از حال من مپرس که یاری نمانده است
حتی برای مرگ مزاری نمانده است
میگفت یک طرف من و تو؛ آن طرف همه
حالا چه؟ هیچ قول و قراری نمانده است!
غمگین نباش رفتن یاران مبارک است
دیگر در آستین تو ماری نمانده است
از سردی زمانه غمی را به دل مگیر
در روزگار، هیچ بهاری نمانده است
یک دم به خود بیا و به فکر ثواب باش
از مرگ هیچ راه فراری نمانده است...
#امیرحسین_پاسبان
@golchine_sher
حتی
صدای گوینده اخبار
آشفتهام میکند
من
تمام مدت جنگ را نگران تو بودم
تا مبادا خراشی روی
لبخندت بیفتد.
حالا دیگر دلهرهای نمانده
تو بعد از جنگ زنده ماندی
اما
نه برای من
و من در زیر آوار خاطراتت
آخرین نفسهایم را میکشم...
#امیرحسین_پاسبان
@golchine_sher
تو میروی و سپردی مرا به دست خودم
مرا کنار زدی با تمام خوب و بدم
نخواستم که به من راه را نشان بدهی
کمی کنار بیا؛ راه را خودم بلدم
زمانِ بودن تو سرخوشم عجیب غریب
زمان رفتن تو، غصهام قدم به قدم
اگر پس از تو شنیدی که حال من خوب است
بدان دروغ شنیدی؛ بدان که لاف زدم
من و تو نان و نمک خوردهی همیم رفیق!
برای فاتحهای گاه بگذر از لحدم...
#امیرحسین_پاسبان
#عضوکانال
@golchine_sher
من و تنهایی و دلتنگی و چشمی که تر میشد
به رویت چشم میبستم؛ نگاهم باز تر میشد
شنیدی حال من را... خم به ابرویت نیاوردی
همان لحظه جهان از گریه هایم داشت کر میشد
حواسم پرت بود و استکان ها را دوتا چیدم
تمام لحظه های بی تو، با یاد تو سر میشد
همه عمرم به خواهش رفت اما حاصلی هم داشت؟
اگر از سرو خواهش کرده بودم بارور میشد
ولی این بار وقتی دل شکستی دل برید از تو
همان دیوانه که با حرف هایت زود خر میشد
همان دیدار اول؛ کاش میگفتی که بی رحمی
همان دیدار اول؛ کاش جای خیر، شر میشد
#امیرحسین_پاسبان
#عضوکانال
@golchine_sher
دوباره با لب سرخ تو مست باده شدم
چرا که در بغلت باز بی اراده شدم
تو آمدی به جهانم به عشق جان دادی
همینکه دل به تو دادم دوباره زاده شدم
میان سردی تهران نگاه، حال مرا
که با نگاه زلال تو صاف و ساده شدم
تو می روی و دلم پای عشق می ماند
که در خیال خودم مردخانواده شدم
پس از تو حال دلم در تلاطم است مدام
شبیه پرچم در باد ایستاده شدم
قرار بود بمانی برای من اما
تو دل به جاده زدی؛ من بغل پیاده شدم
#امیرحسین_پاسبان
#عضوکانال
@golchine_sher