eitaa logo
آیات برگزیده
826 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
127 فایل
﷽ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي  [به شرط توفیق هرشب یک آیه] به همراه ترجمه،تفسیرو صوت ارتباط با خادم کانال👈 @Ghorun14 پیام رسان سروش http://sapp.ir/ghorun ✔️کپی مطالب کانال با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در فرج حضرت مهدی (ع) مجاز است
مشاهده در ایتا
دانلود
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦حاج غلامرضا سازگار 🕯ماجرای شنیدنی از معجزه حضرت رقیه (س) ▪️اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ▪️ 🥀 @ghorun 🍂
▪️▪️🌷.▪️▪️.🌷.▪️▪️.🌷▪️▪️ 🥀 خاطره از شهدای گمنام  يك تانك افتاده بود دنبالش. معلوم نبود چطوري آن جلو مانده؛ آرپي‌چي‌زن‌ها را صدا زدند. آن‌قدر شليك كردند كه تانك منفجر شد. پسر كه به خاكريز رسيد، پرسيديم كجا بودي؟ گفت: «ديشب كه رفتيم جلو، خوابم برده بود. تقصير مادرمه؛ از بس به ما زور مي‌كرد سرشب بخوابيم، بد عادت شديم.»  داخل كه شديم، ديدم بسيجي نوجواني توي ستاد فرماندهي نشسته. گفتم: «بچه بلند شو برو بيرون. الان اينجا جلسه‌اس.» يكي از كساني كه آنجا بود، سرش را به گوشم نزديك كرد و گفت: «اين بچه، فرمانده‌ي گردان تخريبه.»  كنكور كه داديم، آمد در خانه‌مان و گفت برويم. دستم را گرفت و برد. ثبت نام و بعد هم اعزام. توي منطقه، وقتي پرسيدند كجا مي‌خواهيد برويد، زود گفت: «تخريب». با آرنج، آرام زدم به پهلويش. از چادر كه بيرون آمديم، گفتم: «ديوونه! چرا گفتي تخريب؟» گفت: «آخه اينجا نزديك‌تره.»  جيب‌هايش را گشتند. فقط يك قرآن، يك زيارت عاشورا و يك عكس كه همگي خوني بودند. غلامرضا ١٧ سال بيشتر نداشت.  ته خاكريز. هركس مي‌خواست او را پيدا كند، مي‌رفت ته خاكريز. جبهه كه آمد، گفتند بچه است؛ امدادگر بشود. هركس مي‌افتاد، داد مي‌زد «امدادگر...! امدادگر...». اگر هم خودش نمي‌توانست، ديگراني كه اطرافش بودند داد مي‌زدند: «امدادگر...! امدادگر...». * * * خمپاره منفجر شد؛ او كه افتاد، ديگران نمي‌دانستند چه كسي را صدا بزنند. ولي خودش گفت: «يا زهرا...! يا زهرا...». 🏴 @ghorun ▪️
▪️📚▪️📚▪️〰〰〰〰〰〰〰 🌷آثار شهادت قال رسول الله صلی الله علیه و آله : یعطی الشّهید ستّ خصال عند اوّل قطره من دمه : یکفّر عنه کلّ خطیئه ویری مقعده من الجنه و یزوّج من حور العین و یؤمّن من الفزع الاکبر و من عذاب القبر و یحلّی حلّه الایمان. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : ✨۱-با اولین قطره خون او تمام گناهانش بخشیده می شود. ✨۲-جایگاه خود را در بهشت می بیند. ✨۳-از حوریان با او ازدواج می کنند. ✨۴-از وحشت بزرگ روز قیامت در امان می باشد. ✨۵-از عذاب قبر ایمن است. ✨۶-به زیور ایمان آراسته می گردد. کنز المعال، ج4، ص410، حدیث1152 🏴 @ghorun ▪️
◾️▪️◾️▪️◾️〰〰〰〰〰〰〰  حکمت ۶۰ نهج البلاغه: 🔸 اهمیت کنترل زبان  وَ قَالَ (علیه السلام): اللِّسَانُ سَبُعٌ، إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ و فرمود (ع): زبان، درنده اى است كه اگر به خود واگذارندش، بگزد. 🏴 @ghorun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
