eitaa logo
قرآن وسنت
243 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
4هزار ویدیو
905 فایل
#‌ترتیل‌و‌تفسیر‌قرآن #عترت_ولایت_معصومین #روایات‌و‌داستانهای‌جذاب‌و‌کوتاه #تحلیل_سیاسی #گلچین‌نکات #سیره‌علما #شهدا گاهی#طنز @ghoranvasonat کانال دوم: @dastanezibaa #کانال_داستان_زیبا🌺🌷🌸 کانال سوم: #روانشناسی @ravan110 🌺🌸 تبلیغ و تبادل نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع از حریم تشیع مرحوم از علمای بزرگ شیعه، هنگامی که در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانه خدا مشرف شد، از جمله علمایی بود که به کاخ پادشاه دعوت شده بود که طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. زمانی که نوبت به وی رسید و دست شاه را گرفت، هدیه ای به او داد و هدیه اش عبارت بود از یک که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود. ملک هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت. سید شرف الدین ناگهان گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را می بوسی و تعظیم می کنی در حالی که چیزی جز پوست یک بز نیست؟ ملک گفت: غرض من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد نه خود جلد. آقای شرف الدین فوراً گفت: احسنت، ای پادشاه! ما هم وقتی پنجره یا در اتاق را می بوسیم، می دانیم که آهن هیچ کاری نمی تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهن ها و چوب ها قرار دارد. ما می خواهیم رسول اللَّه را تعظیم و احترام کنیم، همان گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، می خواستی قرآنی را تعظیم نمایی که در جوف آن پوست قرار دارد. حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق نمودند. آن جا بود که ملک ناچار شد اجازه دهد حجاج با آثار صلی الله علیه و آله تبرک جویند، ولی آن که پس از او آمد، به قانون گذشته شان بازگشت. 📚 آنگاه هدايت شدم، ص 93 📚داستان ها و حکایت های حج، ص: 85 به جمع ما بپیوندید ⇩⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/3813408813C70885d2c17
در خیابان شمس تبریزی  شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروفه. فرد بیسوادی در تبریز زندگی میکرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی گذرانده بود تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می گذارد و کمر راست می کند. صدایی توجه اش را جلب می کند؛ می بیند بچه ای روی پشت بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا می کند که ورجه وورجه نکن، می افتی، در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک می شود و ناغافل پایش سر می خورد و به پایین پرت می شود. مادر جیغی می کشد و مردم خیره می مانند. حمال پیر فریاد می زند "نگهش دار !"، کودک میان آسمان و زمین معلق می ماند، پیرمرد نزدیک می شود، به آرامی او را میگیرد و به مادرش تحویل می دهد. جمعیتی که شاهد این واقعه بودند همه دور او جمع میشوند و هر کس از او سوالی می پرسد: یکی می گوید تو امام زمانی، دیگری می گوید حضرت خضر است، کسانی هم می گویند جادوگری بلد است و سحر کرده. حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش میگذارد، خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونه ای واقعه را تفسیر می کنند، به آرامی و خونسردی می گوید: خیر، من نه امام زمانم، نه حضرت خضر و نه جادوگر، من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است در این بازار می شناسید. من کار خارق العاده ای نکردم ، بلکه ماجرا این است که یک عمر هر چه خدا فرموده بود، من اطاعت کردم، یکبار من از خدا خواستم، او اجابت کرد. حمال همان شب از خدا مرگ خود را طلب کرد وخداوند جان اورا گرفت و قبرش زیارتگاه مردم تبریز شد. توبندگی چوگدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروری داند به جمع ما بپیوندید ⇩⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/3813408813C70885d2c17
