eitaa logo
#قران_بهشتِ_زندگی
48 دنبال‌کننده
134 عکس
24 ویدیو
1 فایل
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «32» و البتّه ما قرآن را براى پند گرفتن، آسان قرار داديم، پس آيا پندپذيرى هست؟
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🍃🌺🍃 🌺 ۱۵۲ 🌺🍃 @ghoran_marefat_zendegi ❇️ حکایات کوتاه . . . . . . 4⃣3⃣ 🔴 عزیزی برام دعا کرد و ⭕️ - گفت: ان‌شاءالله که خدا عمر طولانی بهت بده ✅ - گفتم: عمر اگر خوش گذرد زندگی خضر کم است ور به تلخی گذرد نیم نفس بسیار است ⭕️ - گفت: خوشی چیه؟ ✅ - گفتم: اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود ⭕️ - گفت: دوست کیه؟ ✅ - گفتم: دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان ‌حالی و درماندگی ⭕️ - گفت: کی در پریشان حالی و درماندگی بهترین دستگیره؟ ✅ - گفتم: خودش میگه: أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ؟ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ يا آن كه درمانده را چون بخواندش پاسخ میدهد و رنج از او دور میکند و شما را در زمين جانشين پيشينيان میسازد آيا با وجود اللّه خداى ديگرى هست؟ چه اندک پند میگيريد ✳️ ۶۲_سوره_نمل 🌺🍃 ان‌شاءالله که با دعاهای مضطرین، بدیها و بلایا برطرف شود؛ به برکت صلوات بر محمد و آل محمد(ص) @ghoran_marefat_zendegi ۱۵۲ 🌺🍃 🌺 🍃🌺🍃 ✨🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@NASIMe_SABAA "هوالهو" ۶۱ 🌺🍃 داستان سلیمان نبی و نوروز، رسم خوردن ماهی در نوروز، و سنت سیزده بدر 🌺🍃 یکی از جذاب ترین تعبیرات "نفس و عشق"، قصهء دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است. قصه چنین است که سلیمان فرزند داوود، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها میساختند (۱۳) 🔴 این دیوان، در واقع همان لشگریان نفسند که اگر آزاد باشند، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و تحت فرمان سلیمان روح آیند، خادم دولتسرای عشق شوند. 🌺🍃 روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت. دیوی از این واقعه باخبر شد. خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد. کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند (چرا که از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر یافت، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست. اما خلق او را انکار کردند و سلیمان که به مُلک اعتنایی نداشت و در عین سلطنت خود را "مسکین و فقیر" میدانست، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد. ✅ دلی که غیب‌نمای است و جام‌جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟ 🌺🍃 اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و مُلک بر او مقرر شد، روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند. چون مدتی بدینسان بگذشت، مردم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند و در دل گفتند : ✅ که زنهار از این مکر و دستان و ریو به جای سلیمان نشستن چو دیو 🌺🍃 و بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر خلق آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را به جای او نشانند. ✅ اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیس و حیل، دیو سلیمان نشود ✅ بجز شکر دهنی، مایه هاست خوبی را به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی ✅ خلق گفتند این سلیمان بی صفاست از سلیمان تا سلیمان فرق هاست 🌺🍃 و در این احوال که سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت، روزی ماهی ای را بشکافت و از قضا، خاتم گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد. سلیمان به شهر نیامد، اما مردم از این ماجرا با خبر شدند و دانستند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی، بیرون شهر است. 🌺🍃 پس در سیزده فروردین بر دیو بشوریدند و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت باز گردانند. و این روز، بر خلاف تصور عامه، روزی فرخنده و مبارک است و به حقیقت روز "سلیمان‌بهار" است و نحوست آن کسی راست که با دیو بسازد و در طلب سلیمان از شهر بیرون نیاید. 🌺🍃 و شاید رسم ماهی خوردن در نوروز، تجدید خاطره ای از یافتن نگین سلیمان و رمزی از تلاش انسان برای وصول به اسم اعظم عشق باشد که با نوروز و رستاخیز بهار همراه است و از همین روی: 🔴 🌺🍃 نسیم نوروزی نزد عارفان همان نفس رحمانی عشق است که از کوی یار میآید و چراغ دل را می افروزد: ✅ ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بیفروزی ✅ برگرفته از گفتار استاد الهی قمشه ای؛ با تلخیص و تطویل 🌺🍃🌺🍃 و ..... عرض تبریکات صمیمانه و خالصانه بمناسبت تحویل سال خورشیدی و آرزوی بهترینها برای همهء عزیزان و بزرگواران 🍃🌺🍃🌺
