صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد
هزار معرکه دید و هزار کوفه خطر کرد
صدا شدی و صدا از گلو بریده برآمد
صدا شدی و صدا در سکوت تیغ اثر کرد
به نیزه تکیه زد، از راه مستقیم سخن گفت
سوار باد شد، از کوچههای فتنه گذر کرد
صدات خیمه به خیمه، صدات خانه به خانه
گذشت و سینهزنان را برای روضه خبر کرد
صدات بیرق هل من معین به بام شفق زد
صدات یکتنه شب را به خون کشاند و سحر کرد
صدات در همهجا، در تمام پهنهٔ تاریخ
درون بتکدهها چرخ خورد و کار تبر کرد
به داد کوخنشیان رسید و سنگ بنا شد
بنای کاخ ستم را به لحظه زیر و زبر کرد
و هرکجا که شهیدی… صدات در جریان بود
و هرکجا که یزیدی… صدات سینه سپر کرد
و هرکجا که به بنبست خورد راه تکامل
صدات معجزهٔ تازهای برای بشر کرد
صدا شدی و صدایت هزار حنجره جوشید
صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد
#فاطمه_عارفنژاد
@fatemeh_arefnejad
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
مریم شدن، نذر خدا بودن، دعا کردن
هاجر شدن، با تشنگی سعی و صفا کردن
آهو شدن در دشتهای سربهسر صیاد
ماهی شدن، در موجموج غم شنا کردن
باری کنار خیمهٔ سقا زمین خوردن
باری کنار ذوالجناحت پابهپا کردن
باری کنار عمه سرگردانِ چادرها
پروانهها را از شبِ آتش رها کردن
این گوشه آرامش شدن پیش رباب و آه
آن گوشه پنهانی برایت گریهها کردن
بی اذنِ مُردن رد شدن از محشرِ گودال
با شیون و با مویه نامت را صدا کردن
همکاروان با تو که روی نیزه میرفتی
عزم سفر تا دوردستِ ناکجا کردن
با اشکهای کودکان همسایگی تا صبح
با خندهٔ شمر و سنان تا شام تا کردن
با خطبه، با فریاد، با شعر و سکوت و سوگ
هرجا که شد یک پنجره رو به تو وا کردن
دیدی پدر؟! دیدی وفادار غمت بودم؟
در روزگارِ دختر از بابا جدا کردن
در کار عشق و عاشقی تسلیم باید بود
ما را مبادا لحظهای چون و چرا کردن
#فاطمه_عارفنژاد
#شعر_عاشورایی | #حضرت_سکینه علیهاالسلام
@fatemeh_arefnejad
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
کیست این رودی که اقیانوس دارد در صدایش
هفت دریا را به وجد آورده موج و ماجرایش
از افقهای سراسر ابر باکی نیست او را
میشود پیدا کنی خورشید را در چشمهایش
گام برمیدارد و با روح کوهستان هماهنگ
میرود تا قلههای بکر دنیا ردپایش
از قنوتش بغض آهوهای بسیاری گذشته
نسبتی دارد غم پروانهها با ربنایش
هم شهید است و شهیدان هر زمان همعهد اویند
هم غریب است و غریبان جهانند آشنایش
لب به نفرین کردن فرعونیان وا کرده اما
از قلم ننداخته آسیهها را در دعایش
بتکده در خواب، میبیند تبر دستش گرفته
نیل یاد حضرت موسی میافتد با عصایش
غیر انگشتر که خواند «ان معی ربی»اش را
هیچکس درکی ندارد سِرّ او را با خدایش
ترسی از تهدید و امیدی به دشمن؟! هیچ و هرگز!