مقابله علامه طباطبایی با مرتاض‌ هندی آیت الله شبیری زنجانی نقل میکند، 70سال پیش، مرتاضی از هند به قم آمده بود وادعاهای عجیبی داشت.از جمله اینکه میگفت میتوانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم. تعدادی از مردم را بلند کرده بود. روزی امام موسی صدر به او گفت مرا بلند کن، ما با خود فکر کردیم سید موسی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل می کند. اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد ما سید موسی صدر را که جوانی نو خط بود سرزنش کردیم که چرا آبروی ماها را بردی؟ سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی بردیم. برخی از ما که جمعی از شاگردان علامه بودیم، ناامید شده بودیم. وارد اتاق علامه شدیم. گفتیم که این مرتاض از هند آمده و کارهای خارق العاده می کند علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند. هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب مرا بلند کند، من به نوشتن ادامه میدهم، او کارخودش را بکند مرتاض مقداری دم و دستگاهش را درآورد و اورادی میخواند و مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم مشغول نوشتن. مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد ودوباره سرش راپایین انداخت مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری خواند، اداها و اطواری هم در می‌آورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا آورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد مرتاض که آثار ناراحتی و عصبانیت در چهره اش موج می زد باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علامه بار سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و سراسیمه باحالت فرار بیرون رفت. رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟ باعصبانیت گفت من تمام نیروی خود را بکار گرفتم تا روح وی راتسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ولی ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد. به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم. دفعه دوم کم مانده بود جان مرا بگیرد. دفعه ی سوم هر چه بلد بودم بکار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار جوری نگاه کرد که انگار کسی میخواهد خفه‌ام کند. این بود که فهمیدم این روح را نمیتوان تسخیر کرد وخیلی عظمت دارد مرتاض که قدرت روحی یکی از پروردگان مکتب امام صادق علیه السلام را دیده بود همان شب ازقم رفت وتمام برنامه هایش به ریخت منبع ، سایت علامه طباطبایی آیت الله شبیری زنجانی به جمع ما بپیوندید ⇩⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/3813408813C70885d2c17
این دعا از امام باقر علیه السلام رسیده و از ادعیه فرج و بسیار سریع الاجابة و مجرب است . این دعا براے کسی است ڪہ از ترس فرار و یا در زندان گرفتار و یا دچار مشکلات زندگی شده است کیفیت آن این است که دو رکعت نماز خوانده بعد از نماز بگوید : ⇇يَا مَنْ‏ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ‏ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ‏ يَا مَنْ‏ لَمْ‏ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ‏ يَهْتِكِ‏ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ‏ الْمَنِ‏ يَا كَرِيمَ‏ الصَّفْحِ‏ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ وَ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا مُنْتَهَى كُلِّ نَجْوَى وَ غَايَةَ كُلِّ شَكْوَى يَا عَوْنَ كُلِّ مُسْتَعِينٍ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا⇉ ⇇سپس يَا رَبَّاهْ يَا سَيِّدَاهْ يَا مَوْلَيَاهْ يَا غَايَتَاهْ يَا مُنْتَهَى غَايَةِ رَغْبَتَاهْ را هر کدام ده مرتبه بگوید بعد بگوید : أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ عَلَيْهِمُ‏ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ‏ إِلَّا مَا كَشَفْتَ كَرْبِي وَ نَفَّسْتَ هَمِّي وَ فَرَّجْتَ غَمِّي وَ أَصْلَحْتَ حَالِي⇉ ⇇سپس حاجت خود را بیان کند . بعد طرف راست صورت را بر سجده گذاشته و صد مرتبه بگوید : يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ ⇇سپس روی چپ را بر سجده گذاشته و صد مرتبه بگوید :أَدْرَكَنِي‏ و بعد از آن اَلْغَوْث را با یک نفس تکرار کند و این نماز و دعا هم چنانکه گفته شد بسیار مجرب و سریع التاثیر است⇉ 📚تحفة الرضویة ص 175 و 176 به جمع ما بپیوندید ⇩⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/3813408813C70885d2c17
