سال 1398
اواخر اسفند ماه و بزرگداشت بانو #پروین_اعتصامی
فراخوانی که دادیم و استقبال خوبی که انجام شد الحمدلله🌿
@goharshadqom
از مهمترین دغدغه های من و دوستانم تشکیل یک #انجمن_شعر مستقل و ویژه برای بانوان #استان_قم بود که در یک فضای شاد و صمیمی شعر بخوانیم و بشنویم و نقد کنیم.
الحمدلله با همکاری دوستانم این امر محقق شد🌿
اگر تمایل دارید با ما همراه باشید و ما را به بانوان شاعر سراسر کشور معرفی کنید.
اینجا اتفاقات خوبی خواهد افتاد. برای شما که شاعرید و برای شما که طبع شعر دارید ولی هنوز سرودن را آغاز نکردید.
و بطور ویژه برای شما که به هر دلیلی دلتان میخواهد در جمع شاعرانه ی مختص بانوان شعر بخوانید و بشنوید. ☺️
#گوهرشاد پذیرای شماست
با هر سن و سالی و هر میزان طبع شعر
@goharshadqom
اسفند ماه سال1399
بزرگداشت بانو
#پروین_اعتصامی در مقبره ی این شاعر و ادیب ایرانی
استقبال خوب بانوان ادیب استان قم و حضور سرکار #خانم_طوسی بعنوان کارشناس محفل🌿
@goharshadqom
هدایت شده از فاطمه عارفنژاد
در تلاطم طوفان.pdf
7.87M
هو الشهید
#روز_قدس امسال هم دارد از راه میرسد و من به غیر از کلمه، چیزی برای پیشکش کردن به فلسطین مظلوم و مقاوم ندارم. #در_تلاطم_طوفان مجموعهای مختصر شامل ده شعر من است که همه از بین سرودههای پس از طوفان الاقصی انتخاب شدهاند. این بضاعت مزجات تقدیم به تمام زنان و کودکان غزه که آیههای صبر و یقیناند.
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین
#غزه
@fatemeh_arefnejad
پ.ن ۱: بسیار ممنون میشوم اگر محبت کنید و در انتشار این فایل سهیم باشید.
پ.ن ۲: زحمت طراحی «در تلاطم طوفان» با دوست عزیزم زهرا اللهوردی بوده که این نسخه را برای موبایل تنظیم کرده است.
تمام این ابیات را در خواب زیسته ام و پس از بیدار شدن، دست به قلم شده ام...
تقدیم به صاحبان اصلی عطر زیتون…
آسمان ابری شد و باران خون بر شهر ریخت
آه…موشک ها رسیدند و جنون بر شهر ریخت
بمب میبارید، زخم شهر من بسیار شد
خاطرات کودکی ها بر سرم آوار شد
در نفس های عمیقم تلخی باروت بود
هم کفن کم آمد و هم قحطی تابوت بود
مادری با دست هایش غنچه اش را خاک کرد
ناله های مادران در گوش من پژواک کرد
شیرخواری روی دستان پدر جان میسپرد
تشنه بود و کاش با لب های تر جان میسپرد..
نوعروسی بوسه بر خاکستر داماد زد
ناگهان از بین کوچه یک نفر فریاد زد:
«تانک های دشمنان نزدیکی قم آمده!»
ای خدای من! چه ها بر روز مردم آمده...؟
پس عزیزانم کجا هستند؟ پس کو همسرم؟
وای بر من! گم شده در این شلوغی دخترم...
غرق غم بودم که تیری ناگهان شلیک شد
مرگ هم نزدیک شد…نزدیک شد…نزدیک شد…
قطره های مرگ بر پیشانی ام محسوس بود
ناگهان از جا پریدم…جنگ یک کابوس بود
#
آسمان میگفت در راه است یک صبح قشنگ!
غزه! میدانم که برمیخیزی از کابوس جنگ
#راضیه_مظفری
#غزه
#روزی_که_نمیدانم
@roozikenemidanam
@goharshadqom
خون و باروت و هراس و انفجار آورده است
شعله ی سرکش ببین با خود شرار آورده است
هر نسیمی رد شده از شیون پروانه ها
بوی خون از زلف های بی قرار آورده است
این خزان با تو چه کرده باغبان، که در بهار
جای زیتون باغ سبز تو انار آورده است
آینه! با چفیه رویت را بگیری بهتر است
گردباد حادثه با خود غبار آورده است
باز کن آغوش دشتت را فلسطین عزیز
دامن مادر برایت لاله زار آورده است
سنگِ غیرت تا که افتاده میان مشت ها
کودکان را مرد جنگاور به بار آورده است
#فرزانه_قربانی
@goharshadqom
خانه ام گشته قفس، بال و پرم میسوزد
بس بزرگ است غمم چشم ترم میسوزد
کودک غزه مگر کودک یک مادر نیست؟!
کودکم آب ندارد ، جگرم میسوزد
دلم آشوب شده، باز خبر آمده است
رنگ خون است هوا، باز سرم میسوزد
گرگ وحشی شده امروز به صحرا زده است
دشت تبدار شده، در نظرم میسوزد
سازمان ملل باطله حنّاق گرفت
از دل سنگ جهان دور و برم میسوزد
آسمان ناله بزن، سینه ی خود چاک بده
کربلا سوخته و باز حرم میسوزد
حسبی الله بگو، غزه ی مظلوم و غیور
با غمت روز سیاه و سحرم میسوزد...
#زهره_قاسمی
@goharshadqom
از زبان کودکان مظلوم غزه
.
.
یه عمره که تو باغ رویاهام
چیزی به جز زیتون نمی بینم
قلبم پر از درده،پر از بغضه
یه عمره فرزند فلسطینم
یه عمره که رو هر دوتا دستام
سنگینی یه سنگ حس میشه
آتیش،گلوله،تانک،خمپاره
تو گوشم این آهنگ حس میشه
سرخه همیشه آسمون واسم
آبی رویاهام پیدا نیست
ای قدس من حس میکنم گاهی
مثل من و تو هیچ کی تنها نیست
اون لاله ای که کاشته بود مامان
پرپر شد و دریایی از خون شد
بابای من رفت واسه آزادیت
اما اسیر دست صهیون شد
آتیش تموم میشه ،نمیمونه
پیروز میشه ابر بارون زا
ویرون میشه با اشک های ما
اون کاخ های سست صهیون زا
والتین و الزیتون لن انساک
من روز آزادیتو میبینم
یهعمره با تو زندگی کردم
یه عمره فرزند فلسطینم
#سمانه_خلف_زاده
@goharshadqom
بخوان با لهجه محکم، بخوان آیات قرآن را
بخوان تا بشنود دنیا سرود فتح و ایمان را
بمان در خاک موسی و مسیح و مریم و داوود
بمان! بیرون کن از این سرزمین اولاد شیطان را
تو باید دست بر زانوی طفلانت به پاخیزی
زمین بازی آنان کنی این خاک ویران را
گذشته روزگار انتفاضه، وقت شلیک است
بگو دنیا ببیند غرش طوفان دوران را
تبسم میکند آخر، بهارِ "غزه" در دنیا
و پایان میدهد فصل جدید این برف و بوران را
میان جنگل خاورمیانه، ای برادرْ خاک!
بدان داری همیشه گرمیِ آغوش ایران را
بگو نسل یهودا ! یوسفی از راه می آید
که پایان میدهد با دست خود تاریخ طغیان را
#عاطفه_خرمی
#ادبیات_پایداری
#طوفان_الاقصی
@goharshadqom