eitaa logo
🌱گیومهــ🌱
6.2هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
277 ویدیو
4 فایل
•|﷽| -با‌دست‌خالی‌خریدار‌دلبرم.. -از هرچه که هست باید منقطع شویم، باید برایِ او شَویم.. کپی؟آزاد🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تو از جنسِ خدایی ، زیباترین مخلوق .🌱🫀 ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ‌ بودَنِت‌ تَمومِ‌ دَردام‌ُ خوب‌ میکُنِه! 🌱🫀 ᝰ@giioomeh🔗
. با كسى باش كه از داشتنت ، احساس غرور كنه :🌱🫀 ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. حس قشنگی داره . . .😍 متعلق به یک نفر بودن بدونی که تمامت برای یک نفره اون‌یک‌نفری‌که‌بیشتر‌از‌جونت‌ دوستش‌داری♥️ اون‌یک‌نفری‌که‌شبا‌قبل‌خواب‌ بهش‌فکر‌میکنی اون‌یک‌نفری‌که‌همیشه، موقع‌حرف‌زدنِ باهاش لبخند‌رو‌لباته این حسی که دلیل به وجود اومدنش توبودی رو با دنیا عوضش نمیکنم عشقم♥️ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. خلاصہ‌ک‌جان‌مایۍ‌پسر ...🌱🫀 ᝰ@giioomeh🔗
. #ᖘᥲɾ੮17 " 🌱🫀" - سلام استاد، خیلی خوشحالم که منو داداشم میلاد رو آدم مهمی می دونید ولی در اصل ماهم مثل همین بچه ها هستیم. عه پس این دونفر داداشم ولی زمین تا آسمون باهم فرق دارن، حس میکنم این یکی درک و شعورش بالاتر باشه. استاد دست به سینه گفت: - نفرمایید این حرفو، پدر شما برا دانشگاه خیلی زحمت میکشن، اگه ایشون نبودن دانشگاه خودمون حرف اول رو نمیزد. حالا معلوم نیست باباشون کیه که اینقدر خودشو پیش اینا شیرین میکنه! میلاد با غرور پا روی پا گذاشتو دستشو روی صندلیم دراز کرد جوری که نمیتونستم کمرم رو تکیه بدم. آروم گفتم: - میشه دستت رو برداری؟ اذیت میشم. - خب بشی، به من چه! دندون قروچه ای کردم و از عمد تکیه دادم که پوزخند مسخره ای زد و دستش رو روی گردنم گذاشت که کفری دستش رو دور کردم. - چته تو؟ مشکل داری؟ - میخواستی اینجا نشینی. - کوری نبینی جا نیست؟! - کسی با پسر رییس دانشگاه اینجوری حرف میزنه؟ - پسر هرکی میخوای ب.... چی! این الان چی گفت؟ پسر رئیس دانشگاه؟ ᝰ@giioomeh🔗
. #ᖘᥲɾ੮18 " 🌱🫀" حالا دلیل رفتار استادو میفهم! بشکنی جلوی صورتم زد. - چیشد ترسیدی؟! یکم ازش فاصله گرفتم. - ترس! برا چی بترسم؟ شونه بالا انداخت و دوباره دستشو پشت سرم گذاشت. - یه وقتی توی مدارکتت مشکلی پیش بیاد، یا اصلا شاید نتونی مدرکی به دست بیاری! پوزخندی زدم. - الان چون بابا جونت رئیس دانشگاست داری تهدیدم میکنی؟ ابرویی بالا داد و جدی شد. - نه یه تذکر بود که ازم فاصله بگیری. - دور برت نداره، من همون اولش هم گفتم چون جا نبود اینجا نشستم وگرنه علاقه ای به کنار بودن تو ندارم. سری تکون داد. - باشه حالا ساکت شو میخوام درس گوش بدم. دلم میخواست خفن اش کنم، امیدوارم هرچه زودتر این کلاس مزخرف تموم بشه. خوشبختانه مود استاد هم خوب بود و ایرادی از طرحم نگرفت و در کمال ناباوری تعریف هم کرد. یا روز اول نخواسته سگ بودنش رو به نمایش بزاره یا واقعا کارم عالی بود که بعید میدونم، نمیخوام خودمو پایین بیارم ولی در برابر این بچه حس میکردم هیچم. تو جام نشستم که میلاد چشم غره ای برام رفت که اهمیتی ندادم، امیدوارم دیگه تو هیچکدوم از کلاسام نبینمش. نگاهی به تابلوم انداخت و زیر لب گفت: - اینو یه بچه دوساله هم میتونه بکشه. به سمتش چرخیدم. - خب بکش ببینم میتونی. ادامه در پارت بعدی👇 ᝰ@giioomeh🔗
