✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
@ghoran_tasviri_akhlagh
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
🌼تفسیر مختصر سوره یس آیات ۳۰ تا ۴۰
💠انسانی که با موضع گیری حقّ، می تواند فریادگر حقّ باشد و با پیروی از انبیا سعادتمند شود، «جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ» چگونه با لجاجت خود را مورد قهر قرار می دهد؟ یا حَسْرَهً ...
🌀لجاجت،کور کردن زمینه های رشد و قرب و مقدّمه ی حسرت هاست. «یا حَسْرَهً»
🔰 آگاهی از حوادث تلخ تاریخ، انسان را بیمه می کند. یا حَسْرَهً ... ما یَأْتِیهِمْ
💢 استهزای انبیا، شیوه دائمی کفّار در طول تاریخ بوده است. «کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ»
♨️تمام انبیا مورد استهزا قرار گرفتند. «مِنْ رَسُولٍ» (پس مبلّغان دینی در انتظار زخم زبان دیگران باشند.)
〽️کسانی که در تاریخ تحقیق نکنند و از سرنوشت گذشتگان عبرت نگیرند، مورد انتقاد قرار می گیرند. «أَ لَمْ یَرَوْا»
🔆سنّت های الهی در تاریخ ثابت است و سرنوشت ها به یکدیگر شباهت دارد و دیدن یک صحنه می تواند الگوی صحنه های دیگر باشد. أَ لَمْ یَرَوْا ...
👀نقل تاریخ، سبب تهدید مجرمان و تسلّی پویندگان راه حقّ است. «أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا»
☠نتیجه ی استهزای انبیا هلاکت است. کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ ... أَهْلَکْنا
⌚️بعد از قهر الهی راهی برای برگشت و جبران نیست، فرصت ها را از دست ندهیم. «أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لا یَرْجِعُونَ»
🌀هلاکت کفّار پایان کارشان نیست، بلکه آغاز عذاب آنهاست. «لَدَیْنا مُحْضَرُونَ»
〽️ تمام مردم در قیامت یکجا حاضر می شوند. کُلٌّ ... جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ
🍃هر دانه و گیاهی که از زمین می روید، همچون مرده ای است که در قیامت از گور بر می خیزد. «وَ آیَهٌ لَهُمُ»
⚡️برای اثبات حقّانیّت سخن خود به نمونه ها استدلال کنیم. «وَ آیَهٌ لَهُمُ»
🌟بهترین دلیل برای عموم مردم،آن است که دائمی، عمومی، غیر قابل انکار، ساده و همه جایی باشد. «وَ آیَهٌ لَهُمُ الْأَرْضُ»
✨بهترین راه ایمان به معاد، دقّت در آفریده هاست. «الْأَرْضُ الْمَیْتَهُ أَحْیَیْناها»
🌾بخش عمده ای از غذای انسان را دانه های گیاهی تشکیل می دهد که دقّت در آنها راهی برای خداشناسی است. وَ آیَهٌ ... .حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ
🥓در تغذیه نقش اول با حبوبات و دانه هاست و سپس میوه ها. أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا ...
جَعَلْنا فِیها جَنّاتٍ
🤲وظیفه انسان در برابر نعمت ها، معرفت و شکر است.(خداوند زمین مرده رازنده می کند و گیاهان و میوه ها را در دسترس قرار می دهد تا انسان بخورد و شکر کند.) لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ ... أَ فَلا یَشْکُرُونَ
🍇 تولید فرآورده های مختلف از میوه ها، مورد پذیرش قرآن است. «وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ»
👆بیان نعمت ها، سبب ایجاد روح شکرگزاری در انسان است. «أَ فَلا یَشْکُرُونَ»
🤲تشکّر ما نشانه ی رشد ما است، او نیازی به شکر و سژاس ما ندارد. «أَ فَلا یَشْکُرُونَ سُبْحانَ الَّذِی»
💎 قانون زوجیّت در مخلوقات را به ذات الهی سرایت ندهید، او یکتا و بی نظیر است. «سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ»
⚡️ آفریدن ها و آفریده ها، نشانه ی قدرت، اراده و حکمت اوست، نه نشانه ی نیاز و وابستگی او. «سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ»
🥝 پیدایش دانه و میوه، از طریق قانون زوجیّت است. مِنْ ثَمَرِهِ ... خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها
♋️انسان در مسائل جسمی و جنسی در ردیف دیگر موجودات است. «مِمّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»
👥در هستی موجوداتی است که نحوه زوجیّت آنها برای بشر ناشناخته است.
خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها ... مِمّا لا یَعْلَمُونَ
🎆شب، از نشانه های قدرت و حکمت الهی است. «آیَهٌ لَهُمُ اللَّیْلُ»
📐 یک برنامه ثابت در طول تاریخ، آن هم بدون خلل نشانه ی وجود حسابگری حکیم و علیم است. «ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ»
🎇 پیدایش شب و روز تصادفی نیست،کار خداست. «نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ»
🌗مدار حرکت خورشید و ماه طوری طراحی شده که هرگز به یکدیگر برخورد نمی کنند و در ایجاد شب و روز خللی وارد نمی شود. «لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ»
☀️بر خلاف نظریه ثابت بودن خورشید، قرآن خورشید را دارای حرکت می داند، آن هم حرکت جهت دار. «تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها»
🌌 در نظم حاکم بر هستی احدی نمی تواند اخلال کند. تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ ...
🌙 تشبیهات قرآن کهنه شدنی نیست.حرکت ماه به حرکت خوشه خرما تشبیه شده است. «عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ»
🌌همه ی کرات در مدار خود در حرکتند. «کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ»
🌌حرکت کرات در مدار خود با سرعت است.( «یَسْبَحُونَ» یعنی شنای سریع)
.•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•
♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🌸°❀ °﷽ °❀°🌸•
@Quran124
بخوان ای دلیل نغز آفرینش
✍️ رضا فضلی
✨✾°🍃🌸🍃°✾✨
بخوانم؟
از چه ؟
برای که؟
"إقرأ" بخوان! چگونه؟ نه! امکان پذیر نیست!
🌸✾🌸
بخوان؛ ای محمد!
جبریل فرود آمده؛ تا تمام قرائتها را منسوخ کند
به
«اقرا بسم ربک» تو
بخوان؛ به اسم پروردگارت
🌸✾🌸
ای محمد!
زین پس
اسم رمز تمام گرههای جهان
مفتاح «رحمان» و «رحیم» است
به ولایت نقطهی بای زیر «بسم الله»
🌸✾🌸
بخوان؛ بنام آنکه
خوان رحمتش همه جا گسترده
و جام وحدتش در سویدای دلها شکسته
🌸✾🌸
هان، ای محمد!
از خواندن ممان و دستی بتکان
علی مشتاق لبیک است و خدیجه در التهاب
« یاایهاالمدثر»
🌸✾🌸
بخوان؛ ای محمد!
«جبل النور» را منور کن
«طورسینا» رشک مکه را میبرد و به دور کعبه طواف میکند.
🌸✾🌸
بخوان؛ که
«خلق الانسان من علق»
کمر ابلیس را شکست.
بخوان؛ تا لات و هبل سرنگون شوند
ای بت شکن
🌸✾🌸
بخوان؛ که کلام تو
تبر ابراهیم است؛ بر گردن نمرود
کشتی نوح است؛ بر جهالت بابل
عصای موساست؛ بر اژدهای فرعون
صداقت یوسف است؛ بر مسند مصر
و انفاس مسیحیت؛ بر قلب های زنگ زده
🌸✾🌸
بخوان؛ ای دلیل نغز آفرینش
دل رمیده ما به رفاقت تو آرام میگیرد
بخوان؛ تا نوای توحید، موجی شود بر کرانهی هستی
🌸✾🌸
مکرر
در مکرر
کرشمهای کن
ای معقول ترین برهان هستی
به تقدیر «لولاک لما خلقت الافلاک»
#عیدمبعثمبارک
#پستویژهعیدمبعث
✨✾°🍃🌸🍃°✾✨
تقدیمی👆 اندیشکده علوم "قرآن، عرفان، اخلاق و عقاید" وابسته به "دانشگاه ملی جهاد مجازی"
°❀ ⃟⃟ 🌸 ⃟ ⃟ ⃟✤° ═════
بسمه تعالی شانه.