✨🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🍃🌺🍃 🌺 ۱۵۲ 🌺🍃 @ghoran_marefat_zendegi ❇️ حکایات کوتاه . . . . . . 4⃣3⃣ 🔴 عزیزی برام دعا کرد و ⭕️ - گفت: ان‌شاءالله که خدا عمر طولانی بهت بده ✅ - گفتم: عمر اگر خوش گذرد زندگی خضر کم است ور به تلخی گذرد نیم نفس بسیار است ⭕️ - گفت: خوشی چیه؟ ✅ - گفتم: اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود ⭕️ - گفت: دوست کیه؟ ✅ - گفتم: دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان ‌حالی و درماندگی ⭕️ - گفت: کی در پریشان حالی و درماندگی بهترین دستگیره؟ ✅ - گفتم: خودش میگه: أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ؟ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ يا آن كه درمانده را چون بخواندش پاسخ میدهد و رنج از او دور میکند و شما را در زمين جانشين پيشينيان میسازد آيا با وجود اللّه خداى ديگرى هست؟ چه اندک پند میگيريد ✳️ ۶۲_سوره_نمل 🌺🍃 ان‌شاءالله که با دعاهای مضطرین، بدیها و بلایا برطرف شود؛ به برکت صلوات بر محمد و آل محمد(ص) @ghoran_marefat_zendegi ۱۵۲ 🌺🍃 🌺 🍃🌺🍃 ✨🍃🌺🍃🌺🍃🌺
"هوالهو" ۶۱ 🌺🍃 داستان سلیمان نبی و نوروز، رسم خوردن ماهی در نوروز، و سنت سیزده بدر 🌺🍃 یکی از جذاب ترین تعبیرات "نفس و عشق"، قصهء دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است. قصه چنین است که سلیمان فرزند داوود، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها میساختند (۱۳) 🔴 این دیوان، در واقع همان لشگریان نفسند که اگر آزاد باشند، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و تحت فرمان سلیمان روح آیند، خادم دولتسرای عشق شوند. 🌺🍃 روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت. دیوی از این واقعه باخبر شد. خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد. کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند (چرا که از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر یافت، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست. اما خلق او را انکار کردند و سلیمان که به مُلک اعتنایی نداشت و در عین سلطنت خود را "مسکین و فقیر" میدانست، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد. ✅ دلی که غیب‌نمای است و جام‌جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟ 🌺🍃 اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و مُلک بر او مقرر شد، روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند. چون مدتی بدینسان بگذشت، مردم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند و در دل گفتند : ✅ که زنهار از این مکر و دستان و ریو به جای سلیمان نشستن چو دیو 🌺🍃 و بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر خلق آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را به جای او نشانند. ✅ اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیس و حیل، دیو سلیمان نشود ✅ بجز شکر دهنی، مایه هاست خوبی را به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی ✅ خلق گفتند این سلیمان بی صفاست از سلیمان تا سلیمان فرق هاست 🌺🍃 و در این احوال که سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت، روزی ماهی ای را بشکافت و از قضا، خاتم گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد. سلیمان به شهر نیامد، اما مردم از این ماجرا با خبر شدند و دانستند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی، بیرون شهر است. 