<<>><<>><<>><<>><<>><<💐>> بسم اللّه الرحمن الرحیم دوستان سوره توبه آیه ۱۲۸ به همراه ترجمه، تفسیر و صوت لطفا پس از خواندن نشر دهید. التماس دعا <>•<>•<>•<>•<>•<> آیه۱۲۸) لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ < < < 🌿🌿🌿 > > > آیه۱۲۸) به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد كه رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! <>•<>•<>•<>•<>•<> تفسیر آیه۱۲۸)آخرین آیات قرآن مجید آیات فوق که به گفته بعضى از مفسران، آخرین آیاتى است که بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)نازل شده است، و با آن سوره برائت نیز پایان مى پذیرد، در واقع اشاره اى است به تمام مسائلى که در این سوره گذشت، زیرا: از یکسو، به تمام مردم، اعم از مؤمنان، کافران و منافقان گوشزد مى کند که: سخت گیرى هاى پیامبر و قرآن، و خشونت هاى ظاهرى که نمونه هائى از آن در این سوره بیان شد، همه به خاطر عشق و علاقه پیامبر(صلى الله علیه وآله)به هدایت و تربیت و تکامل آنها است. و از سوى دیگر، به پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز خبر مى دهد که: از سرکشى ها و عصیان هاى مردم، که نمونه هاى زیادى از آن نیز در این سوره گذشت، نگران و ناراحت نباشد، و بداند که در هر حال خداوند، پشتیبان و یار و یاور او است. لذا در نخستین آیه، روى سخن را به مردم کرده، مى گوید: پیامبرى از خودتان به سوى شما آمد ! (لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ). این که: به جاى مِنْکُم در این آیه مِنْ أَنْفُسِکُم آمده است، اشاره به شدت ارتباط پیامبر(صلى الله علیه وآله)با مردم است، گوئى پاره اى از جان مردم، و از روح جامعه در شکل پیامبر(صلى الله علیه وآله)ظاهر شده است. به همین دلیل، تمام دردهاى آنها را مى داند، از مشکلات آنان آگاه است، و در ناراحتى ها و غم ها و اندوه ها با آنان شریک مى باشد، و با این حال تصور نمى شود سخنى جز به نفع آنها بگوید، و گامى جز در راه آنها بردارد، و این در واقع نخستین وصفى است که در آیه فوق، براى پیامبر(صلى الله علیه وآله)ذکر شده است. و عجب این که: گروهى از مفسران که تحت تأثیر تعصبات نژادى و عربى بوده اند گفته اند: مخاطب در این آیه نژاد عرب است! یعنى پیامبرى از این نژاد، به سوى شما آمد!. به عقیده ما: این بدترین تفسیرى است که براى آیه فوق ذکر کرده اند; زیرا مى دانیم: چیزى که در قرآن از آن سخنى نیست، مسأله نژاد است، همه جا خطابات قرآن با یا أَیُّهَا النّاس و یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا و امثال آنها شروع مى شود، و در هیچ موردى یا أَیُّهَا الْعَرَبُ و یا قُرَیْشُ و مانند آن وجود ندارد. به علاوه، ذیل آیه که مى گوید: بِالْمُؤْمِنینَ رَئُوفٌ رَحیمٌ ، به روشنى این تفسیر را نفى مى کند; زیرا سخن از همه مؤمنان است، از هر قوم و ملت و نژادى که باشند. جاى تأسف است که بعضى از دانشمندان متعصب، قرآن را از آن اوج جهانى و بشرى فرود آورده، مى خواهند در محدوده هاى کوچک نژادى محصور کنند. ادامه تفسیر: 👇 📗🖋📗🖋📗 🖌 ghorun📚
<<>><<>><<>><<>><<>><<💐>>> ادامه تفسیر:👇 به هر حال، پس از ذکر این صفت (مِنْ أَنْفُسِکُم)، به چهار قسمت دیگر از صفات ممتاز پیامبر(صلى الله علیه وآله)، که در تحریک عواطف مردم و جلب احساساتشان اثر عمیق دارد اشاره مى کند. نخست مى گوید: هر گونه ناراحتى و زیان و ضررى به شما برسد، براى او سخت ناراحت کننده است (عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ). یعنى: او نه تنها از ناراحتى شما خشنود نمى شود، که بى تفاوت هم نخواهد بود، او به شدت از رنج هاى شما رنج مى برد، و اگر اصرار بر هدایت شما، و جنگ هاى طاقت فرساى پر زحمت دارد، آن هم براى نجات شما و براى رهائیتان از چنگال ظلم و ستم، و گناه و بدبختى است. دیگر این که: او سخت به هدایت شما علاقمند است ، و به آن عشق مىورزد، (حَریصٌ عَلَیْکُمْ). حرص در لغت، به معنى شدت علاقه به چیزى است، و جالب این که در آیه مورد بحث، به طور مطلق مى گوید: حریص بر شما است ، نه سخنى از هدایت به میان مى آورد و نه از چیز دیگر. اشاره