روی لب من نشسته نامت به امید
نجوای منی هرشب و هرصبح سپید
با بردنِ نامت، شدم از غصّه رها
با یاد تو جان من به معراج رسید
#نگین_نقیبی
#عضوکانال
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
آذرخشی می رسد هر لحظه ازسوی یمن
بانگِ پیروزی ز بس پیچیده در کوی یمن
می کند در اوجِ غفلت، شادمانی گوئیا
گشته غافل دشمن از اعجاز نیروی یمن
ترس در قاموسِ آنان واژه ای نا آشناست
کی شود تسلیمِ روبه، شیرِ آهوی یمن؟!
در مصافِ دشمنان مانند صخره محکم اند
می شود حیران عدو از زور بازوی یمن
رقصِ پیروزی کند از هر طرف وقتِ نبرد
روی دوشِ موج ها هر لحظه گیسوی یمن
دشمن آخر میشود نادم در این پیکارِ خود
می شود شرمنده حتما از هیاهوی یمن
کشتی بی لنگرِ ِ صهیون نمی گیرد قرار
لحظه ی طوفانی دریا به پهلوی یمن
شعرِ ( شائق) می دهد امیّد بر فصلِ ظهور
بانگِ پیروزی رسد هر لحظه از سوی یمن
#اکبر_حمیدی_شائق
#عضوکانال
@golchine_sher
زیباترین چیز دربارهی عشق،
این است که
نه عقلی دارد و نه خِرَدی
زیباترین چیز دربارهی عشق
این است که
روی آب راه میرود و
غرق نمیشود...!
#نزار_قبانی
@golchine_sher
بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟
گرمی ثانیه ای خانه شدن را بلدی؟
تو که ویرانه کننده است غمت می دانم
خوردن غصّه و ویرانه شدن را بلدی؟
آنقدر سوخته قلبم که قلم می سوزد
شمع گریان شده، پروانه شدن را بلدی؟
مرغ عشقی شده دل میل پریدن دارد
بال و پر در قدمت لانه شدن را بلدی؟
می نویسم من عاشق فقط از قصّه ی تو
در غزل های من افسانه شدن را بلدی؟
اشک شب های سحر سوخته ام پیش کشت
تلخی گریه ی مردانه شدن را بلدی؟
هر کسی دیده مرا شاعر "مجنون" خوانده
تو بگو "لیلی" "دیوانه" شدن را بلدی؟
این همه ناز کشیدم بشوم معتکفت
بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
@golchine_sher
از آسمان چیزی بگو با جنگل بارانی ام
من آسمانی می شوم وقتی که تو می خوانی ام
دورت بگردم تا چنین خورشید باش و من زمین
بی چشم تو زندانی یک دوره ی ظلمانی ام
می دیدم از چشمان تو نیروی مغناطیس را
از چیست پس این روزها از پیش خود می رانی ام
آوازه ی گیسوی تو این سو و آن سویم کشید
در کوچه ها آوار شد تعبیر سر گردانی ام
ای عشق سر بر باد ده غرق تمنای توام
سیلی سرازیر تو شد انگیزه ی ویرانی ام
آیینه ایی سرشارم از تصویرهای روشنت
تکثیر شد تصویر تو در سایه ی حیرانی ام
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
@golchine_sher
مبهوتم ای کلاه...! ، تو را سالهای سال...
برداشتند از سر من یا گذاشتند!!!
#خلیل_جوادی
@golchine_sher
بگذار زمان ، روی زمین بند نباشد
حافظ پی اعطای سمرقند نباشد
بگذار گناه هوس آدم و حوّا
بر گردن آن سیب که چیدند نباشد
ای کاش عذاب نرسیدن به نگاهت
آن وعده نادیده که دادند نباشد
یک بار ، تو در قصه ی پرپیچ و خم ما
آن کس که مسافر شد و دل کند نباشد
آشوب ، همان حس غریبی ست که دارم
وقتی که به لب های تو لبخند نباشد
درتک تک رگهای تنم عشق تو جاریست
در تک تک رگهای تو هرچند نباشد
من می روم و هیچ مهم نیست که یک عمر
زنجیر نگاه تو که پابند نباشد
وقتی که قرار است کنار تو نباشم
بگذار زمان روی زمین بند نباشد
#رویا_باقری
@golchine_sher
یا علی گفتیم و عشق از عین او آغاز شد
سرمه ی چشمان ما خاک ردای قنبر(حیدر) است
آمده سر نهان خلقت هفت آسمان
«لَو کُشِف..» می خوانَد و حقالیقین را مظهر است
#آمنهآلاسحاق(#مهرآفرین)
#عضوکانال
@golchine_sher
زیر سقفت تا منم، معمار می خواهی چه کار؟
با ستون شانه ام ديوار می خواهی چه کار؟
سرشماری میکنی در سرزمین قلب من
یک نفر... تنها تویی! آمار میخواهی چه کار ؟
میکُشی با چشمهای قهوه ای رنگت مرا
روی میزت قهوه ی قاجار می خواهی چه کار؟!
مثل گلدانی عتیقه اعتبار موزه ای
خاک خوردن گوشه ی انبار میخواهی چه کار؟
خنده ی شیرین تو متن خبرهای جهان!
در کنارم تلخی ِ اخبار می خواهی چه کار؟
فصل خرمنکوبی ِ تبدار آغوشت رسید...!
اینهمه خوشه به گندمزار می خواهی چه کار؟
عشق یعنی راهی ِ پیچ و خم " حیران " شدن!
همسفر! یک جاده ی هموار می خواهی چه کار؟
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@golchine_sher
دریای بزرگ دور
یا گودال کوچک آب
فرقی نمی کند
زلال که باشی
آسمان در توست
#گروس_عبدالملکیان
@golchine_sher