🌺🍃 پس در سیزده فروردین بر دیو بشوریدند و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت باز گردانند. و این روز، بر خلاف تصور عامه، روزی فرخنده و مبارک است و به حقیقت روز "سلیمان‌بهار" است و نحوست آن کسی راست که با دیو بسازد و در طلب سلیمان از شهر بیرون نیاید. 🌺🍃 و شاید رسم ماهی خوردن در نوروز، تجدید خاطره ای از یافتن نگین سلیمان و رمزی از تلاش انسان برای وصول به اسم اعظم عشق باشد که با نوروز و رستاخیز بهار همراه است و از همین روی: 🔴 🌺🍃 نسیم نوروزی نزد عارفان همان نفس رحمانی عشق است که از کوی یار میآید و چراغ دل را می افروزد: ✅ ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بیفروزی ✅ برگرفته از گفتار استاد الهی قمشه ای؛ با تلخیص و تطویل 🌺🍃🌺🍃 و ..... عرض تبریکات صمیمانه و خالصانه بمناسبت تحویل سال خورشیدی و آرزوی بهترینها برای همهء عزیزان و بزرگواران 🍃🌺🍃🌺
"هوالهو" ۶۱ 🌺🍃 داستان سلیمان نبی و نوروز، رسم خوردن ماهی در نوروز، و سنت سیزده بدر 🌺🍃 یکی از جذاب ترین تعبیرات "نفس و عشق"، قصهء دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است. قصه چنین است که سلیمان فرزند داوود، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها میساختند () 🔴 این دیوان، در واقع همان لشگریان نفسند که اگر آزاد باشند، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و تحت فرمان سلیمان روح آیند، خادم دولتسرای عشق شوند. 🌺🍃 روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت. دیوی از این واقعه باخبر شد. خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد. کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند (چرا که از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر یافت، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست. اما خلق او را انکار کردند و سلیمان که به مُلک اعتنایی نداشت و در عین سلطنت خود را "مسکین و فقیر" میدانست، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد. ✅ دلی که غیب‌نمای است و جام‌جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟ 🌺🍃 اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و مُلک بر او مقرر شد، روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند. چون مدتی بدینسان بگذشت، مردم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند و در دل گفتند : ✅ که زنهار از این مکر و دستان و ریو به جای سلیمان نشستن چو دیو 🌺🍃 و بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر خلق آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را به جای او نشانند. ✅ اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیس و حیل، دیو سلیمان نشود ✅ بجز شکر دهنی، مایه هاست خوبی را به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی ✅ خلق گفتند این سلیمان بی صفاست از سلیمان تا سلیمان فرق هاست 🌺🍃 و در این احوال که سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت، روزی ماهی ای را بشکافت و از قضا، خاتم گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد. سلیمان به شهر نیامد، اما مردم از این ماجرا با خبر شدند و دانستند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی، بیرون شهر است. 🌺🍃 پس در سیزده فروردین بر دیو بشوریدند و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت باز گردانند. و این روز، بر خلاف تصور عامه، روزی فرخنده و مبارک است و به حقیقت روز "سلیمان‌بهار" است و نحوست آن کسی راست که با دیو بسازد و در طلب سلیمان از شهر بیرون نیاید. 🌺🍃 و شاید رسم ماهی خوردن در نوروز، تجدید خاطره ای از یافتن نگین سلیمان و رمزی از تلاش انسان برای وصول به اسم اعظم عشق باشد که با نوروز و رستاخیز بهار همراه است و از همین روی: 🔴 🌺🍃 نسیم نوروزی نزد عارفان همان نفس رحمانی عشق است که از کوی یار میآید و چراغ دل را می افروزد: ✅ ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بیفروزی ✅ برگرفته از گفتار استاد الهی قمشه ای؛ با تلخیص و تطویل 🌺🍃🌺🍃 و ..... عرض تبریکات صمیمانه و خالصانه بمناسبت تحویل سال خورشیدی و آرزوی بهترینها برای همهء عزیزان و بزرگواران 🍃🌺🍃🌺