: شب و روز بیستوهفتم رجب فوقالعاده عظیم است. امید که آن را غنیمت بشماریم و قدر بدانیم تا مبعث آفاقی با مبعث انفسی ما همراه شود و حقیقت مبعث، در جان ما ظهور کند و پیامبر درونی ما هم، که شعاعی است از وجود رسولالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، مبعوث شود؛ به نحوی که بیستوهفتم ماه رجب برای ما، هم عید مبعث ظاهری و آفاقی باشد و هم عید مبعث باطنی و درونی و انفسی.
تعبير اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِالتَجَلِّی الْأَعْظَمِ که در آغاز دعای شب و روز مبعث است، خيلی تعبير برجستهای است. يكی از جاهايی كه در نصوص روايی ما تعبير تجلّی وجود دارد، همين دعای شب يا روز مبعث رسول اكرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم است. پیامبراکرم تجلّی اعظم خداوندند.
رساترين واژه برای تبيين عالم هستی و ماسویالله، واژهی تجلّی است كه برخی تصوّر میكنند آن را عرفا و صوفيه ساختهاند؛ در حالیکه اينگونه نيست. برخی از تعابيری كه معمولاً در ادبيّات فلاسفه و متكلّمين بيان میشود، ريشهی حديثی و روایی ندارد؛ مثل واجبالوجود، یا علّتالعلل یا محرّك اولی، كه فلاسفه آنها را دربارهی خدای متعال به كار میبرند. در بین واژههایی كه در متون دينی برای پیدایش عالم وجود دارد و منصوص است، واژهی تجلّی رساترين تعبیر است. گر چه در قرآن و احاديث تعبير خالق و خلقت وجود دارد، امّا واژهی تجلّی و اينكه عالم، جلوهی حقّ متعال است، از آن شيواتر و رساتر است.
در تجلّی، يك متجلّی، یعنی كسی كه تجلّی كرده است، وجود دارد و يك جلوه، كه در اثر تجلّی پديد آمده است. اسم اين كار هم، تجلّی است. پس سه تا شد: كسی كه تجلّی كرده یا متجلّی؛ چيزی كه در اثر تجلّی به وجود آمده یا جلوه و اين پروسه، که به آن تجلّی گفته میشود. پیامبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم تجلّی اعظم خداوندند.
تعبير تجلّی در قرآن وجود دارد. در داستان حضرت موسی عليهالسّلام، که به خدا عرض كرد: رَبِّ أَرِنِى أَنظُرْ إِلَيْكَ: خدایا خودت را به من نشان بده كه به تو بنگرم، خداوند فرمود: لَن تَرَانِی: هرگز مرا نخواهی ديد. وَلَكِنِ ٱنظُرْ إِلَى ٱلْجَبَلِ فَإِنِ ٱسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی: به آن كوه نگاه كن! اگر توانست سر جايش بايستد، بعد از آن بهزودی مرا خواهی ديد. قرآن میفرمايد: فَلَمَّا تَجَلّىٰ رَبُّهُۥ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكًّا وَخَرَّ مُوسىٰ صَعِقًا: پس آنگاه که پروردگاش بر جَبل تجلّی كرد، كوه را پودر كرد و موسی عليهالسّلام صعقهای زد و افتاد؛ يا بيهوش شد يا از دنيا رفت و بعداً خدا دوباره زندهاش كرد. اينكه رَبّهُ به معنای ذات احديّت است یا نه، جای تأمّل دارد. در بعضی از احاديث داريم، نور اميرالمؤمنين عليهالسّلام به آن كوه خورد و كوه را پودر كرد و موسی عليهالسّلام صعقهای زد و بيهوش شد و افتاد. حتّی داریم که نور بعضی از شیعیان امیرالمؤمنین علیهالسّلام، مثلاً نور سلمان فارسی بود که به آن کوه خورد و کوه پودر شد و موسی علیهالسّلام صعقهای زد و افتاد. همهی اینها مراتب تجلیّات حق متعالند.
