eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
933 عکس
314 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
از سادگیِ نگاهشان فهمیدم از دیده ی بی گناهشان فهمیدم یکرنگی وصاف وساده بودن ها را من از دلِ بی پناهشان فهمیدم @golchine_sher
هرچند ندیدمت؛بیادت هستم تنها به نسیم ِبودنت دل بستم هر دم به بهانه ای سلامــَت دادم ای کاش جوانه میزدی از دستم @golchine_sher
سرسبز دل از شاخه بریدم، تو چه کردی؟ افتادم و بر خاک رسیدم، تو چه کردی؟ من شور و شر موج و تو سرسختی ِ ساحل روزی که به سوی تو دویدم، تو چه کردی؟ هر کس به تو از شوق فرستاد پیامی من قاصد ِ خود بودم و دیدم تو چه کردی مغرور، ولی دست به دامان ِ رقیبان رسوا شدم و طعنه شنیدم، تو چه کردی؟ «تنهایی و رسوایی»، «بی مهری و آزار» ای عشق، ببین من چه کشیدم تو چه کردی! @golchine_sher
من بغض فرو میخورم و جای تو خالیست هرجا که دو تـا صندلی ســـاده ببینــم.. @golchine_sher
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد شاید این باغچه ده قرن به استقبالت فرش گسترده و در دست گلایل دارد تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز می خرم از پسرک هر چه تفال دارد یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد... @golchine_sher
آنقدر دوستت دارم که خودم هم نمیدانم چقدر دوستت دارم! هر بار که می پرسی، چقدر؟! با خودم فکر می کنم؛ دریا چطور حساب موجهایش را نگه دارد؟! پاییز از کجا بداند هر بار چند برگ از دست میدهد؟! ابرها چه می دانند چند قطره باریده اند؟! خورشید مگر یادش مانده چند بار طلوع کرده است؟! و من، چطور بگویم که، چقدر دوستت دارم @golchine_sher
‌‌‌‌هرڪس بہ هواے جان ڪَرفتار ما بی تو ز جان خویش بیزار... @golchine_sher
با شوق وصل دست ز عالم فشانده‌ایم جز تو به شوق ما، چه کسی می‌دهد جواب @golchine_sher
زاییده‌ی دردیم و به‌ بار آمده‌ی عشق در مکتب ما عشق فقط حرف حساب است @golchine_sher
خورشید خم شد تا نگاهت را ببوسد گل غنچه شد تا قرص ماهت را ببوسد هفت‌آسمان افتاد در آیینه‌ی آب تا لحظه‌ای ردّ نگاهت را ببوسد افتاده حتی سایه‌ی خورشید بر خاک تا ذره‌ای از گرد راهت را ببوسد شب خیمه زد بر سایه‌روشن‌های نیزار تا تار مژگان سیاهت را ببوسد در برکه خم شد روی عکس ماه در آب نیلوفری، تا روی ماهت را ببوسد با سوز سینه بر لب تفتیده‌ی عشق آتش زدی تا دود آهت را ببوسد دل آستین افشاند و بر وهم دو عالم تا آستان بارگاهت را ببوسد @golchine_sher
در وقت قرار می رسیدی ای کاش با سوت قطار می رسیدی ای کاش تقویم دلم ورق نخورده بی تو همراه بهار می رسیدی ای کاش @golchine_sher
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غرل شبیه غزل های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی ترا کنار خود احساس می کنم اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است @golchine_sher