🌿كه يافتهام اگر حساب شده برخورد نكنم رنج مىبرم و صدمه مىبينم و مىسوزم و عذاب مىكشم.
منى كه نتوانستهام با علم و آگاهيم تا امروز به تمام رابطهها برسم، اكنون از او كه آگاه است الهام مىگيرم و در برابر گفتههايش تسليم مىشوم، كه در اين كوره راه تاريك و در اين جنگل مرموز نمىتوان بدون راهنما و پناهى راه افتاد.
🌿عذاب و رنجها و يا بهرهها و برخوردارىها نتيجهى هماهنگى و همراهى با قانونها و نظامهايى است كه وحى از آنها خبر داده بود
🌿در بينش عالى، عذابها نه انتقام و نه عكس العمل كه خودِ عَمَلِ ما هستند؛ «انَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ». «لِيُذيقَهُم بَعْضَ الَّذى عَمِلُوا ...» از عملهاشان به آنان مىچشانيم. و پاداش شما فقط عملهاى شما هستند.
🌿در هر كارى اصولى هست. از رانندگى گرفته تا كشاورزى تا صنايع عالى، هر كدام فوت و فنى دارند. اصولى دارند. بدون آشنايى با اين اصول، اگر دست به كار شوى ضربه مىخورى و صدمه مىبينى و مىسوزى. و اگر پس از آشنايى با اين اصول، در حين حركت، از اين اصول به خاطر چشم و همچشمى، به خاطر تظاهر، به خاطر تفرعن، چشم پوشيدى، باز هم در عذاب فرو مىروى.
🌿منى كه همراه اصول به اين نتيجه رسيدهام كه بايد از اين ثروتها بهره بردارم و آنها را به جريان بيندازم و يافتهام كه بايد از اين دوستان ببرم و يافتهام كه بايد اينگونه با ديگران پيوند بخورم و گره بخورم، اگر از اين اصول چشم پوشيدم، كافر هستم. و با اين كفر، به ضعف، به محروميت مبتلا مىشوم و به رنج مىرسم و عذاب مىبينم.
🌿انسانى كه مىيابد و به اصول مىرسد، او همراه دو عامل شكر و كفر است. اگر چشم پوشى كرد، به محروميت و در نتيجه به «ضعف» و تنگى و در نتيجه به «عذاب» و رنج مىرسد؛ چون رنج انسان از بىظرفيتى او ريشه مىگيرد، نه از محروميت و نداريش. و هر چه درجهى كفر بيشتر بشود، درجهى رنج انسان زيادتر خواهد شد. ما به همان اندازه كه رنج مىبريم، به همان اندازه كافريم. و اين علامت روشنى است براى كسانى كه مىخواهند خودشان را نقد بزنند و از وضع خود با خبر باشند، «انَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ اليمٌ».
🌿لطف در اين است كه اين عذاب، نه براى تشفى خاطر خداست و نه به خاطر سوختن انسان، كه فقط براى ساختن اوست تا شايد بازگردد و به راه بيايد؛ «لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرجِعُونَ».
🌿سوختن انسان و عذاب انسان پس از ضيق و پس از محروميت و ختم و طبع او شروع مىشود و چون تدريجى است، اين انسانى كه شروع كرده و در خط كفر نشسته، به زودى به اين مقصود مىرسد و فرو مىرود.
🌿عصمت نتیجه ی آگاهی معصوم به حکم و موضوع است و هم نتیجه ی آزادی از غیر خداست است
@ghoftomanenghelab
🌿در هر لحظه محاسبه كنيم مهم ترين كارها و ضرورى ترين آنها كدام است و بر اين اساس انتخاب نماييم.
مهم نيست كه علاقه داشته باشيم يا نداشته باشيم، كه محرك ما ديگر غريزه و علاقه هاى ما نيست، كه ما مى خواهيم مهم ترين كار در هر لحظه را انجام دهيم و چه بسا بهترين و مهم ترين كار در يك لحظه، پاك كردن بينى يتيمى باشد و يا شمشير به دست گرفتن و يا ضَرَبَ يَضْرِبُ خواندن و يا نخود و لوبيا را به پاكت ها ريختن.
🌿عمل از طرح و طرح از هدف و هدف از اين بيّنات و بينش تو از خودت و از رابطه هايت با جهان و با جامعه به دست مى آيد و مشخص مى گردد و تو ديگر ابهامى ندارى، كه مدام محرك ها و حركت هايت را كنترل مى كنى و بهترين حركت را انتخاب مى نمايى و خودسازى تو همين است و با اين ديد، ديگر فشار نمى بينى كه چه مى شود و صدمه نمى خورى كه چه كنم، كه تو در هر پيشامد بهترين امكان و بهترين حركت را انتخاب مى كنى و با اين انتخاب به قدرتِ روحى و ظرفيت و وسعتِ وجودى مى رسى.
