eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
894 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تا زنده ام هر اتفاقی بین ما رخ داد من عاشقم اما خیالم از تو راحت نیست... @golchine_sher
تصویــــــر قشنگ قــاب چشمانم باش تنهـــــــا سبب شــــــادی پنهـــانم باش دلواپسی‌ام پشت سرت بیخود نیست تو جــــــــــان منی مواظب جانم باش @golchine_sher
پدرم عاشق مادرم بود ولی هرگز به او نگفت اما وقتی که مادرم بیمار بود دکتر درجه تب را در دهان پدرم می‌گذاشت @golchine_sher
نه فقط از تو اگر دل بکنم می‌میرم سایه‌ات نیز بیفتد به تنم می‌میرم بین جان من و پیراهن من فرقی نیست هر یکی را که برایت بکَنم می‌میرم برق چشمان تو از دور مرا می‌گیرد من اگر دست به زلفت بزنم می‌میرم بازی ماهی و گربه است نظربازی ما مثل یک تُنگ شبی می‌شکنم می‌میرم روحِ برخاسته از من، ته این کوچه بایست بیش از این دور شوی از بدنم می‌میرم @golchine_sher
صدای تو برای من مانند آواز اول صبح گنجشک‌های خیابان بالای خانه‌مان بود که من را از شیرینی خواب اول صبح بی خیال می‌کرد @golchine_sher
سهم من از رفتنت چشم انتظاری هست و بس کنج خلوت نیمه شب ها آه و زاری هست و بس در هوای دیدنت بیتابم و با این همه دلخوشم زخم عمیقت یادگاری هست و بس بــا مـن ِدیــوانه صحبت از فــرامـوشی مکن در دلم اندوه تو آیینه کاری هست و بس هرچـه میخواهی بـرنجـانی مــرا آماده ام لااقل در من هوای بردباری هست و بس دل خـوشم بــا دیدن رویای تو در هر غزل نام تو در شعر من چون رود جاری هست و بس روزهایم با خیـــال تو بـه پایان می‌رسد سهم من با رفتنت شب زنده داری هست و بس @golchine_sher
رنگ رخساره‌ام از شرم نشد سرخ، مرا شعله‌ی‌ آتش اقرار به این روز انداخت خنده از چهره‌مان دور نمی‌شد، ما را خونِ دل خوردنِ بسیار به این روز انداخت @golchine_sher
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جانم به لب رسیده بیا غایب از نظر! قلبم تپنده باشد وُ جانم چومحتضر هرشب به لب رسد زِتو این جان تاسحر دادم به دل نویدکه توآیی ازاین سفر جانم فَدای نام تو ! سربازِ راهِ دوست! این تن به جان خریده بلایت به صدخطر گشتم ملول وپیر ز رنج زمانه آه چشمی به راه دارم وُ شوری نهان به سر قدی خمیده دارم و عمری گذشته هم چشمم سفید گشت وُ نیامد مرا خبر یارب  قبول کن زمن این شعرتازه را بیرون نمی رود زِ دلم آهِ پُر شَرَر رفت از دلم قرار و فراقت چه بیشمار شیرین نکرده کام چوحلوای بی شکر @golchine_sher
بس‌که چشمم به‌هوای‌حرمت تر شده است شیشه پنجــــــره انگـــار مشجّر شده است بس که هـــر آه فقط نام تــو را زمزمه کرد از نفس‌های من این خانه معطر شده است دم به دم فـــــال گرفتــــم که می‌آیم یا نه رازقی‌هـــای اتاقــــــم همه پرپر شده است مثـــل آنهـــــا که هـــــــوادار رکابت بودند نخل صبر منِ بی‌حوصله بی‌سر شده است پای مـــن در سر خــــود میل حریمت دارد حس من سمت حــرم باز کبوتر شده است دل هــر پیــر که پابوس تو و تخت‌ات شد شک نداریم که صدسال جوانتر شده است @golchine_sher
این دل شکستنی است ، کـمی التفات کن در حمـل و نقـلِ این دلِ من ، احتیاط کن! دارد هـوای رابـطـه هـا ، خـوب مـی شود کـوشش بـرای وُسعـتِ ایـن ، ارتـبـاط کن ای مهربان! که قهرِ تواز حد گذشته است فـکـری بـرای پاسـخِ ایـن ، شـایـعــات کن من با کـمی نگاه و عسل خـوب می شوم درمـانِ مـن ، بـه داروی چـای و نبـات کن! بگذر ز شاه و فیل و وزیر و سپاه و اسب رُخ بـر رُخـم گُـذار ، مـرا کیش و مات کن بـازارِ شعـر و عـاطفـه و گُـل ، کسـاد شد یک مدتی کنـارِ کوچه ی باران بساط کن قلبم به دسـتِ توست، مبـادا کـه بشکنی جــانِ  تـمــامِ آیـنــه هــا ، احتیــاط کن ! @golchine_sher