چون نهالی سُست می لرزد روحم از سرمای تنهایی می خزد در ظلمت قلبم وحشت دنیای تنهایی دیگرم گرمی نمی بخشی عشق،ای خورشید یخ بسته سینه ام صحرای نومیدیست خسته ام،از عشق هم خسته..! #فروغ_فرخزاد

گر بی‌دل و بی‌دستم وز عشق تو پابستم بس بند که بشکستم آهسته که سرمستم در مجلس حیرانی جانی است مرا جانی زان شد که تو می دانی آهسته که سرمستم #مولانا

ما چندین تلخی کشیده‌ایم تا به منزلت شیرینی رسیدیم، تو لذتِ شیرینی چه دانی چون مشقتِ تلخی نکشیده‌ای؟ #مولانا

امّا بهارِ من تویی من ننگرم در دیگری . #مولانا

«از پسِ ظلمـت بَسی خورشـیدهاست!»⛅️ #مولانا

گر درخت خشک باشد در مکان عیب آن از باد جان‌افزا مدان باد کار خویش کرد و بر وزید آنک جانی داشت بر جانش گزید #مولانا

داد دهی ســـاغر و پیمــــانه را مایه دهی مجلس ومیخانه را مست کنی نرگس مخمــور را پیش کشی آن بــت دردانه را جز ز خداوندی تــو، کی رسد صبر وقرار این دل دیوانه را #مولانا

تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا تا صفت گرگ دری یوسف کنعان نبری تا تو ایازی نکنی کی همه محمود شوی تا تو ز دیوی نرهی ملک سلیمان نبری #مولانا

هیچ نبرده‌ست کسی مهره ز انبان جهان رنجه مشو ز آنک تو هم مهره ز انبان نبری مهره ز انبان نبرم گوهر ایمان ببرم گو تو به جان بخل کنی جان بر جانان نبری #مولانا

تا نکنی کوه بسی دست به لعلی نرسد تا سوی دریا نروی گوهر و مرجان نبری سر ننهد چرخ تو را تا که تو بی‌سر نشوی کس نخرد نقد تو را تا سوی میزان نبری #مولانا

عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند زیرکان از پی سرمایه به بازار شدند عاشقان را چو همه پیشه و بازار توی عاشقان از جز بازار تو بیزار شدند #مولانا

تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا تا صفت گرگ دری یوسف کنعان نبری تا تو ایازی نکنی کی همه محمود شوی تا تو ز دیوی نرهی ملک سلیمان نبری #مولانا