🌿تو محرك هايت كنترل مى شوند و حركت هايت محاسبه مى گردند و در نتيجه در هر لحظه بهترين حركت را مى آورى و از وحشت ها و ترس ها و چه مى شودها آزاد مى شوى و همين به تو ظرفيت مى دهد تا آن همه بار را بر دوش بگيرى
🌿ما نمى خواهيم شغل ها متنوع شوند؛ چون بايد نقش ها را عوض كرد آن وقت كوچك ترين حركت معنا دارد. هر چند به آن علاقه نداشته باشى مى توانى انجامش بدهى كه اهميتش را يافتهاى.
ما سه مرحله را مرور مى كنيم:
بنياد فكرى
نظارت بر محرك ها و حركت ها
ظرفيت و قدرت روحى
اين سه مرحله به هم پيوند خورده اند.
🌿همراه بيّنات و با دگرگون شدن تلقى انسان از خودش، ديگر او به آنچه كه دارد دل خوش نيست و در انتظار چيزى است كه مىتواند باشد و بايد باشد. اين توانايى و اين ضرورت او را بر پا مىدارد و به انتظار مىكشاند و چشم به راه مىسازد.
همراه بيّنات به انتظار مىرسيم.
و اين انتظار، نه احتراز و كنارهگيرى است كه بعضىها بر آن پافشارى مىكنند و در بوقهاشان مىدمند، كه تو نمىتوانى در آنچه كه هستى بمانى و نمىتوانى از آنچه كه بايد داشته باشى چشم بپوشى.
اين انتظار نه احتراز است و حتى بالاتر نه اعتراض و فرياد، كه اين انتظار آماده باش است. زمينه سازى و آمادگى براى رسيدن به مطلوب است. آن كس كه در انتظار است آماده مىشود تا نقطه ضعفهاى خودش را پر كند و مانعها را بشناسد و نقطه ضعفهاىشان را بيابد ودر نقطه ضعفهاى دشمن خانه بگيرد و از آن سنگر بسازد.
🌿بى جهت نيست كه انتظارِ فرج بالاترين اعمال است. آن كس كه بن بست موجود را نمى پذيرد و تحمل نمى كند در انتظار گشايش است و به دنبال مطلوب و براى رسيدن به مطلوب آماده است و مهيّاست، كه «مَنْ انْتَظَرَ أَمْراً تَهَيَّأَ لَهُ».
✳️اين خاصيت انتظار است كه تو را وادار مى كند تا كمبودها را حدس بزنى و براى تأمينش بكوشى و اين خاصيت انتظار است كه تو را به آمادگى و حضورى مى رساند كه مانع ها را بشناسى و براى رفعشان برنامه بريزى.
🌿خرافات از همينجا بر مىخيزد كه ما مقارنهها را با علتها عوضى مىگيريم. خيال مىكنيم كه اگر هنگام كوفتن كاسه مسى خورشيد روشن شد و از كسوف نجات پيدا كرد، علت اين امر همين قاشقزنى ما بوده است ... در حالى كه علت چيز ديگرى است، هر چند كه در خارج با چيزهايى هم همراه و هم زمان است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 به خدا نیاز ندارم
این سادگی های ما
که ما خیال کنیم
#مردم را ما بگوییم #آقا بیایید متقی بشوید
خب سال هاست می گوییم.
صبحت از #تقوا برای جمعی که
حرف عادی را باور نمی کند
بحث اثبات خدا کردن
در #جامعه ای که بعد اینکه تو بگویی
#خدا هست، همین بغل است
دست خدا را در دست من بگذارید
میگوید من به این خدا نیازی ندارم
من به #محمد(ص) احتیاجی ندارم
من به #حجت احتیاجی ندارم
من مسائلم را خودم حل می کنم
علم و تجربه من هست
#فلسفه و عقلانیت من هست
#عرفان الحادی بدون خدای من هست
من خدا را می خواهم [چه کار کنم؟]
هست برای خودش هست
منکر خدا نیست امروز
شما در برابر این شباهت
چه می خواهید بکنید؟!
میگویید تقوا داشته باشند؟!
خدا را باور نکرده
بعد از این که دست او را دیده
خود او را دیده
می گوید من محتاج او نیستم
من مفتقر به او نیستم
من بگویم بیا از این خدا #اطاعت کن؟!
چه بگویم؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف منتظر ماست
❇️خيال نكنيم اين روحى كه در يك مرحله تسويه و خلقت كامل به انسان دميده مىشود، همان جنبشى است كه در چهار ماهگى در رحم مادر به كودك دست مىدهد. اين نفخ روح پس از بلوغ و تسويه و براى كسانى است كه خدا را انتخاب كردهاند واز غير او بريدهاند، كه درآيه آخر سوره مجادله آمده است: «لاتَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَومِ الْآخِر يُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللَّه وَ رَسُولَهُ وَ لَو كانُوا آبائَهُم او اخْوانَهُم اوْ عَشيرَتَهُمْ اوُلئِكَ كَتَبَ فى قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِنْهُ». اينهايى كه از غير حق بريدهاند با اين روح، مؤيَّد مىشوند.