eitaa logo
گوهرشاد قم
295 دنبال‌کننده
531 عکس
134 ویدیو
1 فایل
این کانال جهت انتشار اشعار ،بداهه های زیبا و رویداد هایی ایجاد شده که در #انجمن_گوهرشاد قراره اتفاق بیفته. ارتباط با ادمین @somayeh_kheradmand
مشاهده در ایتا
دانلود
از روزنه ی حرا در آغوش حیات جاری شده رودی از امید و برکات هر قطره زلال و دلنشین می گوید: بر خاتم انبیا محمد (ص)صلوات ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
از رایحه و شمیم، منظور تویی در شمس و قمر معنیِ والنّور تویی مفهوم بشارت و امیدی همه‌گیر در نعشِ بناتِ* زنده در گور تویی ☘☘☘ چون باد اقامه بسته صحرا به شما چون موج به سجده رفته دریا به شما تکبیره‌الاحرام و قیام است و قعود لاحول و لا قوه‌ الّا به شما *نعشِ بنات: مجموعه‌ای از ستارگان هم به این نام است @shaeranehowzavi
•. ای دختر اشک های یکریز! بارانی جذاب غزل خیز! معشوقه‌ی صدهزار شاعر! زیبای هزار رنگ! پاییز! -ایهام🍁 @goharshadqom
هردم به رخ حافظ قرآن صلوات برخلق خوشِ ناجی انسان صلوات خوش بوی دهان کنید باذکر رسول برفاطمه وشاه امیران صلوات ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
شهید نان حلالی، چقدر گمنامی شهیدی آه، کسی از تو می‌برد نامی؟! بخواب راحت و آسوده از غم فردا شهید نان شب و گریه‌های آرامی شهید ثانیه‌های پیامک واریز رسیده است پیامی، ولی چه پیغامی شهید رنج اجاره و دسترنج کمی شهید قسط عقب ماندهٔ غم وامی به دسترنج شما یک ریال اضافه نشد جز این که فصل گرانی رسید و ناکامی شهید شکوه نکردن ز کارفرمایی وگر شنید برایت نکرد اقدامی شهید غصهٔ پاداشی و چه پاداشی کسی نداد به تو در خور تو انعامی به دسترنج کم و رنج مکفی‌ات سوگند به آه کارگرت، کارگر چه ایهامی ؟! شهید صبح میادین کارگر هستی شهید آن همه اندوه بی سرانجامی مریم بسحاق ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
33.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 پدرم را خدا بیامرزد... پدرم را خدا بیامرزد مردِ سنگ و زغال و آهن بود سال‌های دراز عمرش را کارگر بود، اهل معدن بود از میان زغال‌ها در کوه عصرها رو سفید برمی‌گشت سربلند از نبرد با صخره او که خود قله‌ای فروتن بود پا به پای زغال‌ها می‌سوخت سرخ می‌شد، دوباره کُک می‌شد کوره‌ای بود شعله‌ور در خود‌ کوره‌ای که همیشه روشن بود بارهایی که نانش آجر شد از زمین و زمان گلایه نکرد دردهایش یکی دو تا که نبود دردهایش هزار خرمن بود از دل کوه‌های پابرجا از درون مخوف تونل‌ها هفت‌خوان را گذشت و نان آورد پدرم که خودش تهمتن بود پدرم مثل واگنی خسته از سرازیر ریل خارج شد بی‌خبر رفت او که چندی بود در هوای غریب رفتن بود مردِ دشت و پرنده و باران مردِ آوازهای کوهستان پدرم را خدا بیامرزد کارگر بود، اهل معدن بود ✍🏻 موسی عصمتی
از وصف غمت زبان من الکن بود یک عمر غم نبودنت با من بود از شغل تو پرسید معلم هربار گفتم:پدرم کارگر معدن بود ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
هدایت شده از خردمند
🌐پخش از پلتفرم اسکای روم به آدرس https://www.skyroom.online/ch/researchpl/sb 📌دوستانی که تمایل دارند در این شعرخوانی مجازی حضور داشته باشند، امروز ساعت ۱۸ در خدمتشون هستیم. @shaeranehowzavi
🖤 جز سایه‌ی غم برای ما همدم نیست می‌سوزم و بر حال دلم مرهم نیست با اشک نوشتم سر سجاده‌ی عشق در صفحه‌ی روزگارِ ما جز غم نیست ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
امشب دوباره حرف ها دارم برایت ای شب به شب هم صحبت من چشم هایت! یادش بخیر آن روزها که موقع خواب من روضه ی گهواره میخواندم برایت پا می شدند از خواب گنجشکان به شوقت وقت طلوع خنده ی صبح آشنایت کم کم شبیه سرو خانه قد کشیدی پشت لبت سبز و کمی بَم شد صدایت آن روزها در خانه ی ما وقت افطار باران غزل می خواند با هر ربنایت یک شب که شال گردنت را بافه بافه رج می زدم از رفتنت کردی حکایت از من حلالیت گرفتی... گریه کردی آن شب عوض شد بی هوا حال و هوایت باران به باران ابری و دلتنگ بودم کوچه به کوچه دور می‌شد رد پایت قندیل بست این خانه بعد از ‌رفتن تو یک عمر پای کرسی ام خالیست جایت دامادی ات را آرزو می‌کردم اما وقت حنابندان چرا خون شد حنایت می پیچمت لایه پتوی بوسه هایم تا گرم گرم گرم باشد دست و پایت! آه ای کبوتر بچه ام پرواز خوش باد! پر، باز کن پرواز کن تا بی نهایت... @tahere_sadat_maleki
برخیز که در عزاست کشور در سوگ تو همچنان برادر ای معدن کار و روسفیدی بر دست تو بوسه زد پیمبر