هفت حدیث ناب از امام هفتم 1⃣«هر گاه مردی در پاره ای از مشکلات خود، به یکی از برادرانش پناه ببرد و او با اینکه قدرت انجام حاجت وی را دارد، پناهش ندهد، پیوند خود را با خدای عزوجل قطع کرده است. 📕 اصول کافی، ج 4، ص 72. 2⃣ بکوشید ساعات خود را به چهار بخش تقسیم کنید: 1. ساعتی برای عبادت و مناجات با پروردگار؛ 2. ساعتی برای تأمین زندگی و کسب و کار؛ 3. ساعتی برای رفت و آمد با برادران دینی و دوستان مورد اعتماد و مخلص، که شما را از عیب هایتان آگاه کنند؛ 4. ساعتی برای استراحت و بهره مندی از لذت های غیر حرام. 📕 تحف العقول، ص 302. 3⃣هنگامی که فرزندانتان به هفت سالگی رسیدند، آنها را به نماز فرمان دهید. و وقتی به ده سالگی رسیدند بسترشان را جدا کنید. 📕مستدرک الوسائل، ج 3، ص 558. 4⃣علومی را که مردم به آن نیاز دارند در چهار چیز یافتم: 1. اینکه خدای خودت را بشناسی؛ 2. بدانی که خداوند با تو چه کرده است 3. بدانی که خداوند از تو چه می خواهد؛ 4. چیزهایی که تو را از دینت خارج می کند، بشناسی. 📕کافی، ج 1، ص 50، ح 11 5⃣امانت داری و راست گویی، موجب توسعه روزی می شوند; ولی خیانت در امانت و دروغ گویی سبب بیچارگی و تیرگی دل است. 📕بحارالانوار، ج 1، ص 154 6⃣مَثَل دنیا همانند آب دریاست که انسانِ تشنه، هر چه از آن بیاشامد تشنه تر می شود و آن قدر می آشامد تا هلاک شود. 📕بحارالانوار، ج 1، ص 154 7⃣مؤمن همانند دو کفّه ترازوست؛ هر چه ایمانش افزوده شود، بلاها و آزمایشاتش بیشتر می گردد. 📕بحارالانوار، ج 1، ص 154 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با مَدرس مبلغین دست پر باش👇 🛄 @madrasemobaleqin
9.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ استاد ازغدی از تحقیر «شوارد نادزه» نماینده «گورباچوف» توسط امام خمینی (ره) 🔻لرزش دستان نماینده بزرگترین قدرت دنیا در دیدار با حضرت امام
امام هشتم حضرت رضا علیه السلام فرمودند:  عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد: 1ـ از او اميد خير باشد 2ـ مردم از بدى او در امان باشند 3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد 4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود 7ـ فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد 8ـ خوارى در راه خدايش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد سپس فرمود: دهمین و چيست دهمین؟ به او گفته شد: چيست؟  فرمود: احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكارتر است. لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فيهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. يَسْتَكْثِرُ قَليلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ، وَ يَسْتَقِلُّ كَثيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَيْهِ، وَ لا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ عليه السلام: أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قيلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ عليه السلام: لا يَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَيْرٌ مِنّى وَ أَتْقى» "تحف العقول، صفحه 443"
امام على عليه السلام : ما رأيتُ ظالِما أشْبَهَ بمظلومٍ من الحاسِدِ!! نَفَسٌ دائمٌ ، و قَلبٌ هائمٌ ، و حُزنٌ لازِمٌ. ستمگرى نديدم كه به ستمديده شبیه تر باشد مگر حسود! او جانى خسته دارد و دلى سرگشته و اندوه و غمی پيوسته. بحار الأنوار ج ۷۳ ص ۲۵۹ عوامل اندوه زا
