eitaa logo
فتـح‌قلّه‌ها بسوی‌ظهور«🚩»
1.6هزار دنبال‌کننده
892 عکس
467 ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 هم‌داستانیِ تکنوکرات‌ها و لیبرال‌ها یکم. همزمان با از به در جریان انتقال از دولت موسوی به دولت هاشمی، محمد خاتمی با وجود آنکه در سِمت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت موسوی، مواضع ناموجّهی را به نام انقلابی‌گری برگرفته بود، به‌تدریج در دولت هاشمی‌رفسنجانی، رویّۀ خود را تغییر داد و به لیبرالیسم فرهنگی گرایید؛ با این توجیه که جمهوری اسلامی نمی‌تواند بر منع و سلب در فضای فرهنگی تکیه کند و از آزادی‌های فرهنگی جلوگیری نماید. در واکنش به در وزارت ارشاد و به عرصه عموم کشیده شدن بحث‌ها و مناقشات در این‌باره، شورای عالی امنیت ملّی جلساتی را برای گفتگو در این رابطه تشکیل می‌دهد. در طی این گفتگوها، اعضای حاضر در جلسات، بیشترین انتقادات و معایب را به رویّه و مواضع نسبت می‌دهند. خاتمی نیز در مواجهه با این نقدها، تصمیم به استعفا می‌گیرد. برای این منظور، نزد هاشمی‌رفسنجانی رفته و با این توضیح که عده‌ای از نیروهای سیاسی و فرهنگی، مجال فعالیّت را از من ستانده‌اند، تقاضای استعفا می‌کند. در مقابل، از خاتمی می‌خواهد که ناملایمات را تحمل کرده و همچنان در این جایگاه بماند، اما پاره‌ای از مواضع خویش را عمومی و آشکار نسازد. ولی خاتمی بر تصمیم خود پای می‌فشرد و سرانجام، موافقت رئیس‌جمهور وقت را برای پذیرش استعفا، جلب می‌کند. او، متن استعفا‌نامه‌اش را در سوم خردادماه سال هفتادویک نوشت و در آن از در جامعه در راستای فراهم‌شدن فضای متناسب با نیازهای انسان معاصر و اقضائات زمانه سخن گفت و بر ترجیح مصونیّت‌بخشی به نسل جوان به‌جای سلب آزادی‌های عمومی اصرار ورزید. وی تصریح کرد اهتمام به ، لوازم و تبعاتی دارد که فقط ظاهربینانِ تنگ‌حوصله، حتی به قیمت تعطیلی اندیشه و نفی آزادی‌های مشروع و قانونی که نتایج سهمگین و ویرانگری به دنبال خواهد آورد، آن را برنمی‌تابند. دوم. نکته مهم تاریخی در این ‌باره آن است که هاشمی‌رفسنجانی با ، شکاف و زاویه‌ای نداشت، بلکه آن را تأیید می‌کرد: «گویا افکارشان [خاتمی] کم‌کم عوض شد. به‌تدریج تفکرات خوبی پیدا کرد، وقتی که [او] کار را [در وزارت ارشاد] شروع کرد، بعضی‌ها با ایشان مخالف شدند»(علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی، هاشمی بدون روتوش، ص۲۲۵). وی در جای دیگری به صراحت می‌گوید که از یک سو به خاتمی توصیه کرد که در وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی باقی بماند و در مقابل فشارها، کناره‌گیری نکند، و از سوی دیگر، از وزیر بعدی نیز خواست در حرکت کند و طرح فضای فرهنگیِ باز را بیشتر محقّق گرداند: «وقتی [خاتمی برای کناره‌گیری از وزرات ارشاد] پیش من آمد، به ایشان گفتم که اگر من جای تو بودم، استعفا نمی‌دادم و می‌ایستادم. بالاخره اگر هدف‌دار هستید، باید کارتان را بکنید، ضمن آن‌که به ایشان در عین حال گفتم می‌دانم که فشار هم بر روی شما زیاد است ولی بایستید. آقای هم که بعد از آقای خاتمی آمد، به او گفتم که شما در آن مقداری که آقای پیش رفته است، عقب‌گرد نکنید و بیشتر باید به طرف باز شدن [فضای فرهنگی] حرکت کنید.»