#زره_امیرالمومنین
زمان خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام در #کوفه ،زره آن حضرت گم شد. پس ازمدتی نزدِیک مرد مسیحی پیدا شد. امیرمومنان او را به محضر قاضی برد و اقامه دعوی کرد که: این زره از آن من است ، نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام و اکـنون آن را در نزد این مرد یافته ام
قاضی بـه مرد مسیحی گـفت: خلیفه ادعـای خود را اظهار کرد ، تو چه می گویی؟ او گفت این زره مال خود من است و در عیـن حـال گفتـه خلیفه را تکذیب نمی کنـم ، ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد
قاضی به #امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد: شما مـدعی هستید و این شخص منکر است علیهذا بر شماست که شاهد بر مـدعای خود بیاورید. آقا خندید و فرمودنـد: قاضی راست می گوید، اکنون می بایست که من شاهد بیاورم ، ولی مـن شاهد ندارم. قاضی روی این اصل که مدعی شاهد ندارد، بـه نفع مسیحی حکم کرد و او زره را برداشت و روان شد
مرد مسیحی کـه خود بهتر میدانست که زره مال کیست ، پس از آنکه چند قـدم رفت بـرگشت و گفت: ایـن طرز #حکومت و رفتـار از نـوع رفتارهای بـشـر عـادی نیست ، از نـوع حکومت انبیاء است و اقـرار کرد که زره از آن امیرالمومنین است
روایت میفرماید بعد او را دیدند که مسلمان شده و باشوق وایمان در زیر پرچم مولا در جنگ نهروان می جنگد بحار ، جلد۹ ، چاپ تبریز ، صفحه۵۹۸
به جمع ما بپیوندید در نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50