غرضم این بود که تعبیر تجلّی در ادبیّات قرآنی هست. در متون ادعیه هم مکرّر واژهی تجلّی آمده است. مثلاً در دعای سَمات چندین بار تعبیر تجلّی تکرار شده است. در دعای شب و روز مبعث، از پیغمبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم تعبیر به تجلّی اعظم میکند. رسولُالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم بزرگترین تجلّی و جلوهی اعظم حقّ متعال است.
ما یک رسولُالله در هیات بشری میبینیم، که قرآن فرمود بگو: إِنَّمٰا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ. لذا منکران ایشان گفتند: مَا لِهَذَا ٱلرَّسُولِ يَأْكُلُ ٱلطَّعَامَ وَيَمْشِى فِى ٱلْأَسْوٰاقِ: این چطور پیامبری است که مثل بقیهی افراد غذا میخورد و در بازارها آمد و شد میکند! این جنبهی خَلقی پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم است. ولی جنبهی نوری رسولخدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را چه کسی ظرفیت دارد ببیند!؟ در جنبهی نوری، رسولُالله و امیرالمؤمنین علیهماالسّلام یکی هستند. خود پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمودند: من و علی یک نور واحد بودیم و آن نور به این عالم هم که منتقل شد، از آدم علیهالسّلام تا عبدالمطّلب، یکی و یکپارچه بود. به آنجا که رسید، دو شاخه شد؛ یکی به صُلب عبدالله رفت و منِ رسولُالله شدم و دیگری به صُلب عِمران یا ابوطالب رفت و علی علیهالسّلام شد. پس یک نورند؛ نور واحدند
التماس دعا
صادقزاده
بسمه تعالی شانه
بعثت تجلی ذات
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ » (جمعه/۲)
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ»؛ بعثت، ظهور و تجلی خود حضرت هو -ذات ربوبی- است. یعنی ذات به تجلی اعظم خود مبعوث شد. و آن بعثت، حقیقت محمدیه است که ازل الاباد و ابد الازال بوده و هرگز ذات حق از این تجلی خالی نخواهد بود که «الْحُجَّةُ قَبْل الْخَلْق وَ بَعدَ الخَلْق وَ مَعَ الْخَلق» (اصول کافی، ج۱. ص۱۷۷) بلکه آناً فآناً و همیشگی است.
«فِي الْأُمِّيِّينَ»؛ اعنی در متن نفوس جمیع خلایق دون صادر اول، چون او رقّ منشور است و خلایق ظهور یافته از این متناند.
«رَسُولاً مِنْهُم» اَی مِنْ أنْفُسهم. کما قال الله عزّ و جل: «وَ فِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ»(ذاریات/۲۱)
«وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ» (حجرات/۷)
«النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (احزاب/۶). چون او متن و لوح وجود است و غیر او شئون و کتاب مسطور در اویند و «فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ»
(دعای رجبیه).
«يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِه»؛ تلاوت آیات آفاقی در تکوین و آیات انفسی در جانشان و بیان احکام تشریعی و الفاظ فرقانی حقیقت قرآنی است. همچنین آشکار نمودن صفات حق و علنی نمودن عظمت و اسماء الهی و کشف حقیقت توحید، تلاوت آیات توسط حضرت رسول میباشد. و قوله تعالی: «رَسُولٌ مِّنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُّطَهَّرَةً» (بینه/۲) پس آیات الهی صُحُف مطهرهای است که توسط رسول تلاوت میشود و آن صحف الواح عقول و فوق آن از علم الهی است که از آلودگی های طبیعی و کدورات عناصر نشئهی مادی و تحریف انسانی پاک شده میباشد.
