.
کردها نمیگن دوستت دارم . .
میگن : خوشم ئه ویی
ترکها نمیگن دوستت دارم
میگن : جانیم جانوا قوربان
گیلانیا نمیگن دوستت دارم
میگن : تی بلا میسر
کرمانیها نمیگن دوستت دارم
میگن : دردات بشم الهی
بختیاریا نمیگن دوستت دارم
میگن : مه تور مائم
لرها نمیگن دوستت دارم
میگن : دردت بزنه چانه تشیم
اصفهانیا نمیگن دوستت دارم
میگن : خویومت
منم به همهی زبونا و لهجهها میگم :
دوستت دارم...❤️•
ᝰ@giioomeh🔗
.
#ᖘᥲɾ੮21
" #عمـقِ.دَریـٰاے.چشمــٰآنت🌱🫀"
یهویی به سرفه افتاد جوری که نفسش بند اومد، نگران گفتم:
- حالت خوبه؟ چیشدی یهو؟
با صدای گرفته گفت:
- آخ آخ گلوم، آیـ...یسو نمیتونم حرف بزنم....بعد...بعدا زنگ میزنم.
- اوکیه تو برو استراحت کن.
خداحافظی کردم و گوشی رو قطع کردم، صبحانه نخورده بودم و دلم بدجور ضعیف میرفت.
خوشبختانه کافه صبحا شلوغ نبود.
مامان برام نون پنیر و گردو درست کرده بود، فقط یه چایی سفارش بدم کافیه!
- به به میبینم که خانم خانما هم اینجا تشریف دارن، اسمت چی بود؟ آیسل!
نفس عمیقی از روی عصبانیت کشیدم و جوابش رو ندادم.
- میلاد چشم دوست دخترت دور دیدی؟ اینم خانم کیه؟
میلاد خندید.
- نه بابا رفیق جدیمه مگه نه!؟
- چاییم رو گرفتم.
- دیوونم که با تو رفاقت داشته باشم.
- دختر جون از خدات هم باشه با میلاد رفیق باشی.
- خب پس تو برو سجده شکر به جا بیار.
ᝰ@giioomeh🔗
.
#ᖘᥲɾ੮22
" #عمـقِ.دَریـٰاے.چشمــٰآنت🌱🫀"
- اوف اوف زبون که نیست.
جلوی راهمو گرفته بودن که گفتم:
- بی زحمت کنار برید.
- و اگه نریم؟
یهو یه صدایی از پشت سرشون بلند شد.
- مسخره بازی رو بزارید کنار، بزارید رد شه.
- اه میران داشتیم باهاش شوخی میکردیم، چرا ضد حال میزنی.
داداش میلاد بود.
میلاد خندید و سری تکون داد.
- بهتون گفتم بچه مثبته.
و حرصی تنه ای به داداش زد و رفت و گفت:
- برا من خوراکی بخرید، بیرون منتظرتونم.
میران به سمتم اومد.
- بابا بد رفتاری داداشم ازتون عذرخواهی میکنم، یکم کله شقه.
لبخندی زدم، این پسر چقدر نسبت به داداشش زمین تا آسمون فرق میکرد.
- نیازی به عذرخواهی نیست، کسی که باید معذرت خواهی کنه داداشتونه نه شما.
- بله درست میگید اگه یه وقتی براتون مشکل ساز شد حتما بهم بگید، پدرم رو تو جریان میزارم باهاش صحبت کنه.
- خیلی ممنون.
- مزاحمتون نمیشم، چاییتون سرد میشه.
- مراحمیید.
ادامه در پارت بعدی👇
ᝰ@giioomeh🔗