eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
709 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم بايد چه بگويم به پرستار جوانم؟ بايد چه بگويم تو بگو ها؟ چه بگويم وقتى كه ندارد خبر از درد نهانم؟ تب كرده ام اما نه به تعبير طبيبان آن تب كه گل انداخته بر گونه جانم بيمارى من عامل بيگانه ندارد عشق تو به هم ريخته اعصاب و روانم آخر چه كند با دل من علم پزشكى وقتى كه به ديدار تو بسته ضربانم لب بسته ام از هر چه سوال ست و جواب ست مى ترسم اگر باز شود قفل دهانم- اين گرگ پرستار به تلبيس دماسنج امشب بكشد نام تو از زير زبانم مى پرسد و خاموشم و مى پرسد و خاموش "چيزى كه عيان ست چه حاجت به بيانم" @golchine_sher
در من دوباره زنده شده یاد مبهمی دنیا قشنگ‌تر شده این روزها کمی   گفتم کمی؟ نه! خیلی؛ یک‌کم برای‌من یعنی زیاد یعنی همسنگ عالمی   دریا کجا و باغ کجا؟ سهم من کجا؟ من قانعم به برگ گلی قطره شبنمی ای‌عشق چیستی تو که هرگاه می‌رسی احساس می‌کنی که دلیری؛ که رستمی   مثل اساس فلسفه و فقه، مبهمی مثل اصول منطق و برهان، مسلمی   هم چون جمال پرده نشینان محجبی هم چون بساط باده فروشان فراهمی حق داشت آدم آخر بی‌عشقِ آن بهشت کمتر نبود از برهوت؛ از جهنمی   با سیب سرخِ وسوسه، پرهیز و لب‌گزه قصری پر از فرشته و دیوار محکمی؟ باید مجال داد به خواهش، به وسوسه باید درود گفت به شیطان؛ به آدمی!   @golchine_sher
به همان قدر که چشم تو پر از زیباییست بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهاییست @golchine_sher
ببين چگونه مرا از خودم جدا كردند غريبه ها كه مرا با تو آشنا كردند غريبه های عزيزی كه از نهايت ذوق مرا به مستی چشم تو مبتلا كردند مرا به كوه نفس گير عشق تو بردند و از بلندترين قله اش رها كردند هنوز چشم من از خواب صبح سنگين بود كه از ميان سياهی مرا صدا كردند به چشم من گل روی تو را نشان دادند و در دلم هوس چيدنش به پا كردند خلاصه، كاش به فردا نمی كشيد آن شب شبی كه چشم مرا عاشق شما كردند... @golchine_sher
چه قدر گل شدی امشب، چه قدر ماه شدی چه دل‌فریب شدی تو، چه دلبخواه شدی غرور و سربه‌هوایی، چه عیب داشت مگر که سربه‌زیر شدی باز و سربه‌راه شدی تمام پنجره‌ها غرق بود در ظلمات چراغ صاعقه‌ی این شب سیاه شدی در آستانه‌ی آوار بود شانه‌ی من که ناگهان تو رسیدی و تکیه‌گاه شدی مرا ز راه به در کرده بود چشمانت دوباره راه شدی نه! دوباره چاه شدی   دوباره چاه شدی تا بیفتم از چشمت دوباره مرتکب بدترین گناه شدی   تو باز عاشق آن آشنا شدی دل من چرا دوبار دچار یک اشتباه شدی @golchine_sher
به‌جز هوای رهایی به سر نداشته باشی هوس کنی بپری بال و پر نداشته باشی میان معرکه عمری پلنگ باشی و حالا برای هیچ غزالی خطر نداشته باشی خطر که هیچ... وجودت تمام بود و نبودت اثر نداشته باشد، اثر نداشته باشی تمام شب به تماشا به ماه چشم بدوزی ولی برای پریدن جگر نداشته باشی شب این شب ظلمانی احاطه‌ات کند اما دو چشمِ شب‌شکنِ شعله‌ور نداشته باشی خلاصه کرک و پرت را زمانه ریخته باشد تو از غرور خودت دست برنداشته باشی نگو که از تو گذشته - اگرچه مثل گذشته هوای خون و خطر آن‌قَدَر نداشته باشی - ولی پلنگ، پلنگ است اگر چه خسته و تنها اگر چه چیزی از آن شور و شر نداشته باشی @golchine_sher
ناخوش شده‌ام درد تو افتاده به جانم باید چه بگویم به پرستار جوانم؟ باید چه بگویم؟ تو بگو، ها؟ چه بگویم وقتی که ندارد خبر از درد نهانم؟ تب کرده‌ام اما نه به تعبیر طبیبان آن تب که گل انداخته بر گونه‌ی جانم بیماری من عامل بیگانه ندارد عشق تو به هم ریخته اعصاب و روانم آخر چه کند با دل من علم پزشکی وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم؟ لب بسته‌ام از هر چه سوال است و جواب است می‌ترسم اگر باز شود قفل دهانم- این گرگ پرستار به تلبیس دماسنج امشب بکشد نام تو از زیر زبانم! می‌پرسد و خاموشم و می‌پرسد و خاموش... چیزی که عیان است چه حاجت به بیانم @golchine_sher
چه قدر گل شدی امشب، چه قدر ماه شدی چه دل‌فریب شدی تو، چه دل‌بخواه شدی غرور و سربه‌هوایی، چه عیب داشت مگر که سربه‌زیر شدی باز و سربه‌راه شدی تمام پنجره‌ها غرق بود در ظلمات چراغ صاعقه‌ی این شب سیاه شدی در آستانه‌ی آوار بود شانه‌ی من که ناگهان تو رسیدی و تکیه‌گاه شدی مرا ز راه به در کرده بود چشمانت دوباره راه شدی نه! دوباره چاه شدی دوباره چاه شدی تا بیفتم از چشمت دوباره مرتکب بدترین گناه شدی تو باز عاشق آن آشنا شدی دل من چرا دوبار دچار یک اشتباه شدی!؟ @golchine_sher