امشب دلم شبیه کبوتر گرفته است
حرفی بزن به عشق دلم پر گرفته است
یا زودتر بیا که به اشراق سرزنیم
یا دیرتر برو که جنون سر گرفته است
در انتهای جاده ی بن بست زندگی
بیهوده عقل اوج مکرر گرفته است
گفتی به من که قسمت هم نیستیم و بعد
دیدم دلت که حاجت دیگر گرفته است
باشد قبول میکنم و قلب من هنوز
در هر تپش ، ترنم دلبر گرفته است
#زینب_حسامی
@golchine_sher
به سوی من نگاهِ گاهگاهی کردی و بردی
ز کف صبرم، ز دل تابم، ز تن جانم، ز سر هوشم
#فضلالله_شیرانی
@golchine_sher
اینجا به هرکه دل بدهی دور میشود
یوسف همیشه فکر زلیخای دیگری ست
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
خواستم منکر عشقت بشوم...فهمیدم
از ته قلب من اخبار موثق داری!
میشود فاش همه آنچه میان من و توست
که تو هم مثل خودم چشم دهن لق داری!
#مهدی_عابدی
@golchine_sher
فتنه شاید روزگاری اهل ایمان بوده باشد
آه این ابلیس شاید روزی انسان بوده باشد
فتنه شاید در لباس میش، گرگی تیز دندان
در لباسی تازه شاید فتنه چوپان بوده باشد
فتنه شاید کنج پستوی کسی، لای کتابی؛
فتنه لازم نیست حتماً در خیابان بوده باشد
فتنه شاید در صف صفِین میجنگیده روزی
فتنه شاید در زمان شاه، زندان بوده باشد!
فتنه شاید با امام از کودکی همسایه بوده
یا که در طیّارۀ پاریس-تهران بوده باشد...
فتنه شاید اینکه دارد شعر میخواند برایت؛
وا مصیبت! فتنه شاید از رفیقان بوده باشد
ذرّهای بر دامن اسلام ننشیند غباری
نامسلمانی اگر همنام سلمان بوده باشد
دورۀ فتنهست آری، میشناسد فتنهها را
آنکه در این کربلا عبّاسِ دوران بوده باشد
فتنه خشک و تر نمیداند خدایا وقت رفتن
کاشکی دستم به دامان شهیدان بوده باشد
#مهدی جهاندار
@golchine_sher
هَمین وَفای توام بَس که گُفتهای به رَقیب
که هیچکس به وَفـٰاداری ِ فلانی نیست
#بابا_نصیبی_گیلانی
@golchine_sher
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت
#هوشنگ ابتهاج
@golchine_sher
مثل يک کودک بد خواب که بازيچه شده
خسته ام خسته تر از آنکه بگويم چه شده
#سید_تقی_سیدی
@golchine_sher
این سیب را چگونه دهانی نچیده است
این سیب را که این همه سرخ و رسیده است
سیبی که عکس عادت و قانون جاذبه
سوی خودش تمام زمین را کشیده است
بیشک کلید روضهی رضوان به دست اوست
آن باغبان که میوه چنین پروریده است
بازار سیب سخت کساد است حیرتا!
این سیب را خدا ز چه باغی خریده است
این کیست اینکه در تب سیبی چنین قشنگ
دست و دل از تمام عزیزان بریده است
این مرد اینکه در پی یک میوهی حلال
از عرش تا به فرش خدا را دویده است
آری منم که در تب سیبی چنین قشنگ
اینگونه رنگِ سبزِ سرودم پریده است
#جلیل_صفر_بیگی
@golchine_sher
گاهی میان دیده و دل جنگ می شود!
گاهی غزل ، برای تو دلتنگ می شود
گاهی دو کوچه، فاصله خانه های ماست
اما همین دو کوچه ، دو فرسنگ می شود
گاهی برای رفتن تو ، گریه می کنم
هق هق ، ترانه و نفس ، آهنگ می شود
گاهی تمام هر چه که اسمش غرور بود
می ریزد و نتیجه ی آن ، ننگ می شود
گاهی میان خلوت افکار خسته ام
شیطان به دست تیره ی تو رنگ می شود
از اینکه عاشقانه تو را می پرستم و
از اینکه ظالمانه ، دلت سنگ می شود
از اینکه باز هم دل من را ربوده ای
گاهی دلم برای "خودم" تنگ می شود
#محمدعلی_بهمنی
@golchine_sher
با آسمان معاوضه کن چشم هات را
تا بیقرار خویش کنی کائنات را
نقاشی تو را که کشیده که ناگهان
دراین دوکاسه ریخته قدری دوات را
آب حیات اگرچه میان دهان توست
ازما گرفته موی تو حق حیات را
دوری و با خیال رخت دوره میکنم
این روزگار بی ثمر بی ثبات را
بانوکه مرگ و زندگی من به دست توست
در من بیازمای حیات و ممات را
بیهوده است فکر رهایی ازین حصار
اینسان که بسته موی تو راه نجات را
درشرع دین نجات من ازمرگ واجب است
مشروع نیست ترک کنی واجبات را
#علی_مقنی
@golchine_sher
سفر بسیار کردم تا رسیدن را بیاموزم
زمین خوردم که روزی پرکشیدن را بیاموزم
از این شبهای دوری رو به صبح روشنی دارم
که جای خوابدیدن ، خوبدیدن را بیاموزم
خدایا حکمت دلبستنم را دیر فهمیدم
مقدّر کرده بودی دلبریدن را بیاموزم
من و این روح ناآرام و این از خود رمیدنها
مگر در خاک ، باری آرمیدن را بیاموزم
کنار آفرینش مانده ام چشمم به چشم توست
الهی رمز و راز آفریدن را بیاموزم...
#میلاد_عرفان_پور
@golchine_sher