(همان، ص۱۴۸). سوم. یکی از اصلاح‌طلبان می‌گوید هر چند خاتمی، اصرار هاشمی‌رفسنجانی بر ماندن وی را واقعی تلقّی نکرده بود و بر این باور بود که هاشمی‌رفسنجانی نمی‌خواهد دولت سازندگی ، بهای حضور خاتمی را بپردازد، اما پس از جلسه مشترک به او گفته بود که هاشمی‌رفسنجانی در برخی از موضوعات فرهنگی، نظرات و دیدگاه‌های پیشروانه‌تر دارد، اما نمی‌خواهد با مطرح‌کردن آنها در فضای عمومی و رسمی جامعه، مقاومت و مخالفت ایجاد کند(عبدالواحد موسوی‌لاری، «هاشمی، آمادگی پرداخت هزینه برای خاتمی را نداشت»، ماهنامه نسیم بیداری، سال دوم، شماره ۲۱، آبان ۱۳۹۰، صص۶۴-۶۵). ، زیرپوستی و نهانی بود و اینان می‌کوشیدند از طریق و مناسبات مادّی، کنند، اما لیبرال‌های اصلاح‌طلب، شتابزده و آشکار بودند و می‌خواستند در کوتاه‌مدّت، به نتیجه برسند. در نظر تکنوکرات‌ها، فرهنگ هیچ انگاشته می‌شد و اقتصاد، اصل و اساس بود و در نظر لیبرال‌ها، سیاست، عامل تعیین‌‌کننده بود. این دو جریان در پی آن بودند از فرهنگ به‌عنوان یک کاتالیزور در راستای طرح‌های تجدّدی خود استفاده کنند؛ یکی به دنبال توسعه بود و دیگری به دنبال دموکراسی. این دو جریان، بعدها تا حدی تلفیق شدند و به الگوی توسعۀ دموکراتیک رسیدند، اما از آغاز، هر دو در گرایش به ، مشابه بودند و تفاوت‌شان فقط در روش‌ بود یکی محافظه‌کار بود و دیگری رادیکال. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
💢 سرچشمه‌ی فساد است جماعتِ قلم‌به‌مزد نه‌خبرنگارند، نه اخلاق دارند، نه بویی از وجدان برده‌اند. این‌ها همان بردگان بی‌ارزشِ اربابانِ قدرت‌اند که در ازای چندرغاز پول و امتیاز، چشمانشان را بر فساد می‌بندند، دهانشان را از حقیقت می‌دوزند و در برابر هر جنایتی که صورت می‌گیرد، سکوت می‌کنند. وقتی مدیری، میلیاردها تومان از جیب این ملت را غارت می‌کند، این‌ها برایش مقاله‌ی ستایش‌آمیز می‌نویسند و او را «مدیر جهادی» و شایسته تقدیر می‌نامند! و وقتی رسانه‌ای مردمی، لب به اعتراض می‌گشاید، این‌ها قلم را مثل چاقو در گلویش فرو می‌کنند! 👈این رسانه‌نماها نه تنها نیستند، بلکه دشمنِ مستقیمِ مردم‌اند! این‌ها همان دروغ‌گویانی‌اند که از تریبون رسانه‌ای‌شان، گورستان‌ها را «بهشت برین» جلوه می‌دهند و ، تاج‌گذاری می‌کنند. قلم‌هایی که باید باشند، حالا شده‌اند! و همیشه در کنار همان مدیرانی ایستاده‌اند که جامعه آن‌ها را طرد کرده است! همان مدیران فاسد، دروغگو، و دزد که رسانه‌های شرافتمند بی‌پروا افشایشان می‌کنند، و متهم‌اند به بی‌تدبیری و قصور در انجام وظیفه...