تلاوت، آشکار نمودن علم ربوبی و آیات الهی است و تبعیت تامّ از احکام آیات حضرت ذات اقدس ربوبی و تدبر در آنهاست. تلاوت مخصوص صحف الهی و بیان معارف حقه و ظهور علوم ربّانی توسط رسولان حق میباشد. لذا به تعبیر راغب از قرائت، اخصّ است یعنی هر تلاوت، قرائت است ولی هر قرائت تلاوت نیست.
«وَ يُزَكِّيهِمْ»؛ لان الانسان الکامل مُبدِّل السیئات بالحسنات و طهارة لانفس الخلائق و تزکیة لهم و کفارة لذنوبهم کما قال الله عز و جل في کتابه: «كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» (بقره/۱۵۱)
«وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ»؛ تعلیم کتاب تدوینی و تکوینی و انفسی و بلکه حقیقت ولایت است. و حکمت خیر کثیر و حقیقت اشیاء کما هی میباشد.
«وَ إِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ »؛ بعثت رسول که بعثت ولایت ذات الوهی است سبب هدایت مقدرات الهی است. حال اینکه قبل از تجلّی نور ولایت رسول در انفس، خلایق و بالاخص نفس انسانی در ضلالت آشکار بودهاند. ظاهر و باطن عالم مطابق همند. کما آنکه در ظاهر بعد از بعثت رسول هدایت تشریعی مردم را از ضلالت رهانید، در باطن نیز به ولایت و بعثت و تجلی آن همه مخلوقات تقدیر شدند؛ «قَدَّرَ فَهَدَىٰ» (اعلی/۳). و این تقدیر هدایت است، چه قبل از تقدیر در قضای الهی و در صُقع علم ربوبی «لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُوراً» (انسان/۱) بوده اند. یعنی در ضلالت عدم تعیُّن به سر میبردند و به بعثت رسول بولایة علویه که انزال قرآن در لیلة القدر در صدر محمدی است، از ضلالت مکتوم بودن در کتم عدم ظهور به هدایت تقدیر و خلق و اندازه و صورت گرفتن راه یافتند.
«الّذي قَدَّرَ فَهَدَىٰ» (اعلی/۳)
«هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاء»
(آلعمران/۶)
«رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ» (طه/۵۰).
هدایت، در خلق و تقدیر و ظهور است.
علی، نقطه آغاز وجود. ص ۱۰۴
التماس دعا
صادقزاده
عشق و عرفان
(قسمت شصت و یکم)
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل دهم :استقامت
ادامه...
ﯾکی از ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻬﻢ در ﺳﯿﺮ وﺳﻠﻮك، اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ و ﭘﺎﯾﺪاری در اﯾﻦ راه اﺳﺖ.
ایت ﷲ ﻧﺠﺎﺑﺖ از ﻗﻮل اﯾﺸﺎن (مرحوم قاضی ره ) ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﭼﻬﻞ ﺳﺎل اﺳﺖ دم از ﭘﺮوردﮔﺎر ﻋﺎﻟﻢ زدم. ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ
ﻣﺮا ﺑﮑﺸﻨﺪ، آﯾﺖ اﷲ ﺳﯿﺪ اﺑﻮاﻟﺤﺴﻦ اﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﻧﮕﺬاﺷﺖ و ﺧﺪا ﻫﻢ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﺮد! در اﯾﻦ ﻣﺪت ﻧﻪ ﺧﻮاﺑﯽدﯾﺪم، ﻧﻪ ﻣﮑﺎﺷﻔﻪ ای، ﻧﻪ رﻓﯿﻘﯽ، ﻧﻪ ﻫﻤﺪردی، ﭼﻬﻞ ﺳﺎل اﺳﺖ ﮐﻪ در را ﻣﯽ ﮐﻮﺑﻢ و ﺧﺒﺮی ﻧﯿﺴﺖ. ﭼﻪ ﺑﺴﺎ
اﻓﺮادی ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ وادی وارد ﺷﺪه اﻧﺪ وﻟﯽ از آن دﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪه و ﻧﺘﯿﺠﻪ ای ﻫﻢ ﻋﺎﯾﺪﺷﺎن ﻧﺸﺪه اﺳﺖ ﭼﺮا
ﮐﻪ ره ﺻﺪ ﺳﺎﻟﻪ را ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﺑﭙﯿﻤﺎﯾﻨﺪ.