. هیـچ انسانی بدون شب بخیر تا صبح بیدار نمانده اما گاهی انسان ها به یاد یک شب بخیر سال ها بیداری می کشند..🌱 ♥️ ᝰ@giioomeh🔗
「بِســـم‌ِرَب‌ِّاُـو❥︎」
. بهـانہ نمی خواهد اين صبــــح مــن تا عشــــق پا به پاے تـــو بيـــدار مانده ام...🌱 ♥️ ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ‌محبوب من شما مثل جوانه‌ی گل‌ها حالِ زندگی را خوب میکنی ..🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. حکایتِ بارانِ بی امان است اینگونه که من دوستت می‌دارم 🌱 @giioomeh🔗
4_5972098445370987672.mp3
9.92M
. کجایی ببینی من یه خوابِ راحت ندارم 🥺@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  🌱گیومهــ🌱
. توی‌ این همه سیاهی ، تو نورِ‌‌ منی🪐♥️~ ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. وأنَا أبحَثُ عنِّي؛ وَجَدْتُكَ . و من هنگامی که دنبال خودم بودم، تو را یافتم 🌱 ᝰ@giioomeh🔗
. هیچکس نمیتونه جایگزین تو بشه...🌱🫀 ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. #ᖘᥲɾ੮19 " 🌱🫀" با زنگ خوردن گوشیش ازم فاصله گرفت و همینجور که نگاش به من بود جواب داد. - جانم عشقم، یه چند لحضه صبر کن. انگار نه انگار استاد سر کلاسه؟ نگاهی بهم انداخت. - زیاد به پرو پای من نپیچ، برات بد تموم میشه. - عجب رویی داری تو. خواست چیزی بگه که تو حرفش پریدم. - برو که عشقت منتظرته. خندید و رفت. اه اه چقدر رو مخم بود، کی اصلا به تو کار داره؟ من که مثل آدم سرجام نشسته بودم! تو به پرو پای من پیچیدی. با تموم شدن کلاس کیف و تابلوم رو برداشتم و از کلاس بیرون زدم که گوشیم زنگ خورد. - جانم مهیاس؟ پشت سر هم سرفه ای زد و گفت: - امروز کلاس چطور بود؟ استاد چی گفت؟ - وای مهیاس نبودی ببینی چیشد! صداش بدجور گرفته بود. - چرا هرموقع من نمیام، باید یه اتفاقی بیوفته؟ - خوب شد نبودی اصلا، جا برا نشستن نبود، منم با یکی از بچه ها دعوام شد. - کدوم؟ نکنه همون دختره که خیلی فاز خرخونا بر میداره؟ - نه بابا امروز... با دیدن میلاد تو راه رو اخمی کردم و از کنارش رد شدم که گفت: - اوه اوه اخماشو ترسیدم. ᝰ@giioomeh🔗
. #ᖘᥲɾ੮20 " 🌱🫀" اصلا حوصله سرو کله زدن با آدمای نفهم و بی عقل رو نداشتم. - آیسو کجایی چرا حرف نمیزنی! با صدای مهیاس به خودم اومدم. - ببخشید این پسره خُنکُ دیدم حواسم پرت شد. خندید. - پسره خنک دیگه کیه؟ قضیه رو براش تعریف کردم که متعجب گفت: - خدایی؟ پسر رئیس دانشگاه هنر میخونه؟ - اره هر دوتاشون. - چه جالب، فکر میکردم پسرای اینا راحت با پارتی بازی مدرک گیرشون میاد. - والا نبودی ببینی استاد چه جوری براشون خم و راست میشه، نمره کامل رو به راحتی میگیرن، پسره احمق بهم میگه نقاشیت به بچه دو ساله هم میتونه بکشه. - لعنتیی چرا امروز باید مریض بشم؟ - تو همچین مواقعه هایی هیچوقت نیستی. - حالا از هفته بعد کلاسا رو شرکت میکنم، راستی اسمش رو نمیدونی؟ - چرا میـ... چی بود خدایا... اها میلاد. - بزار اینستاش رو پیدا کنم، ببینم این بشر کیه؟ - هیچکس خاصی نیست، هفته بعد میای میبینیش، انگار از دماغ فیل افتاده. ادامه در پارت بعدی👇 ᝰ@giioomeh🔗
.  ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‍ ‌‌‌‌ " ڪوچ ڪرده‌ام؛ بی‌ایل،   شانه‌هایت تمام قبیله‌ام بود..."🌱 ♥️ ᝰ@giioomeh🔗
「بِســـم‌ِرَب‌ِّاُـو❥︎」