•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠ 🔰هم ردیف سگ محله!! 📌روایت شده که: روزى امير مؤمنان ، گروهى را ديد . پرسيد : «شما كيستيد؟» . گفتند : ما جماعتى اهل توكّل هستيم . فرمود : «توكّلتان ، شما را به چه رسانيده است؟» . گفتند : هر گاه چيزى بيابيم ، مى خوريم ، و اگر نيابيم ، صبر مى كنيم. فرمود : «سگ هاى ما هم همين كار را مى كنند!» . گفتند : پس چه كنيم ، اى امير مؤمنان؟ فرمود : «كارى كه ما مى كنيم : هر گاه نداشته باشيم ، شكر مى كنيم و هر گاه به دست آوريم ، ايثار مى كنيم». أنَّهُ رَأى يَوما جَماعَةً ، فَقالَ :مَن أنتُم؟ قالوا : نَحنُ قَومٌ مُتَوَكِّلونَ. فَقالَ : ما بَلَغَ بِكُم تَوَكُّلُكُم؟ قالوا : إذا وَجَدنا أكَلنا ، و إذا فَقَدنا صَبَرنا. فَقالَ عليه السلام : هكَذا يَفعَلُ الكِلابُ عِندَنا! فَقالوا : كَيفَ نَفعَلُ يا أميرَ المُؤمِنينَ ؟ فَقالَ : كَما نَفعَلُهُ ؛ إذا فَقَدنا شَكَرنا ، و إذا وَجَدنا آثَرنا. مستدرك الوسائل ج ۷ ص ۲۱۷ •٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠ ______________ 🔳روایــــــــت ها وحکــــــایت هارا همراهی کنیدhttps://eitaa.com/revayathavahekayatha1
ابو هاشم جعفرى گفت بمن تنگى سخنى رسيد و نزد ابى الحسن على بن محمد (عليه السّلام) رفتم و بمن اجازه ورود داد و چون نشستم فرمود اى ابو هاشم ميخواهى شكر كدام نعمت خدا را بكنى‌؟ گويد روى در هم كشيدم و ندانستم چه گويم آن حضرت آغاز سخن كرد و فرمود ايمان بتو روزى كرد و به وسيله آن تنت بر آتش حرام كرد و تندرستيت داد و بر طاعت بتو كمك كرد، قناعت بتو داد و از آبرو فروشى حفظت كرد اى ابو هاشم من تو را بدين آغاز نمودم براى آنكه ميخواستى بمن از كسى كه بتو چنين كرده شكايت كنى و دستور دادم صد اشرفى بتو بدهند آن‌ها را دريافت كن. أَصَابَتْنِي ضِيقَةٌ شَدِيدَةٌ فَصِرْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَذِنَ لِي فَلَمَّا جَلَسْتُ قَالَ يَا أَبَا هَاشِمٍ أَيُّ نِعَمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ تُرِيدُ أَنْ تُؤَدِّيَ شُكْرَهَا قَالَ أَبُو هَاشِمٍ فَوَجَمْتُ فَلَمْ أَدْرِ مَا أَقُولُ لَهُ فَابْتَدَأَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ رَزَقَكَ اَلْإِيمَانَ فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَكَ عَلَى اَلنَّارِ. وَ رَزَقَكَ اَلْعَافِيَةَ فَأَعَانَتْكَ عَلَى اَلطَّاعَةِ. وَ رَزَقَكَ اَلْقُنُوعَ فَصَانَكَ عَنِ اَلتَّبَذُّلِ. يَا أَبَا هَاشِمٍ إِنَّمَا اِبْتَدَأْتُكَ بِهَذَا لِأَنِّي ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُرِيدُ أَنْ تَشْكُوَ إِلَيَّ مَنْ فَعَلَ بِكَ هَذَا وَ قَدْ أَمَرْتُ لَكَ بِمِائَةِ دِينَارٍ فَخُذْهَا‌. روایت داستانی
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش شناختِ انسانِ عاقل در حدیث امام رضا سلام الله علیه امام هشتم حضرت رضا علیه السلام فرمودند:  عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد: 1ـ از او اميد خير باشد 2ـ مردم از بدى او در امان باشند 3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد 4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود 7ـ فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد 8ـ خوارى در راه خدايش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد سپس فرمود: دهمین و چيست دهمین؟ به او گفته شد: چيست؟  فرمود: احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكارتر است. لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فيهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. يَسْتَكْثِرُ قَليلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ، وَ يَسْتَقِلُّ كَثيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَيْهِ، وَ لا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ عليه السلام: أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قيلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ عليه السلام: لا يَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَيْرٌ مِنّى وَ أَتْقى» "تحف العقول، صفحه 443" 🌺 نشر دهید لطفاً 🌺