بايد جايگاهى كه مى‏خواهيم كار خود را از آنجا شروع كنيم، بررسى كنيم. هر طرحى كه مى‏خواهد اجرا شود، رسالتى كه مى‏خواهد تحقق پيدا كند، بايد جايگاه مناسب آن انتخاب شود، نه اينكه از دم دست شروع شود. رسول اللَّه (ص) در جزيره، در مكه، در ام القرى، در مادر شهرها شروع به كار مى‏كند. حضرت به جاى اينكه سفرهاى متعدد تبليغى را عهده‏دار شود و به اين طرف و آن طرف برود، در جايگاهى ايستاده كه مى‏تواند به هر تشنه‏اى آب رساند و هر طالبى را سرپرستى كند. رسالت‏ها بايد از پايگاه خود شروع شود وگرنه دعوت‏هاى بزرگى كه در جايگاه مناسب نبوده، موج چندانى به وجود نياورده و از بين رفته است.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿هر تجارت و داد و ستد و جست‏وجوى نعمت و عنايتى مجاز است و به اندازه‏اى كه به طاعت خدا گره بخورد و با اخلاص در نيّت و عمل همراه باشد، محبوب و مطلوب است. چون كارها، با پشتوانه‏ى خود ارزش مى‏گيرند و پشتوانه‏ى عمل، نيّت و انگيزه آن است.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿به فرموده‏ى حضرت رضا بهترين‏ زندگى‏ها زندگى كسانى است كه ديگران در آن زندگى به خوبى‏ها و نوايى رسيده‏اند. «مَنْ حَسُنَ عَيْشُ النَّاسِ فى‏ عَيْشِهِ» آن‏ها كه به ديگران نمى‏پردازند يا محكوم حسادت‏ها و يا محاصره‏ى رقيب‏هاى خارج و همراهان داخل خواهند شد. كسانى كه كارها را تقسيم مى‏كنند و اين اصل مديريت را در نظر مى‏گيرند هميشه مى‏توانند با مديرهاى پرورش يافته كارهاى متراكم را بشكنند و مى‏توانند با دست خالى و ذهن فارغ نظارت كنند و گره‏ها را بگشايند و كارهاى مشكل‏تر را راهگشا باشند.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿نقش و شغل مهم نيست كه علاقه داشته باشيم يا نداشته باشيم، كه محرك ما ديگر غريزه و علاقه‏هاى ما نيست، كه ما مى‏خواهيم مهم‏ترين كار در هر لحظه را انجام دهيم و چه بسا بهترين‏ و مهم‏ترين كار در يك لحظه، پاك كردن بينى يتيمى باشد و يا شمشير به دست گرفتن و يا ضَرَبَ يَضْرِبُ خواندن و يا نخود و لوبيا را به پاكت‏ها ريختن.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿عميق‏ترين نيازى كه يك جامعه دارد، نياز به رهبرى و به تربيت و به آگاهى دادن و خلاصه به‏ روشنفكرى‏ و روشندلى‏ است.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿بهترين‏ راه براى به كار انداختن فكر، طرح سؤال‏هايى حساب شده است.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿اين‏ها كه از شوق و شور برخوردارند و با عشق و علاقه كار مى‏كنند، ناچار براى كار خود از تمام امكانات فكرى و مالى استفاده مى‏كنند و در كار خود مى‏انديشند و مشورت مى‏كنند تا از بهترين‏ راه و در كمترين وقت به نتيجه برسند.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿انسان همين كه فكرى در ذهنش نقش مى‏بندد، همين كه ماشينش امكان حركت پيدا مى‏كند، از دم شروع مى‏كند و مى‏رود. غافل از اينكه اين مقدار حركت را بايد كنترل كند تا موتورها بارور شوند. اين سرعت را بايد كنترل كند تا سرعت‏هاى بيش‏ترى به دست آورد. باغبان‏ها، درخت‏هايى را كه زود بار مى‏دهند، ميوه و بار آنها را مى‏كَنَند كه بعدها از پا نيفتند. ما زود شروع مى‏كنيم. هنوز بال در نياورده، پرواز مى‏كنيم. اينجاست كه زود از پا مى‏افتيم و طعمه ديگران مى‏شويم. جايگاه‏ها را در نظر نمى‏گيريم. ام القرى را در نظر نمى‏گيريم. ام القراى رسول مكه است، ام القراى ما كجاست؟ حركت، ص: 239
