تو باشی ؛ رازقی باشد ؛ غزل باشد ؛ خدا باشد
بگو این دل اگر آنجا نباشد ؛ پس کجا باشد
خدا میخواست همعصرِ تو باشم ؛ همکلامِ تو
خدا میخواست چشمانت برایم آشنا باشد
خودش میخواست لبخندت سلامم را بلرزاند
خودش میخواست قلبِ سادهی من مبتلا باشد
بگو وقتی دو دل با هم یکی باشد ؛ چرا باید
هزاران سالِ نوری دستِشان از هم جدا باشد ؟!
نمیخواهم که پابندِ دلِ بیطاقتم باشی
تو باید شاد باشی تا جهان بودهست و تا باشد
خداحافظ نگفتم تا نگویی”زود برگردی”
خدا میخواست لبخندِ تو ختمِ ماجرا باشد
اگر زن باشی و شاعر؛ خودت هم خوب میدانی
که رفتن از کنارِ دوست ؛ باید بیصدا باشد...
#نغمه_مستشارنظامی
@golchine_sher
ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم
بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم
هرکس وسیله داشت برای هدایتش
ما با نســیم روضـهی تو با خــدا شدیم
وقتی که جاه و مال و هوس راهمان گرفت
با رمز یاحسین ز شیطان جدا شدیم
ذکر حسین اشرف اذکار عالم است
گفتیــم و همـدم همهی انبیــا شدیم
مسکین و مستکین و فقیر آمدیم و بعد
با کیمیـای مهر شمــا پر بها شدیم
اشکی چکید و آتش دوزخ فرو نشست
تأثیـر گریـه است اگـر بـا حیــا شدیم
ما را خدا برای غمت برگزیده است
با دست مادرت ز بقیّه سوا شدیم
شبهای جمعه مادرتان روضهخوان ماست
با نالههای دل شکنش هم نوا شدیم
شبهای جمعه هیئت ما مثل کربلاست
با یک سلام، راهی کرب و بلا شدیم
#مصطفی_هاشمی_نسب
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
@golchine_sher
تیر آمده، فصلِ داغِ تابستان است
شادی به تنِ باغچه آویزان است
آغوش در و پنجره را باز کنید
خورشید درونِ خانه ها مهمان است
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
حرف از تو زیاد است، ولی باور نه
داریم به دل هوای تو ، در سر نه
عمریست که سربار توایم آقا جان
سرباز و مدافعین در سنگـر، نه
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
گر سراغ از عالمی دیگر بگیری بهتر است
مرگ را با شوق اگر در بر بگیری بهتر است
تن، دو روزی بیشتر پیراهنِ روحِ تو نیست
هرچه کمتر خو به این پیکر بگیری بهتر است
آفرینش، جایی از دنیا ندارد پستتر
گر به هر جا غیر از اینجا پر بگیری بهتر است
من که میگویم در این بازارِ از هر سو زیان
هرچه را بفروشی و ساغر بگیری بهتر است
نخ به پای بادبادکهای کمطاقت مبند!
زندگی را هرچه آسانتر بگیری بهتر است
#فاضل_نظری
@golchine_sher
گهگاه غزل می رود آن ور که نباید
گهگاه شود آن کَسِ دیگر که نباید
در مزمزه یِ شیطنتِ بچگی اش باز
گهگاه زند سنگ به آن در که نباید
از آب گرفته ست تنش را کسی و گفت:
بوده ست در آن برکه شناور که نباید
هی می زدی اش بر سر هرقصه و می گفت
آرام، غزل با تو، که مادر که نباید!
آهسته سر کوله ی او سر زدی آخر...
یک روز به آن صفحه ی دفتر که نباید
چندیست مخالف شده با هر که توگفتی
چندیست موافق شده با هرکه نباید
آخر غزل آنگونه که باید نشد انگار
با آنهمه تاکید که: دختر که نباید!!!
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@golchine_sher
سَرَم گرم است در دوریِ تو اما بگو بیتو
چگونه گرم سازم این دلِ ویرانهیِ خود را؟
#آمنه_الاسحاق
@golchine_sher
محبوب جان و جانِ جهانم، حسین جان
روح و روان و راحتِ جانم، حسین جان
آرامش خیال نفسهای زندگی
ذکر همیشه روی زبانم، حسین جان
من از دعای مادر تو نوکرت شدم
ای کاش نوکر تو بمانم، حسین جان
پیچیده روزگارِ مرا زخم و داغ و درد
از دردِ این جهان بِرَهانم، حسین جان
در کورهراه زندگیام، عطر روضهات
راه حیات داده نشانم، حسین جان
وابستهام به روضهی تو همچنان نَفَس
من بی تو یک نفس نتوانم، حسین جان
این روزها غمِ حرم و غربت و فراق
افتاده مثل زخم به جانم، حسین جان
#حسن_کردی
@golchine_sher