🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
🌷 #دختر_شینا – قسمت 106
✅ فصل نوزدهم
💥 برادرها، خواهرها، پدر، مادرش و حاجآقایم دورتادور تابوت حلقه زدند. دلم میخواست شینا پیشم بود و توی بغلش گریه میکردم. این اواخر حالش خوب نبود. نمیتوانست از خانه بیرون بیاید. جایی کنار صمد برای من و بچهها نبود. نشستم پایین پایش و آرام گریه کردم و گفتم: « سهم من همیشه از تو همین قدر بود؛ آخرین نفر، آخرین نگاه. »
💥 پدرشوهر و مادرشوهرم بی تابی میکردند. از شهادت ستار فقط دو ماه گذشته بود. این دومین شهیدشان بود. برادرهای صمد تابوت را برداشتند و گذاشتند توی آمبولانس. خواستم سوار آمبولانس بشوم، نگذاشتند. اصرار کردم اجازه بدهند تا باغبهشت پیشش بنشینم. میخواستم تنهایی با او حرف بزنم، نگذاشتند. به زور هلم دادند توی ماشین دیگری. آمبولانس حرکت میکرد و ما دنبالش.
💥 صمد جلوجلو میرفت، تند تند. ما پشت سرش بودیم، آرام و آهسته. گاهی از او دور میشدیم. گمش میکردیم. یادم نمیآید راننده چه کسی بود. گفتم: « تو را به خدا تندتر بروید. بگذارید این دم آخر سیر ببینمش. »
راننده، آمبولانس را گم کرد. لحظهی آخر هم از هم دور بودیم. دلم تنگ بود. یک عالمه حرف نگفته داشتم. میخواستم بعد از نه سال، حرفهای دلم را بزنم. میخواستم دلتنگیهایم را برایش بگویم. بگویم چه شبها و روزها از دوریاش اشک ریختم. میخواستم بگویم آخرش بدجوری عاشقش شدم.
ادامه دارد...
🌷 #دختر_شینا – قسمت 107
✅ فصل نوزدهم
💥 💥 به باغبهشت که رسیدیم، دویدم. گفتم: « میخواهم حرفهای آخرم را به او بگویم. »
چه جمعیتی آمده بود. تا رسیدم، تابوت روی دستهای مردم هم به حرکت درآمد. دنبالش دویدم. دیدم تابوت آن جلو بود و منتظر نماز. ایستادم توی صف. بعد از نماز، صمد دوباره روی دستها به حرکت درآمد. همیشه مال مردم بود. داشتند میبردندش؛ بدون غسل و کفن، با همان لباس سبز و قشنگ. گفتم: « بچههایم را بیاورید. اینها از فردا بهانه میگیرند و بابایشان را از من میخواهند. بگذارید ببینند بابایشان رفته و دیگر برنمیگردد. »
💥 صدای گریه و ناله باغبهشت را پر کرده بود. تابوت را زمین گذاشتند. صمد من آرام توی تابوت خوابیده بود. جلو رفتم. خدیجه و معصومه را هم با خودم بردم.
من که اینقدر بی تاب بودم، یکدفعه آرام شدم. یاد حرف پدرشوهرم افتادم که گفت: « صمد توی وصیتنامهاش نوشته به همسرم بگویید بعد از من زینبوار زندگی کند. »
💥 کنارش نشستم. یک گلوله خورده بود روی گونهی سمت چپش. ریشهایش خونی شده بود. بقیهی بدنش سالمسالم بود. با همان لباس سبز پاسداریاش آرام و آسوده خوابیده بود. صورتش مثل آن روز که از حمام آمده بود و آن پیراهن چهارخانهی سفید و آبی را پوشیده بود، قشنگ و نورانی شده بود. »
💥 میخندید و دندانهای سفیدش برق میزد. کاش کسی نبود. کاش آن جمعیت گریان و سیاهپوش دور و برمان نبودند. دلم میخواست خم شوم و به یاد آخرین دیدارمان پیشانیاش را ببوسم.
زیر لب گفتم: « خداحافظ. » همین.
ادامه دارد...
دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ و وَفّقْنی فیهِ للتّقى و صُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین.
خدایا پاکیزه ام کن در این روز از چرک وکثافت و شکیبایی ام ده در آن به آنچه مقدر است شدنى ها و توفیقم ده در آن براى تقوى و همنشینى با نیکان به یاریت اى روشنى چشم مستمندان.
#رمضان
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
https://eitaa.com/girl_313
✍
حقیقت اجرنا من النار یا مجیر
🔥اجرنا من النار یا مجیر
پناه بده از آتش ای پناه دهنده
پناه الهی که در صلوات شعبانیه
کهف حصین نام برده شده است
محمد و آل محمد صلوات الله علیهم هستند...
و امام سجاد علیه سلام در دعای ۴۷ صحیفه امام زمان ارواحنا رو اینگونه معرفی می کند :
فَهُوَ عِصْمَةُ اللائِذِينَ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ...
او را حافظ پناهندگان و سنگر مؤمنان و دستاويز نجات جويان و فروغ مردم جهان قرار دادى...
هر کسی به آنان وصل شد از هر آتش و غمی پناه داده شده که اصل پناه و کشتی نجاتند.
حقیقت (اجرنا من النار یا مجیر)
معنایش این است که دست من را به دست امام زمانم برسان.
#رمضان
#ماه_رمضان
#مجیر
https://eitaa.com/girl_313
doa-mojir.pdf
2.64M
📃 متن و ترجمه دعای مجیر pdf
👈 سفارش شده برای شبهای ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ ماه مبارک رمضان
نشر حداکثری
#رمضان
#ماه_رمضان
#مجیر
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇
@madahi313
#آیات_انقلابی ۱۲
#تفسیر آیه ای از قرآن کریم
❤️بسم الله الرحمن الرحیم❤️
👈جهاد کبیر
شاخصه انقلابی گری 👈 نرمش نداشتن نسبت به دشمنان ( جهاد کبیر)
"فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ(8/قلم)
وَدُّواْ لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ(9)
وَ لَا تُطِعْ كلَُّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ(10)
پس از دروغگویان اطاعت مكن (8)."
آنان همين را مىخواهند كه تو نرمش كنى و آنها هم با تو نرمش کنند
و نيز هر فرومايه عيبجو كه براى هر حق و باطلى سوگند مىخورد اطاعت مكن
برداشت:
۱. دشمنان گام اول نرمش را از شما می خواهند
۲.اگر نرمش به خرج دادید وعقب نشینی کردید آنان نیز گامی هرچند اندک انجام میدهند
۳. به دشمنان امتیاز ندهید؛حتی اگر آنهابا دادن امتیاز به شما چراغ سبز نشان دادند
۴. سازش با دشمن همان و اطاعت از آنان همان
۵. اگر نرمش به خرج دادید وبه آنها متمایل شدید ازجانب خدا هیچ یار ویاوری به شما نمیرسد
َ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ (120/بقره)
اگر هوى و هوس هاى آنان را پيروى كنى بعد از آن علمى كه روزيت شد، آن وقت از ناحيه خدا نه سرپرستى خواهى داشت و نه ياورى❌
🌼💎🌼
🌼السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ
💎سلام بر تو ای فرزند امامان هدایتگر!
سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلبهای تشنه هدایت...
📙صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
🌼💎🌼
#امام_زمان
#سلام_مهدوی
31.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روز_سیزدهم
آیت الله مجتهدی ره
شرح مختصر دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان.....
#صلوات