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿هر حركتى بايد مقدمات خود را داشته باشد و الّا خرد مى‏شود و عقيم مى‏ماند. در هر حال كسى كه مى‏خواهد كارى را شروع كند، نبايد شتاب زده عمل كند كه‏ حلم‏ مى‏خواهد و حلم؛ يعنى بيدارى. منى كه مى‏خواهم اقدامى كنم، مى‏خواهم ظهور كنم، مى‏خواهم آشكار شوم، در كجا و از چه راهى بهتر مى‏توانم ظهور كنم؟ كجا بهتر مى‏توانم موج گسترده‏اى ايجاد كنم و به نتيجه برسم؟ چه بسا به خاطر ظهور گسترده‏تر، دو روز تأخير كنم، ولى اين تأخير، نه توجيه است و نه كند كارى؛ چرا كه وقتى مى‏دانم ماشين مرا وسط راه مى‏گذارد، اگر امروز آن را راكد مى‏گذارم و حركت‏ نمى‏كنم، به خاطر اين است كه فردا عقب نمانم، فردا شتاب بردارم و كسانى را كه امروز حركت كردند و پيش افتادند، بگيرم. اگر امروز با آنها حركت كنم، ديگر هيچ وقت به آنها نخواهم رسيد. از همين شتاب‏هاست كه آدمى ضربه مى‏خورد و آسيب‏پذير مى‏شود. بايد ديد و آمد و با همان توجه، اقدام كرد. كسانى كه نمى‏بينند و مى‏آيند، ضربه مى‏خورند. اين ديد و اين توجه؛ يعنى حلم و بيدارى. حركت، ص: 240
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿حليم‏ كسى است كه مجموعه مسائل را مى‏بيند. كسى است كه لحظه‏ها او را به دنبال نمى‏كشد. كسى است كه آگاه به زمان است. او نه تنها آگاه به زمان است كه پيش از زمان حركت مى‏كند. امام و جلودار است. منتظر ايجاد فرصت‏ها نيست، كه فرصت‏ها را ايجاد مى‏كند. هر كسى كه دَعْوِىِ رسالتى دارد و بر تحقق آن به پا خاسته، بايد در نظر بگيرد كجا بهتر مى‏تواند كار كند. كجا مى‏تواند مسلطتر باشد. بايد مادر شهرها و جايى كه مى‏تواند از آنجا رسالت خود را به بهترين‏ نحو گسترده كند، پيدا نمايد. امروز ام القرى و مادر شهرها كجاست؟ در كجا مى‏توانيم بدون خرج وقتِ زياد، بدون پراكنده شدن، جمع‏آورى و كار كنيم؟ بايد ام القرى را پيدا كنيم؛ چه بسا آموزش و پرورش باشد. دانشگاه باشد. حوزه باشد يا همه اينها باشد. اين طور نيست كه ام القراى ما هم همان مكه، با همان شرايط باشد.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿اين طور نيست كه هر جا كه پُركارى است، خوب كار كردن و درست كار كردن هم باشد.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿رسول مى‏آيد، آن هم در جزيرة العرب، نه در ايران و نه در روم؛ چون اين جريان وليده تمدن‏هاى بالنده آن روزگار نيست. اين جريان مى‏آيد تا فساد برخاسته از اين تمدن‏هاى مسلط و قدرت‏هاى مهاجم را اصلاح نمايد. پس در جايى كار مى‏كند كه آن‏ها و اكاسره و قياصره عرب‏هاى مزاحم و يهود مخالف را تبعيد مى‏كردند و در جايى مى‏آيد كه شاپور و ديگران، سرها را بريده بودند و دست‏ها را بسته بودند و كتف‏ها را صاحب شده بودند و زير بار برده بودند. درست در جايى كه ظلمات و ضلال سرگرفته، درست در دل تاريكى‏ها چراغ‏ها را بارور مى‏سازد.
هدایت شده از مباحث تربیتی
🌿رسول دعوت دارد و هدايت دارد؛ به چه چيز؟ و چگونه؟ ديديم كه با فكر و عقل و با بينات و ميزان، اين گونه دعوت مى‏كرد. به چه چيز؟ در يك كلمه به عبوديت حق، همين. كه ادامه‏ى سوره‏ى حمد همين است: «اياك نعبد». و صريح دعوت در سوره‏ى بقره باز همين است: «يا ايها الناس اعبدوا ربكم الذى خلقكم».