آﯾﺖ ﷲ ﻣﺮﻧﺪی ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: ﺑﻌﻀﯽ اﻓﺮاد ﺑﻌﺪ از ﻫﻔﺖ و ﻫﺸﺖ ﺳﺎل ﮐﻪ در ﺧﺪﻣﺖ ﻋﻠﯽ آﻗﺎ ﻗﺎﺿﯽ ﺑﻮدﻧﺪ
اﯾﺸﺎن را ول ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و ﻣﯽ رﻓﺘﻨﺪ. زﯾﺮا ﮐﻪ اﯾﻦ راه ﺷﺮح ﺻﺪر و ﺻﺒﺮ و اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﺪ.
آﯾﺖ اﷲ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎس ﻗﻮﭼﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: دو ﺳﺎل زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺻﻮرت ﮐﻪ ﻓﻘﻂ روزی ﺳﻪ ﻧﺎن داﺷﺘﯿﻢ، ﺻﺒﺢ ﻫﺎ ﻧﺎن را ﺑﺎ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺧﻮردﯾﻢ و ﻋﺼﺮ و ﺷﺐ ﺑﺎ ﺷﺮﺑﺖ ﺳﮑﻨﺠﺒﯿﻦ، اﻣﺎ در اﯾﻦ دو ﺳﺎل ﯾﮏ ﺑﺎر
در ذﻫﻦ ﻣﺎ ﺧﻄﻮر ﻧﮑﺮد ﮐﻪ اﯾﻦ ﭼﻪ زﻧﺪﮔﯿﻪ؟! و ﺑﻌﺪﻫﺎ آﯾﺖ ﷲ ﻗﺎﺿﯽ ﮐﻪ ﺧﻮد ﭼﻬﻞ ﺳﺎل ﭘﺸﺖ در ﻣﺎﻧﺪه، و
ﺻﺎدق ﺑﻮدن ﺧﻮد را در آن ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺤﺒﻮب و ﻣﻌﺒﻮد ازل ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮده، درس اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ و ﺻﺒﻮری را ﺑﻪ
ﺷﺎﮔﺮداﻧﺶ ﻫﻢ ﻣﯽ آﻣﻮزد و ﭼﻨﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾد :
اگر به ﺟﺴﺘﺠﻮی آب زﻣﯿﻦ را ﮐﻨﺪی، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺧﺴﺘﻪ و ﻧﺎاﻣﯿﺪﺷﻮی، اﮔﺮ وﻗﺘﺶ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ آب ﻣﯽ رﺳﯽ، وﮔﺮﻧﻪ ﻧﺎاﻣﯿﺪ ﻣﺸﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮه ﺑﻪ آب ﻣﯽ رﺳﯽ و ﺣﺘﯽ آب ﺑﺮاﯾﺖ،ﻓﻮران ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
و ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺗﺎزه وﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ آب رﺳﯿﺪی و ﺑﺮاﯾﺖ در ﺑﺎز ﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﮐﻢ ﺑﺴﻨﺪه ﻧﮑﻦﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﻦ و ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﻮاه.