به این که: به هر گونه خیر و سعادت شما، و به هر گونه پیشرفت و ترقى و خوشبختیان عشق مىورزد (و به اصطلاح، حذف متعلق دلیل بر عموم است). بنابراین، اگر شما را به میدان هاى پر مرارت جهاد اعزام مى دارد، و اگر منافقان را تحت فشار شدید مى گذارد، همه اینها به خاطر عشق به آزادى، به شرف، به عزت و به هدایت شما، و پاکسازى جامعه شماست. سپس، به سومین و چهارمین صفت اشاره کرده، مى فرماید: او نسبت به مؤمنان رئوف و رحیم است (بِالْمُؤْمِنینَ رَئُوفٌ رَحیمٌ). از این رو، هر گونه دستور مشکل و طاقت فرسائى را مى دهد (حتى گذشتن از بیابان هاى طولانى و سوزان در فصل تابستان، با گرسنگى و تشنگى، براى مقابله با یک دشمن نیرومند در جنگ تبوک ) آن هم یک نوع محبت و لطف از ناحیه او است. در این که رئوف و رحیم با هم چه تفاوتى دارند؟ در میان مفسران گفتگو است، ولى به نظر مى رسد، بهترین تفسیر آن است که: رئوف اشاره به محبت و لطف مخصوص در مورد فرمانبرداران است، در حالى که رحیم اشاره به رحمت در مقابل گناهکاران مى باشد. اما نباید فراموش کرد، این دو کلمه هنگامى که از هم جدا شوند، ممکن است در یک معنى استعمال شود اما به هنگامى که همراه یکدیگر ذکر شوند، احیاناً دو معنى متفاوت مى بخشند. تفسیر نمونه) 📗🖋📗🖋📗 🖌 @ghorun 📚
009128.mp3
43.2K
🎙سوره توبه: ۱۲۸ محمد حسین سعیدیان 🖌 @ghorun 📚
18.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦 استاد قرائتی سوره توبه آیه ۱۲۷ تا ۱۲۹ پیامبر اسلام غمخوار امت 📚 @ghorun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦روایتگری در هویزه کنار مزار شهید حسین علم الهدی 🥀عراقی‏ها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند. بعدها جنازه‏ ها به سختی شناسایی شدند. حسین را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند. قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت‏ الله خامنه‏ ای. 🌷 @ghorun
🌷🌷🌷:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ✨ خاطره از شهدای گمنام شش ماهي بود مي‌رفت جبهه. من منتظر ماندم تا امتحان‌ها تمام بشود و تابستان همراهش بروم. بعضي حرف‏هايش را نمي‌فهميدم. مي‌گفت: «خمپاره‌ها هم چشم دارند.» * * * نشسته بوديم وسط محوطه؛ داشتيم قرآن مي‌خوانديم. صداي سوت خمپاره‌اي آمد. هر دو خوابيديم زمين. گرد و خاك‌ها كه خوابيد، من بلند شدم، اما او نه. تازه فهميدم خمپاره‌ها هم چشم دارند.   كتاب‏هايش را جلد كرده بود، با روزنامه. نمي‌خواست بقيه بفهمند او فقط يك محصل است. بچه‌ها و محصل‌ها را سخت راه مي‌دادند خط مقدم. نوبتش شده بود. بيدارش كه كردند تا برود براي نگهباني، شروع كرد به داد و بيداد. بيچاره حميد كلي جا خورد. آرام‌تر كه شد، از حميد معذرت‏خواهي كرد. گفت خواب امام حسين را مي‌ديده. مي‌خواسته با امام حسين صحبت كند كه حميد صدايش زده. بلند شد، وضو گرفت و رفت سر پست. * * * دم صبح بود كه صداي تيراندازي آمد. همه بلند شدند و ريختند بيرون. سر و صداها كه خوابيد، ديدند خوابيده. با چشم‌هاي باز و رو به آسمان. بچه‌ها مي‌گفتند توي آخرين لحظات گفت: «السلام عليك يا اباعبدا…» اين دفعه واقعا با خود امام حسين صحبت مي‌كرد.  از مدرسه برگشته و برنگشته، ديدم مسجد محل شلوغ است. رفتم خانه. نهار مي‌خوردم كه آبجي زهرا با چشم‌هاي خيس آمد داخل. - علي! نشستي؟ احمد رو بردن! - كجا؟ - بهشت زهرا. هنوز يك ماه نمي‌شد. توي مدرسه بغل دست خودم مي‌نشست. نگذاشتم كسي سر جايش بنشيند. گفته بودم جايش را نگه مي‌دارم تا برگردد. به بهشت زهرا كه رسيدم، ديدم كفش نپوشيده‌ام. از پايم خون مي‌آمد. با پاي خوني رفتم ثبت نام كردم براي جبهه. 🌷 @ghorun