با هر کس و ناکسی نشستی جز من ...
زیبایی منحصر به جمعی داری
#احسان_افشاري
@golchine_sher
هزار شب به سحر آمد و سحر شد شام
ولی شبی که تو رفتی سحر نگشته هنوز
#یغما نیشابوری
@golchine_sher
تمام ثانیههایم به انتظار گذشت
ببین چگونه بر این خسته روزگار گذشت
برای داشتن تو گذشتم از دنیا
جوانیام همه پای همین قمار گذشت
تمام پنجرهها بستهاند از آن شب
شبی که از سرِ من نقشهی فرار گذشت
بدون خندهی تو بزم شاعرانهی من
به صرف چای و غزلخوانی سهتار گذشت
به حرمت غم من چشم آسمان ابریست
هنوز وانشده غنچهها، بهار گذشت....
#نفيسهسادات موسوی
@golchine_sher
دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان
امشب نظر به روی تو از خواب خوشترست
#سعدی
@golchine_sher
قرار بود كه چون كوه پشت من باشى
ولـى عميـقتـرين درهٔ جــهـان شـدهاى
#اعظم_سعادتمند
@golchine_sher
صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار
قدر نوشیدنِ یک چای بمانی کافیست...
#معین_صباغ_مقدم
@golchine_sher
خون به دل
خاک به سر
آه به لب
اشک به چشم
بی جمال تو چه ها بر منِ مسکین آمد..!
#بیدل_دهلوی
@golchine_sher
چه كوتاه است شبهای وصال دلبران؛ یارب
خدا از عمر ما
بر عمر این شب ها بیفزاید
#صائب_تبریزی
@golchine_sher
سالیانی بیسبب از عشق پروا کرده بودم
عاشقت بودم، ولی بیهوده حاشا کرده بودم
آرزوی روشنِ روی تو را هر روز دیدن
با زبان حاشا، ولی در دل تمنّا کرده بودم
میشد از اوّل بگویم دوستت دارم، نگفتم
حرف باید میزدم، امّا تماشا کرده بودم
روزهای بیتو میشد روزهای با تو باشد
اینهمه سال از چه من امروز و فردا کرده بودم؟
دلسپردنهای پیش از تو سراسر دردسر بود
خوندلها خورده بودم، خون به دلها کرده بودم
عشق امّا اتفاق اصلاً نمیافتاد بیتو
من تو را پیش از همه ای کاش پیدا کرده بودم
#مهرداد_نصرتی
@golchine_sher
با تیشه ی خیال تراشیده ام تو را
در هر بتی که ساخته ام دیده ام تو را
از آسمان به دامنم افتاده آفتاب
یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را
هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ
من از تمام گل ها بوییده ام تو را
رویای آشنای شب و روز عمر من !
در خواب های کودکی ام دیده ام تو را
از هر نظر تو عین پسند دل منی
هم دیده , هم ندیده , پسندیده ام تو را
زیبا پرستی دل من بی دلیل نیست
زیرا به این دلیل پرستیده ام تو را
با آنکه جز سکوت جوابم نمی دهی
در هر سوال از همه پرسیده ام تو را
از شعر و استعاره و تشبیه برتری
با هیچ کس بجز تو نسنجیده ام تو را
#قیصر_امینپور
@golchine_sher.
خیالباف
نامه ای دیگر نوشتم کاش آن را خوانده باشد
کاش او هم مثل من پابند عشقش مانده باشد
نامه ای دیگر نوشتم حرف هایی تازه گفتم
ترس دارم نامه را سربسته برگردانده باشد
یا نه شاید قلب او را - گرچه از سنگ است قلبش-
واژه ای از واژه های نامه ام لرزانده باشد
شاید او هم مثل من عاشق شود اما بترسد
نامه ام را دور از چشم پدر سوزانده باشد
یا نه! شاید شعری از من را به آوازی بخواند
لاله های دامنش را شعر من رقصانده باشد
یا نه شاید چون عروسک دست های مهربانش
نامه ام را در کنار بالشش خوابانده باشد
شاید این ها جز خیالات من تنها نباشد
نامه من روی میز پستچی جا مانده باشد
#محمد_حسین_نعمتی
@golchine_sher
در کشاقوس واپسین پیکم
آخرین تیرقبل شلیکم
سرد شد آخرای آذر شد؛
به چهل سالگیم نزدیکم
سی و نه جور باده در دستم
سی و نه دفعه بی امان مستم
سی و نه ذکر " من فدات بشم!"
سی و نه سال عاشقت هستم
سه و نه بیت وصف یار کنم
صحبت رفتن از دیار کنم
همه ی هستیم سرودن توست
آمدم با همین قمار کنم
پدرم هرچه خواست آن نشدم
نصف تقویم ها بیان نشدم
چند تار سفید را زدم و
آینه گفت که: "جوان نشدم"
مثل یک مرغ دائم السفرم
عمر رفت و هنوز دربدرم
آه انگشت هام کم شده اند؛
چقدر از خودم بزرگترم
حس خوشبختی است؛ تب دارم
توی جیبم چقدر شب دارم
چه قدر لذت همآغوشی
چه قدر بوسه من طلب دارم
حس خوشبختی است مرد توام
دستکش های روز سرد توام
مار و پله است روزگار اگر
من همان تاس تخته نرد توام
دلخوشم شب نهایتش سحر است
این که ماشین حساب خوش خبر است
خنده را ضرب و جمع بستم و آه؛
گریه های نکرده بیشتر است
چشم ها جمله های معترض است
توی خشخاش تو فقط غرض است
من که لایمکن الفرام توام،
ترک عارت نشانه ی مرض است
در کشاقوس واپسین پیکم
آخرین تیر قبل شلیکم
کمترین روشنای تاریکم
به چهل سالگیم نزدیکم
جای خالی هر لباست هست
روی این تخته نرد، تاست هست
کیکم از شمع پر شده دیدی؟!
راستی!.. بی توام؛ حواست هست؟!
چای آمد لبان خون تو را
بزند بر لبم، - جنون تو را-
من و این کیک عکس می گیریم
آخرین سلفی بدون تو را
#میثم_رنجبر
@golchine_sher