eitaa logo
🌱گیومهــ🌱
6.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
267 ویدیو
4 فایل
•|﷽| -با‌دست‌خالی‌خریدار‌دلبرم.. -از هرچه که هست باید منقطع شویم، باید برایِ او شَویم.. کپی؟آزاد🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم از غم گریبان می دراند که کی دامان آن خوش نام گیرم نگیرم عیش و عشرت تا نیاید وگر گیرم در آن هنگام گیرم
بر گلشن زمانه برو آتشی بزن زیرا ز عشق روی تو زان سوی گلشنیم
از مترسکی سوال کردم:آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشده‌ای ؟ پاسخم داد : در ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی‌شوم! اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم! گفت : تو اشتباه می کنی! زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد!!!
ما تماشاچیانی هستیم، که پشت درهای بسته مانده ایم! دیر آمدیم؛ خیلی دیر پس به ناچار حدس میزنیم، شرط می بندیم شک میکنیم و آن سوتر در صحنه زندگی بازی به گونه ای دیگر در جریان است!
از متفاوت بودن نترس! سبک زندگی خودت را داشته باش و حتی اگر نتیجه اش تنهایی بود بدان که تنهایی، بهتر از بودن درمیان کسانی ست که تو را در صورتی دوست دارند که مانند آنها رفتار کنی!
ای که به هنگام درد راحت جانی مرا ❤️
با تو سخنان بیزبان خواهم گفت از جملهٔ گوشها نهان خواهم گفت جز گوش تو نشنود حدیث من کس هرچند میان مردمان خواهم گفت
ای ز عشقت عالمی ویران شده قصد این ویرانه کردی عاقبت
جانی و جهانی و جهان با تو خوش است ور زخم زنی زخم سنان با تو خوش است
به هر چیزی که آسیبی کنی، آن چیز جان گیرد چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی
بوسیدمش! دیگر هراس نداشتم جهان پایان یابد من از جهان سهمم را گرفته بودم...!
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
ذوق اگر باشد همه دنیا خوش است
سراسر همه عیبیم؛ بدیدی و خریدی
از بهرِ بوسه‌ای ز لبش، جان همی دهم! اینم همی سِتانَد و آنم نمی‌دهد!
«‏أثقلُ شيء قد تحملهُ في صدرك: الكلام الّذي ضاعت فرصتُه…!» گاهی چیزی که بیش از همه بر سینه‌ات سنگینی می‌کند : حرفی‌ست که فرصت گفتنش از دست رفته...!»
نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را
ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را
به چه مشغول كنم دیده و دل را كه مدام دل تو را می‌طلبد دیده تو را می‌جوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم نه نهانم نه پدیدم چه کنم کون و مکان را
بُرد هوای دلبری هم دل و هم قرار من
کاشکی هستی زبانی داشتی تا ز هستان پرده‌ها برداشتی
گفت چرا نهان کنی عشق مرا چو عاشقی من ز برای این سخن شهره عاشقان شدم
هم‌چو هندوبچه هین ای خواجه‌تاش رو ز محمود عدم ترسان مباش از وجودی ترس که اکنون در ویی آن خیالت لاشی و تو لا شیی لاشیی بر لاشیی عاشق شدست هیچ نی مر هیچ نی را ره زدست چون برون شد این خیالات از میان گشت نامعقول تو بر تو عیان
لب فرو بند از طعام و از شراب سوی خوان آسمانی کن شتاب دم به دم بر آسمان می‌دار امید در هوای آسمان رقصان چو بید