eitaa logo
گلچین شعر
17.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
458 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 ، به شوق کسب عنایت و آمرزش 🍃🏴 پشتِ پا از هر کس و ناکس فراوان خورده ام شیشه ام که سنگ از دستِ رفیقان خورده ام تکّه تکّه از وجودم زیرِ پا افتاده است برگِ پاییزم که در دستِ خزان افتاده ام زخم ِ بازِ روی پشتم خود گواهی میدهد لحظه لحظه خنجر از یک نامسلمان خورده ام صفحه صفحه حرفهایم را نمیفهمد کسی یک کتابِ کهنهٔ بسیار-باران-خورده ام کشتیِ فرسوده ام در پنجهٔ گرداب ها دور از آرامش ِ ساحل به طوفان خورده ام اشک میریزم به حال ساده لوحیِ خودم بد هدر دادم جوانی را؛ به خسران خورده ام مجرمَم! آن مجرمی که قبلِ هر وعده غذا- کنجِ زندان سیلی از مأمورِ زندان خورده ام در خودم میریزم انواع غم ِ ناگفتنی دردمندم! جایِ دارو داغِ پنهان خورده ام هست تنها همدم تنهایی ام؛ تنها حسین(ع) خوب میدانَد چه زخم از نارفیقان خورده ام مثل اجدادم رسیده رزقم از دستِ حسین(ع) من فقط پایِ همین سفره ست که نان خورده ام از تکبّر دور و سر تا پا فقط آرامش اَند غبطه ها بر حالِ خوبِ اهلِ ایمان خورده ام هر شب جمعه کنارِ چایِ روضه سالهاست... حسرتِ جا ماندن از خیلِ شهیدان خورده ام! @golchine_sher
🍃🏴 در حسرت زیارت اربعین 🍃🏴 ایکاش که در حسرتِ دریا نمانم مثلِ کویرِ تشنه لب؛ اینجا نمانم کاری کُند ایکاش اشکِ روضه تا که- سرگرم ِ حقّه-بازیِ دنیا نمانم دل دل نکن! تا بیشتر از این عزیزم چشم انتظارِ لحظهٔ امضا نمانم باید سیاهی لشکرَت باشم! بیایم... بینِ عزادارانِ تو رسوا نمانم با کاروانِ عشق؛ راهی کن مرا تا- امسال هم از کربلایت جا نمانم تنها تو را دارم در این دنیا و ایکاش در خانه با داغِ حرم تنها نمانم روشن شود چشمَم بر ایوانِ طلایَت در حسرتِ شش گوشهٔ زیبا نمانم راهی شوم ایکاش!..با چشمانِ گریان خیره به پابوسیِ زائرها نمانم من داغدارِ حنجرِ خشکِ تو هستم اصلا چرا لب-تشنه در گرما نمانم؟! پایِ پیاده، اربعین، موکب به موکب در آرزویِ جنّةُ الأعلی نمانم یا سیّدالأحرار! میخواهم جدا از- جمعیّتِ زوّارِ پایین-پا نمانم! @golchine_sher
🍃🏴 به شوق کسب عنایت و رزق شهادت 🍃🏴 شد برایش نوکر و دنبالِ کارش را گرفت خوشبحال آنکه رنگ و بویِ یارش را گرفت خوشبحال آنکه قلباً گفت مدحش را چنان تا که هنگام ِ عمل رنگِ نگارش را گرفت شد سعادتمند آنکه از حسین بن علی(ع) نان و آب و آبرو و اعتبارش را گرفت اختیارش را به دست مادرسادات داد از خودش، از نفس ِ سرکش اختیارش را گرفت وای بر حال کسی که دل گرفت از این امام شد دچار غم! اگر قلبِ دچارش را گرفت سائلی آمد! نشست و در کنارِ حاجتش پایِ روضه حاجتِ ایل و تبارش را گرفت میخورَم حسرت به حال نوکری که عاقبت غرقِ در خون؛ با شهادت مزدِ کارش را گرفت مثلِ مادر؛ آرزویش بود باشد بی نشان... دستِ تقدیر آمد و سنگ مزارش را گرفت! @golchine_sher