eitaa logo
•کتابفروشی ارواح🌬
2.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
194 ویدیو
17 فایل
سلام به روح سردرگمی که سر از اینجا درآورده ؛) ‌ دستتو بده چهارتا کتاب خوب بدم بهت📚🫴🏼 . . اینجا با هم به دنیای کتابا سفر می‌کنیم چون ما متعلق به این دنیا نیستیم. . پیام سنجاق شده رو حتما ببین!💙 برای گرفتن کتاب‌ات: @ghosts_ad
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ترس و استرس می‌تواند بیشتر از تقلای فیزیکی به آدم فشار وارد کند. 📖
‌ این روزها بیشتر اتفاقات زندگی اش را باور نمی‌کرد. همه چیز فراتر از واقعیت بود. احساس میکرد آلیس در سرزمین عجایب است و دارد از سوراخ خرگوش پایین می افتد. امیدوار بود مثل آلیس از خواب بیدار شود و ببیند همه چیز فقط کابوس بوده و بعد به اتاق مایکل بدود تا با او وافل‌های خوشمزه بخورد و بازی های ویدئویی کند. ولی این رویا نبود و آن روزهای بی‌خیالی همان‌قدر از دست رفته بودند که معصومیتش . دیگر هیچ چیز ساده نبود و دیگر نمیشد بی‌خیال ماند. 📖
‌ خیلی وقت ها تو جنگ، یه کارمند با خودکار می‌تونه از یه سرباز با رایفل خطرناک‌تر باشه. 📖
@book_club ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ + شجاعانه‌ترین چیزی که گفتی چی بوده؟ - «کمک.» 🎞 ◇ پسر، موش‌کور، روباه و اسب
4_5906551222889877125.mp3
2.53M
🎧 @book_club ــــــــــــــــــــــــ
‌ موفقیت خود را به این نسبت می‌دهم که من هرگز نه بهانه آوردم و نه بهانه‌ای را پذیرفتم. ـــ ـ فلورانس نایتینگل
‌ سکوت برایم حکم یک زندگی جاودانی را داشت، چون در حالت ازل و ابد نمی‌شود حرف زد. 📖
‌ افکار پوچ! - باشد، ولی از هر حقیقتی بیشتر مرا شکنجه می‌کند. 📖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ بچه‌ها زدند زیر خنده. خنده‌ای از عمق وجود که بزرگترها در بزرگی خود پیدایش نمی‌کنند. 📖
‌ الاغ جوری می‌گریخت که اسب را هم با این شتاب تابحال ندیده بودم. نمی‌دانم از دست آتش می‌گریخت؟ نه! آتش که همراهش بود؛ از دست آدم‌ها می‌گریخت. 📖
@book_club ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‌ برداشتم از دیدن جسد در نگاه اول، سایه‌ای بود که آدمش وجود نداشت. سایه‌ای زنده، ولی منتظر حرکت. انگار آن سایه در همان آخرین مدل آدمش مانده بود و سرش را بالا گرفته بود. آن سایه سیاه سنگین، سایه کسی که در لحظه آخر زانوی غم در آغوش کشیده باشد را نشان می‌داد. 📖
‌ صدای دختری با صدا و لحن صحبتی که با همه فرق داشت به گوشم خورد. گاهی خنده زورکی برای پنهان کردن غم و ناراحتی‌اش می‌کرد. 📖
4_5976741103154499008.mp3
4.34M
🎧 @book_club ــــــــــــــــــــــــ
‌ رؤیاهای‌ خودتان را بسازید در غیر این صورت فرد دیگری شما را برای ساختن رؤیایش به کار خواهد گرفت. ـــ ـ فرا گری
‌ شنیده ام چیزی به اسم مرد بزرگ وجود ندارد ، فقط چالش های بزرگ در زندگی وجود دارند . نمی‌دانم این حرف درست است یا نه . من مردها و زن های بزرگی را می شناسم ، ولی شاید این چالش ها بودند که آن هارا بزرگ کردند. 📖
‌ اما خب تمام قهرمان ها رنج می‌کشند . 📖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاهکار کلر وندرپول، داستان باشکوه دوستی دو پسر به نام‌های جک و ارلی را به تصویر می‌کشد که سفری ماجراجویانه در دوران پس از جنگ جهانی دوم را آغاز می‌کنند. این اثر تاثیرگذار تحسین‌های فراوانی را در دنیا برانگیخته و جوایز ادبی متعددی را نیز کسب کرده است.
‌ «بعضی وقتا بهتره مسیر ، پیش روت نباشه . بذار زندگی غافلگیرت کنه جکی . اون بالا خیلی ستاره هست ، خیلی بیشتر از اونایی که اسم دارن ... و همه‌شون هم زیبا هستن . » 📖
‌ هر چه‌قدر هم که کنارش باشم ، او فرسنگ‌ها از من دور است . 📖