من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو
#مولانا
@golchine_sher
میدونم فرصتو از دست دادم
برای گریه کردن دیگه دیره
شبیه غده ی بدخیمه دوریت
که داره جونمو کم کم میگیره
مصطفی موزانی
@golchine_sher
به مردم چون پناه آوردم از تنهاییام دیدم
که از "تنها شدن" جانکاهتر
"احساس تنهایی"ست ...!
# فاضل نظری
@golchine_sher
پاسی از شب رفت وقتش شد که بی تابت کنم
آمدم با شعر های تازه بدخوابت کنم
چشم در چشمم که باشی کار دستم می دهی
مثل قندی دوست دارم در دلم آبت کنم
شاعران از خال هندوی تو خیلی گفته اند
من به فکر سوژه ای هستم که نایابت کنم
حرفی از لبخند مرموز مونالیزا نبود
قبل از آن که سینه ی دیوارمان قابت کنم
یک غزل،یک بیت،یک مصراع حتی کافیست
در نگاه نسل های بعد جذابت کنم
ترسم از آن است با دست خودم آخر تو را
قرن ها مانند یک ضرب المثل بابت کنم
بهتر است از خیر شعر و شب نشینی بگذریم
قبل ازاین باید فقط با حیله ای خوابت کنم...
#محمدحسین_ملكیان
@golchine_sher
با فاصله ای امن که آسیب نبینی
بنشین و فقط شاهد ویرانی من باش
#سید_تقی_سیدی
@golchine_sher
خوابیده ای آسوده و بیدارم از غمت
اندوهِ دلنشینِ همیشه،شبت بخیر!
#طاهره_اباذری_هریس
@golchine_sher
شست باران همهی کوچه خیابانها را...
پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟!
#حسین منزوی
@golchine_sher
با اینکه خلق بر سر دل می نهند پا
شرمندگی نمی کشد این فرش نخ نما
بهلول وار فارغ از اندوه روزگار
خندیده ایم! ما به جهان یا جهان به ما
کاری به کار عقل ندارم به قول عشق
کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا
گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست
ای خواجه! احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همه سنگ ریزه ها
#فاضل_نظری
@golchine_sher
از بس به چارچوب محبت مقیدیم
هرجا که عشق دم زده کوتاه آمدیم
از حال ما زِ اهلِ شریعت سوال شد
هر مذهبی -به غیر جنون- گفت مرتدیم
دنیا اسیر فتنه و آشوب و جنگ بود
ما بیخیال معرکه، شطرنج میزدیم
چشمان تو، برابر من برق میزنند
چندیست بین مردم دنیا زبانزدیم
دنیا به کام ماست، چه باک از نگاهها
حرف و حدیث و شایعه بودهست از قدیم
عقل کسی به منطقِ ما قد نمیدهد
باشد قبول، اهلِ جهان خوب و ما بدیم
#نفیسه_سادات_موسوی
@golchine_sher
میخواستم ببوسمت ، ايمان نمیگذاشت
ترس از فرشتههای نگهبان نمیگذاشت
میخواستم بغل کنمت تنگ و تنگتر
اما لهیب شعلهی سوزان نمیگذاشت
باید خدا که عاقل و خوبست اینقَدَر
اعجاز توی طرز نگاهت نمیگذاشت
یا سیب گونههای تورا کال میکشید
یا در دهانم اینهمه دندان نمیگذاشت
مثل نمازهای قضایی شدم که تو
میخواستی بخوانی و... شیطان نمیگذاشت
میخواستم ببوسم و میخواستی، اگر
تردید توی دامن انسان نمیگذاشت...
عذرا هندالی
غزل گفتن نمی ارزيد دشنامش به تحسينش
بگو ای دوست بخشيدم دعايش را به نفرينش !
بدا قومی كه با "جهل و جمالش" فخر بفروشد
بدا اسبی كه مغرورش كند زيبايی زينش !
غلط می گيرد از طرز ادای "ضاد" ضالينم
همان شيخی كه می بينم هزاران رخنه در دينش
نخواهد ديد لطف بی شمارم را و غير از اين
نبايد انتظاری داشت از آن چشم كم بينش
جهان گشته ست و حالا كودكی بی دست و پا دارد
به ما درس تكامل می دهد ! می سوزم از اينش...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
رفتی و بعد تو بر پنجره باران زده است
بی سبب نیست که مردی به خیابان زده است
رفتی و بعد تو این خانه پُر از دلهره شد
وضعِ جسمانیِ من آه چه بُحران زده است
بین من با تو که یک "واو" نباید باشد
هر کسی آمده بر فاصله دامان زده است
نیمه شب یک نفر از آینه بیرون زد و گفت :
خانه ی بی تو فقط خانه ی شیطان زده است
رفته ای ، قافیه هاطعم عجیبی دارند
قلب من سیبِ گلابیست که دندان زده است
دسـت تقدیر مرا از تو جدا می خواهد
فالِ تلخی هم اگر دست به جبران زده است
آمدی از دَر و همسایه شنیدی...دیر است
عاشق از داغِ جُنونت به بیابان زده است!
#سعید_شیروانی
@golchine_sher