از خدا و با خدا بوده همه خوفورجایش
چون امانت را به دست صاحبش باید رساندن
بار یک تاریخ غم را میبرد بر شانههایش
کاش باران باشد و گل باشد و آیینهروزی
من هم «ای ایران» بخوانم در شب شعری برایش
#فاطمه_عارفنژاد
#ای_ایران
#پرچمدار
@fatemeh_arefnejad
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
#زیارت_اربعین
#کربلا
#غزل
🔹لشکری آماده🔹
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
مسافر را پیاده، داغدیده، صاحب دردی،
ورای دردهای پیش پا افتاده میخواهد
سفر، موکب به موکب، کولهپشتی، چای، خرما، اشک
یقین کن میزبانت اربعین را ساده میخواهد
دلی آرام و پر غوغا، سری شوریده و شیدا
دلی سرمست جان دادن، سری دلداده میخواهد
مسلمان و مسیحی را به حُرّیت فراخوانده
جدا از دین و ایمان، آدمی آزاده میخواهد..
هلا جامانده از این راه! آخر تو چه کم داری؟
مگر این جاده غیر از شوق فوقالعاده میخواهد؟
حسینبنعلی تنهاست ای یاران به پا خیزید
که اینک وارث او لشکری آماده میخواهد..
📝 #فاطمه_عارفنژاد
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
غم خوردم و غم خوردم و غم خوردم و… سیرم
از زندگی دلخستهام، از مرگ دلگیرم
باری نداده باغ زیتونم به جز اندوه
برگی نمانده در نهالستان انجیرم
روزی هزاران بار _بی ارفاق_ میگریم
روزی هزاران بار _بی اغراق_ میمیرم
آنسو جوانم ارباً اربا میرود از دست
اینسو تلظی میکند نوزادِ بیشیرم
تیغ عطش میبُرّد اما کُند و با سختی
مشتاق مرگی تیزتر با ترکش و تیرم
غمسرنوشتم سرخ… پیشانینوشتم سرخ…
روز ازل با خون رقم خوردهست تقدیرم
همصحبت پیغمبران بودم تمام عمر
کی روح شیطان میتواند کرد تسخیرم؟
فردا که اسمم شد «شهید تازهٔ غزه»
زل میزنی از صفحهٔ گوشی به تصویرم
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین | #غزه
@fatemeh_arefnejad
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
بیرون بزن از خیمه و با گریه درآمیز
همروضهٔ عصر دهمِ فرشچیان شو
#فاطمه_عارفنژاد
#محمود_فرشچیان
@fatemeh_arefnejad
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
پا در رکاب عشق
اراده کن که جهانی به شوق راه بیفتد
به سینۀ همه، آن شور دلبخواه بیفتد
پیادهها همه پا در رکاب عشق تو باشند
و سایۀ علمت بر سر سپاه بیفتد
بجوشد از دل سنگش هزار چشمۀ زمزم
نگاهتان که به هر سنگ روسیاه بیفتد
کسی که روضه به روضه شکست پای غم تو
چطور باز در اندیشۀ گناه بیفتد؟
عجیب نیست که در گیر و دار حنجر و خنجر
گذار این همه عاشق به قتلگاه بیفتد
زمان زمان غریبی عشق نیست مبادا
دوباره لشکر دشمن به اشتباه بیفتد!
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #زیارت_اربعین
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
ابتدا هیچ بود و چیزی کم!
