eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
886 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
چو ایران نباشد تن من مباد در این بوم و بر زنده یک تن مباد همه روی یکسر بجنگ آوریم جهان بر بداندیش تنگ آوریم همه سربه‌سر تن به کشتن دهیم به از آنکه کشور به دشمن دهیم اگر کُشت خواهد تو را روزگار چه نیکو تر از مرگ در کار زار @golchine_sher
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره‌ی آبم که در اندیشه‌ی دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته‌ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم @golchine_sher
به خرابه ای نشستم،به خیال روی ماهت که خرابه بِه ز شهری که تورا دگر ندارد @golchine_sher
به رنگِ آبی ی چشمت ، حسادت میکند دریا نمی گویم که می ترسم ، ولی"بر چشم بد لعنت" @golchine_sher
قدم بزن همه‌ی شهر را به پای خودت وَ گریه کن وسط کافه‌ها برای خودت تو خود علاجِ غم و درد بی‌شمار خودی برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت شبیه نوح، اگر هیچکس به دین تو نیست تو با خدای خودت باش و ناخدای خودت دوباره دست به زانوی خود بگیر و بایست بزن اگر که زدی تکیه بر عصای خودت بگرد و صورت خود را دوباره پیدا کن تویی که گم شده‌ای بین عکس‌های خودت... ‏ @golchine_sher
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود @golchine_sher
از گریه نگو بغض من افشا شدنی نیست بغضی که به تسلیم رسد وا شدنی نیست من چند غزل پیر شوم تا که بفهمی تصویر تو در قاب زمان جا شدنی نیست؟ همخانگی و عشق قشنگ است ولی حیف چیزیست که با منطق دنیا شدنی نیست درباره ی عشق تو همین قدر بگویم روحی است که از کالبدم پا شدنی نیست پرسیدمت از آب، جواب آمد از آتش؛ درد تو و پروانه مداوا شدنی نیست @golchine_sher
″بازنده″ شدن حس بدی نیست، اگر من با میل خودم دل به شما ″باخته″ باشم.. @golchine_sher
زن گریه های روز و شبش فرق می کند سردردهای بی سببش فرق می کند گرچه اسیر کشمکش سیب و گندم است اما برای عشق تبش فرق می کند می خندد و به روت نمی آورد ولی لبخند عشوه و غضبش فرق می کند باید درست ساعت دو عاشقش شوی یک ثانیه جلو عقبش فرق می کند زن نعمتی است هدیه فرستاده از بهشت هرلحظه طعم سرخ لبش فرق می کند روز از سر غرور و شب از درد عاشقی زن گریه های روز و شبش فرق می کند @golchine_sher
رازداری کن و از من گله در جمع مکن باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن با حضور تو قرار است مرا زجر دهند خویش را مایه‌ی دلگرمی هر جمع مکن به گناهی که نکردم، به کسی باج مده آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت این همه هرزه‌ی آلوده نظر جمع مکن آخرین شاخه‌ی تو، سهم عقابی چو من است روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن... @golchine_sher
نسیم خوش‌خبر، از نورِچشم من چه خبر؟ همیشه در سفر، از بوی پیرهن چه خبر؟ تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری از آن پری، گل قاصد، برای من چه خبر؟ نشسته در رهت ای صبح چشم شب‌زده‌ام طلایه‌دار، زخورشید شب‌شکن چه خبر؟ بشارتی به من از کاروان بیار، ای عشق همیشه رفتن و رفتن؟ ز آمدن چه خبر؟ به بوی عطر سر زلف او دلم خون شد صبا کجاست؟ از آن نافهٔ خُتن چه خبر؟ @golchine_sher
نازنینم بی تو یارای سفر نیست مرا گذر از هر که کنم از تو گذر نیست مرا باش تا هر نفسی مرحم جانم باشی جز تمنای وصال تو هنر نیست مرا @golchine_sher