#دلنوشته سردار به دخترش، در ستایش مقام شهادت و اشتیاق او بر این لحظه که دارای جملاتی تأملبرانگیز است. بخشی از متن نامه بهشرح زیر است:
«فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو مینویسم، چون میدانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمیدانم چرا این حرفها را برایت مینویسم، اما احساس میکنم در این تنهایی و غربت عمرم نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟
مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو میکند، دود میکند و میسوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست...
خدایا! 30 سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتادهام. زخمها برداشتهام، واسطهها فرستادهام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم...»
#سردار_دلها ❤
#دلنوشته
#بعد_از_زیارت
سفر زیارتی به عراق، سفر بسیار مبارک و البته سنگینی است.
در ایران باید مدتها بگذرد تا توفیق زیارت آقا جانمان امام رضا علیهالسلام را داشته باشیم و یا همت کنیم و چند وقت یک بار به زیارت امامزادگان در جایجای تهران، قم یا شهرهای دیگر برویم ...
اما در عراق؛
به یکباره توفیق زیارتِ ۶ امام معصوم، اصحاب و اهل بیت سیدالشهداء در کربلا، امامزادگان جلیلالقدر، مادران ائمه، اصحاب امیرالمومنین و سایر ائمه، علما و فقهای بزرگ شیعه، پیامبران الهی، عارفان و سالکان بسیار بزرگ جهان تشیع و صدها شخصیت بزرگ دیگر دست میدهد.
باید روزها و ماهها بگذرد که #شاید متوجه شویم کجا بودیم و بعد افسوس بخوریم چرا آن زمان #توجه نداشتیم ...
نگاه و عنایت یکی از شاگردانِ اصحابِ ائمه کافی است تا جهانمان زیر و زِبر شود و حال اینکه ما به زیارت معصومین علیهمالسلام نائل آمدیم، به زیارت امیرالمومنین مشرف شدیم، به زیارت سیدالشهداء رفتیم و ...
اِی کاش متوجه باشیم کجا بودیم، اِی کاش متوجه باشیم که امام حَی است، اِی کاش متوجه باشیم امام حاضر و ناظر است، اِی کاش مثل قبل بازنگردیم، اِی کاش ...
#حمید_کثیری