صفحه یک وعدهگاه خالی بود
بی هیاهو، سفید روی سفید
طرح خورشید؟ خوشخیالی بود
بوم، بی حرف و رنگها خاموش
کاری از نور برنمیآمد
تازگی را کسی نمیدانست
دور تکرار، سر نمیآمد
در میان هرآنکه آمد و رفت
تو دل بوم را تکان دادی
با غزلرنگهای سُکرآمیز
به قلمموی مُرده جان دادی
سبز، نیلی، سیاه، زرد، بنفش
بومِ ساکت، پر از صدا شد و بعد…
در کنار نگارهای زخمی
قلم قرمزت رها شد و بعد…
هرچه گل کاشت عشق، پرپر شد
عمر نقاش با جنون سر شد
خیمه، خون، زینِ واژگون، صحرا
صحنه یک روضهٔ مصور شد
شیههای دور، شیونی نزدیک
اسبِ تنها به سر دوید، آمد
رنگها روی بوم اشک شدند
تا غروب دهم پدید آمد
این تو بودی _ غرورِ نقاشان!_
که رسیدی عطش عطش لب آب
ثبت کردی شبیه معجزهای
گریههای رقیه را در قاب
صحنه روشن شبیه روز ولی
پشتِ آن عصر، قرنها شب بود
چشم در چشم بیسواریِ اسب
آن غمِ ایستاده زینب بود
تابلو آیه بود و آیینه
فاش میکرد راز دیدن را
ترجمانی پر از دقایق داشت
رنجِ از یار دل بریدن را
#فاطمه_عارفنژاد
#عصر_عاشورا | #محمود_فرشچیان
@fatemeh_arefnejad
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
به ساحت امام حسن مجتبی علیه السلام
با دردها همخانهای، با گریهها مأنوس
دنیا دلت را قرنها رنجانده است، افسوس
هر شب هزاران کهکشان تا صبح میگریند
از غربتت در آن مزارستانِ بیفانوس
ابر آرزو دارد ببوسد خاک پایت را
باران نمیبارد مگر با نیت پابوس
راز کبوتر چیست با خاکیضریح تو؟
دارد به توفیقش حسادت میکند طاووس
دریادلانه سفره میاندازی و خوانت
تا بیکران پهن است اقیانوس اقیانوس
دلدادهٔ خورشید تو کِی میشود تاریک؟
دلبستهٔ امید تو کِی میشود مأیوس؟
#فاطمه_عارفنژاد
@fatemeh_arefnejad
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
سپاه صبح رسیده
بخند و مژده بده، وصل یار نزدیک است
صبور باش دل من! قرار نزدیک است
رسیده سینه به سینه از آن سر دنیا
خبر به حنجرۀ انتشار نزدیک است
گذشت دور زمستان و پادشاهی برف
من از نسیم شنیدم بهار نزدیک است..
بیا که دفتر تقدیر را ورق بزنیم
زمان نو شدن روزگار نزدیک است
سوار کشتی نوحیم در دل طوفان
چه جای دلهره؟ دریاکنار نزدیک است
هوای آمدنش را نفس بکش، خوش باش
که مقطع غزل انتظار نزدیک است
افق به سرخی خون خودش شهادت داد
سپاه صبح رسیده، سوار نزدیک است
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
خوابیده است دردسر طوفان
دنیا لطیف، طبع زمین جوشان
سوغات بادهای بهارانهست
عطر گل محمدی و ریحان
میبویمت نفس به نفس در دشت
با هایوهوی نیلبک چوپان
ذکرت به نبض گل ضربان داده
یادت دویده در رگ تاکستان
ای در حدیث قدسی چشمانت
تفسیر بینهایت الرحمن
ای روشنای باطن هر حکمت
ای حکم قاطعانهٔ هر برهان
ای تکیهگاه محکم کوه طور
ای ماه بیمحاق شب فاران
اینجا هنوز باور تو جاریست
اینجا هنوز شور تو در جریان
من عاشقی که بیدل و شوریده…
من شاعری که بی سر و بی سامان…
گفتم دوباره صل علیٰ خورشید
خواندم دوباره صل علیٰ باران
#فاطمه_عارفنژاد
@fatemeh_arefnejad
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
با بستنی، با توت، با عصرانه در ایوان
بار خودش را بست تعطیلات تابستان
از کوچه میآید صدای خندهٔ پاییز
با دخترانش ماهمهر و آذر و آبان
پیراهن چیندارشان زرد است و نارنجی
پیداست روی مویشان قرمزترین روبان
این رنگهای گرم ما را میبرد کمکم
تا برفبازی در خیابانهای یخبندان
امروز سردم شد کمی در مدرسه، فردا
حتما برایم شال گرمی میخرد مامان
من عاشق روبوسی ابر و زمین هستم
دیوانهٔ نور و صدای رعد و برق آن
از پنجره میبینمش هربار و میگویم:
بهبه! بفرما تو! صفا آوردهای باران!
بابا ولی مهمان نمیخواهد که میپرسد
خیسی چرا در این هوای سرد دخترجان؟!
#فاطمه_عارفنژاد
@fatemeh_arefnejad
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom