eitaa logo
گلچین شعر
16.4هزار دنبال‌کننده
928 عکس
314 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا علی بن الحسین❤️ پدرت کاش نمی دید که پرپر شده ایی تکه تکه بدن از نیزه وخنجر شده ایی پدرت کاش نمی دید که در دشت جنون پایکوب هوس قوم ستمگر شده ایی عطر قرآن تنت در دل صحرا پیچید باداز شاخه ی توسوره ی یاسین میچید آیه های بدنت بس که تلاوت شده اند روی رحل پدرت مصحف پرپر شده ایی اشک لبریز شد از کاسه ی چشمانت ریخت در خرابات دلت عطر مناجات آمیخت سیب سرخ نفست پرشده از بوی خدا بی سبب نیست که اینقدر معطر شده ایی ریخت برروی زمین هرورقی از بدنت کربلا پرشده از رایحه ی پیرهنت جان خورشید به لب آمده الله الله روی گلدسته اذان گفت که اکبرشده ایی قطعه قطعه تن تو زیر سم چنگیزان برگهای بدنت حادثه ی پاییزان زخمه زخمه بدنت سوز قیامت دارد نفخه ی صور دمیده ست که محشر شده ایی؟؟؟!؟ عارض سبز تو را سوسن سرمد زده اند عطر گیسوی تو را شمه ی احمد زده اند روی آیینه ی تو مهر محمد زده اند بی جهت نیست که اینقدر پیمبر شده ایی حادثه موج زد و قلب تو دریا تر شد تیغ و شمشیر و سنان ؛ماه خدا پرپر شد نشد آیینه به تصویر کشد روی تو را حضرت ماه چه زیبا و تناور شده ایی @golchine_sher
صدای گریه ی باران و موج گویا نیست غریوِ سیلی طوفان به آب زیبا نیست گرفته سینه ی ساحل به سرفه افتاده ست زمین دلش به بزرگیِ قلب دریا نیست حریف صخره نخواهد شد این تنِ دیبا به غیر کوشش بی منطق و تقلا نیست قدم قدم بخدا می رسد دل ریشی که درد زخم عمیقش دگر شکیبا نیست به کیمیای نظر می برند خاک تو را چنان طلا که خیالش تب مطلا نیست به نیزه زار گلویت بهشت می روید بیا که بی نفست مُلکِ ری مصفا نیست به گیسوان پریشت دخیل می بندند دعای ابرِ سترون که بی تو گیرا نیست میان همهمه ها گم نمی شود هرگز سری که غیر تواش آرزوی سودا نیست خسوفِ خون شده ؛مه در حجاب مستور است به روی نی؛ بخدا جز خدا هویدا نیست @golchine_sher
برگرد ای آیینه ی خوش رنگ و بوی ما تکثیر کن می را به مینا و سبوی ما گم گشتگانیم و در این ظلمت سرا حیران پس کی می آیی ماه من در جستجوی ما تا خواب بی خواب تو باشد شب پریشان است دریای گیسو را مشوران بهر قوی ما قیقاج دارد می کشد در خونِ شب شیهه هی کن به چوگانِ سپیده اسبِ گوی ما با یک کلاف دل اسیر کوچه بازاریم یوسف کجا دل می کَند از آرزوی ما؟ از برکه ی چشمانمان سر می رود مهتاب ای کاش تاریکی نیاید سمت و سوی ما از آسمانِ شانه هایت ماه می بارد کمتر بلرزان سینه ات را پیش روی ما مجنون لیلایی؛ سکوتِ سر به مُهر عشق ما مرغ سر کنده؛ بیا یکدم به‌ کوی ما جاری شدی و می روی دریا نشین باشی برگرد ماه مولیان امشب به جوی ما @golchine_sher
پلک تو سر می رود، چشم تو طغیان می کنـد برق مژگـانت جهان را ماه باران می کند می وزد عطـر چلیپای تو از سمت سحر کشتیِ خواب زمان را غرق طوفان می کند می رمد آهوی مستی از لهیبِ گونه ات شعله ای در گیجگاهت باز عصیان می کند ماه شاعر می شود وقتی تو لب وا می‌کنی منزوی در بیت بیتت نقلِ عرفان می کند نقطه ای می افتد از چشم سیاهت کنج لب غنچه در خال لبت خورشید پنهان می کند سرخیِ شرم است یا برق هوس من نمی دانم، ولی کفرت ،مسلمان میکند ابر موهای تو می بارد به سقف شانه ها سیلِ نازت نازنینم شهر ویران می کند عطر سرشار تو می پیچد به مینای نسیم یک گل از تو، یک جهانی را گلستان می کند عشق تو اهل مدارا نیست، بر جان می زند آن کند با دل، که آتش با نیستان می کند @golchine_sher
کی کمال الملک چشمت می رود جایی دگر یا چنین نقشی زند بر فالِ مینایی دگر جذبه ی گیرایی ات یک جا نمی گیرد، قرار می زند امواج موی تو به دریایی دگر کاسه ی زر میشوم، وقتی نگاهم می‌کنی مست مستم می کنی از جام صهبایی دگر در رکود برکه ها مرداب خواهد شد زمین گر نبارد آسمان را چشم شهلایی دگر این سکوت مبتلا دارد حکایت می کند از شکوه شعله ی رقصا به غوغایی دگر پای شمع جان، مسوزان این شب دیجور را تلی از خاکسترم کن نذر فردایی دگر چون گوَن در گل اگر ماندست پای روزگار همتی کن ره بیابی همرهِ پایی دگر در دلم شور و نشاط زندگانی مرده است کو پلی تا رد شوم از آن به دنیایی دگر چار فصل بندگی با یک کفن خوابیده اند کس ندارد بر تنش جز خاک دیبایی دگر نه ز سرما می گریزند و نه از گرما هلاک بی هوای بی هوا سر گرمِ سودایی دگر @golchine_sher