؛ اما این مزدوران رسانه‌ای، به‌جای روشنگری، برایشان و تملق می‌سازند. این رسانه‌‌نماها همان‌هایی هستند که تا آخرین لحظه دست از حمایت چهره‌های منفور برنداشته و همچون کاسه‌های داغ‌تر از آش، حتی بیش از خود آن مدیران برایشان می‌جنگند! و در این میان، مسخره‌تر از همه آن بی‌مغزهایی هستند که حتی هم ندارند، اما برای سرود ستایش می‌خوانند! حکایت این‌ها، حکایت همان “قورباغه‌ای است که ابو عطا میخواند!” یعنی در جایی که هیچ جایگاهی ندارند، تلاش می‌کنند خودی نشان دهند، بلکه چیزی گیرشان بیاید. رسانه‌ای که برای مدیران فاسد مدیحه‌سرایی می‌کند، مثل همان قورباغه‌ای است که بیهوده نغمه‌خوانی می‌کند. و در این بین، آنچه که از این رسانه‌نماهای فاحشگی قلم بر می‌آید، در نهایت «ضیاع زمان» و «درختی بدون میوه» است. این رسانه‌نماها خود را در مسیری بی‌پایان از فساد و بی‌اخلاقی غرق کرده‌اند و از حقیقت فرار می‌کنند. “چو دلی نازک و دستی در کار نیست، دل‌خوش نکن که کسی با تو کار نیست”! این قلم‌ها در خدمت فساد و بی‌عدالتی، تنها در پی و منافع خود هستند و هیچ‌گاه صدای مردم نخواهند بود. 👈اما رسالت یک رسانه، بودن و دفاع از حقوق عامه است، نه تعریف و تمجید از مدیران فاسد! رسانه، اگر رسانه باشد، باید زبان مردم و شمشیر عدالت باشد، نه ابزار بزک فساد و . رسانه‌ای که از حقایق فرار کند، رسانه نیست، بلکه است! یک عقل سلیم می‌فهمد و می‌داند که حتی اگر مدیری کارش را درست انجام داده باشد، وظیفه‌ی رسانه تمجید و هورا کشیدن نیست! رسانه پایگاه تبلیغاتی هیچ مدیری نیست، حتی اگر آن مدیر سالم‌ترین فرد باشد، چه برسد به مدیران فرسوده و فاسدی که سال‌هاست بیت‌المال را چپاول کرده‌اند! هر رسانه‌ای که برای یک مدیر دست به تعریف و تمجید زد، بدانید که با آن مدیر هم‌آخور شده و سر در آخور بیت‌المال کرده است! ، صدای مردم‌اند، نه و بی‌تدبیری! یک رسانه‌ی واقعی هیچ‌گاه برای حاکمان و مدیران، فرش قرمز پهن نمی‌کند، بلکه قدم‌به‌قدم آن‌ها را زیر ذره‌بین میگذارد، از آنها پاسخ می‌خواهد، و کوچک‌ترین تخلفشان را افشا می‌کند. رسانه‌ای که در برابر فساد سکوت کند، خودش فاسد و شریک جرم است. 👈رسانه‌ها باید در مقام پرسشگر، سوالات را از مسئولان مطرح کنند و در راستای شفافیت و آگاهی عمومی گام بردارند. اما امروز متأسفانه برخی رسانه‌نما‌ها در خود را در جایگاه قاضی قرار داده و به‌جای طرح سوال، قاطعانه حکم صادر میکنند. این که در تلاشند خود را در قامت نشان دهند، به‌طور عجیب و غریب دست به می‌زنند و به خود اجازه می‌دهند که تخلفات هزاران‌باره یک مدیر را نادیده بگیرند و از یک و تاریخ‌گذشته، قهرمان بسازند. اینها نه تنها در خط رسانه‌ای و حرفه‌ای عمل نمی‌کنند، بلکه خود را به‌جای دستگاه قضائی قرار داده و حکم به مبرا بودن مدیرانی می‌دهند که در سایه‌سار فساد و ناکارآمدی در حال هستند. ✔روزی میرسد که این رسانه‌نما‌های فاسد، مثل لاشه‌ای متعفن در تاریخ رها شوند. صاحبانشان، همان مدیران دزد و فاسدی که امروز برایشان نوکری میکنند، اولین کسانی خواهند بود که اینها را مثل یک و مصرف‌شده به زباله‌دان خواهند انداخت. روز خروج هر رسانه از عدالت و خط مردم، روزِ مرگ آن رسانه است. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─