#یک_قطره_اشک
تعریف می کرد یک روز با اصـرار بعد از درس آیت الله مجتهدی ، ایشان را برای ناهـار به منزل خودم بـردم ، بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم ، با تعجب غذا کشیدم ولی چیزی نگفتم
بعـد از جمع کردن سفره تحمل نکردم از #استاد پرسیدم ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم ، آخه شما اهل غذانبودید چطور دوبار غذا کشیدید؟ البته برایـم باعث افتخارِ و خوشحال شدم...
استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جـواب رو از خانومت بگیر. رفتم از همسـرم پرسیـدم مـوقع پختن غذا چکار کـردی؟ کمی فکر کـرد و گفت با وضو بودم.
رفتم به ایشان گفتم خانومم با وضو بوده. فرمود اینکه کار همیشگی شان است ، بپرس دیگر چکار کرده؟ رفتم پرسیدم، خانوم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتـم #غذا می پختم کمی با خودم روضه سیدالشهدا علیه السلام رو زمـزمه کردم و قطره ی اشکی هم ریختم.
نزد استاد رفتم و مـوضوع را خدمت ایشان عرض کردم. استاد لبخند زدند و گفتند بله دلیل رفتارم این بود. اگر نیت کنید ثواب اینغذای هر روز نذر یکی از ائمه شود، آنوقت هم آشپزی برایت #دلنشین تر است ، هم این که خانواده هرروز سر سفره یکی از ائمه نشسته اند.
به جمع ما بپیوندید در نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50