ﻣﺮﺣﻮم ﻗﺎﺿﯽ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮداﻧﺶ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺑﺮ وﺣﺪاﻧﯿﺖ ﺧﺪا، اﺳﻢ اﻋﻈﻢ ﭘﺮوردﮔﺎر اﺳﺖ. آدﻣﯽ در
... اﯾﻦ اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﻃﻮری ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ اﮔﺮ دﯾﮕﺮان ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ دﻧﯿﺎﯾﺶ را از او ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ، ﺧﺎﻧﻪ اش را، ﭘﻮﻟﺶ را وﺣﺘﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ او را ﺑﮑﺸﻨﺪ. ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻣﻦ ﺧﺪاﯾﻢ را ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ.آری و ﺑﺎﻻﺧﺮه درﻫﺎی آﺳﻤﺎن ﺑﺮاﯾﺶ ﮔﺸﻮده و ﻓﺘﺢ ﺑﺎب ﻣﯽ ﺷﻮد.
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: آن ﭼﻪ را ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ، ﺗﻤﺎﻣﺎً ﺑﺪﺳﺖ آوردم و اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم در را ﺑﻪ روﯾﻢ ﮔﺸﻮد
او در اﺛﺮ ﻃﻠﺐ ﺣﻘﯿﻘﯽ و ﺻﺒﺮ و اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ، ﺑﻪ ﺧﻮد ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ رﺳﯿﺪه اﺳﺖ و ﯾﺎر او را ﺑﻪ
درون ﺧﺎﻧﻪ راه داده؛ او از ﺣﺼﺎر ﺗﻨﮓ دﻧﯿﺎ ﮐﻪ ﺧﯿﺎل و ﺳﺮاﺑﯽ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮده و ﺣﻘﯿﻘﯽ ﻧﺪارد، ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ
روح و ﻣﺠﺮدات ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ اﺳﺖ.
ادامه دارد...
التماس دعا
صادقزاده
بسمه تعالی شانه
روز بیستوهشتم ماه رَجَب، روز آغاز سفر روحانی و باطنی با قافلهی اَباعبداللهالحسین علیهالسّلام است…
روز بیستوهشتم ماه رَجَب در سال شصتم هجری قمری، روزی است که اباعبداللهالحسین علیهالسّلام بعد از فشاری که از طریق فرماندار یزید در #مدینه، برای بیعت کردن با یزید به آن حضرت وارد کرد، مدینه را به سمت مکّه ترک گفتند و حرکتی را آغاز کردند که به واقعهی عظیم عاشورا منتهی شد.
دلدادگان آستان حسینی علیهالسّلام از بیستوهشتم ماه رَجَب همراه قافلهی اباعبدالله علیهالسّلام راه میافتند؛ یعنی از بیست و هشتم ماه رجب تا روز دهم محرّم دلشان در قافلهی اَباعبدالله علیهالسّلام است. هرشب که میخوابند به این فکر میکنند که امام حسین علیهالسّلام الآن کجا هستند؟
حضرت راه بین مدینه تا مکّه را چند روز طی کردند و روز چهارم شعبان وارد مکّه شدند. در این فاصله، هر روز و هر شب دل دوستدار اباعبدالله علیهالسّلام همراه ایشان است. هنگامی هم که حضرت به مکّه رسیدند، در مدّت اقامت نزدیک به سه ماههی حضرت در مکّه، دل عاشق اباعبدالله علیهالسّلام هر روز و شب در کنار ایشان در مکّه است و در روز هشتم ماه ذِیالحَجّه که اباعبدالله علیهالسّلام برای حرکت از مکّه بهسمت کوفه آماده شدند، یار و دلدادهی اَباعبدالله علیهالسّلام هم، با دل خود با قافلهی حسینی همراه میشود و منزل به منزل راه را طی میکند تا به کربلا میرسد.
در کربلا هم همراه با اَباعبدالله علیهالسّلام هشت، نه روز اقامت میکند. بعد در کنار شهدا به شهادت میرسد و سپس در کنار اُسَرا به اسارت میرود و سفر اسارت را از روز یازدهم محرّم، همراه قافلهی اُسَرا در پیش میگیرد. از کربلا به کوفه میرود، از کوفه به شام، از شام به کربلا و از کربلا به مدینه.
روز بیستوهشتم ماه رَجَب، روز آغاز سفر روحانی و باطنی با قافلهی اَباعبداللهالحسین علیهالسّلام است.
التماس دعا
صادقزاده