قدِ قلم ز غصه و غم چون کمان شدهست
دفتر به اسم اعظم او خونفشان شدهست
آن میوهی رسیدهی آل نبی، چنین
درگیر کوچه کوچهی فصل خزان شدهست
اینجا برای غربتِ آن آیهی کریم
عرش خدای عزوجل نوحه خوان شدهست
از شرمِ بی وفاییِ دنیا پرست ها
خورشید پشت ابر پریشان نهان شدهست
مهتاب امشب از غم مولای بی کسان
در آسمان بی کسیاش بی نشان شدهست
گفتم غریب و آه کشید آسمان شب
شد شعله خیز هر نفس بیکران شب
گفتم حسن (ع) غبار غمی در دلم نشست
شیرازهی زمین و زمان یک به یک گسست
گفتم غریب بود چُنان دختر نبی
قلب کبوترانِ رها در دلم شکست
تنها گذاشتند کسی را که نور بود
نفرین به اهل ظلم و چنین مردمان پست
میگویم از یگانهی میدان، همان که آه
ناحق نگفت هیچ و به باطل نداد دست
شیری که پا به پای پدر راه فتنه را
بر دشمنان و کفر سراسر چو کوه بست
دریای جود بود و صفاتش پیمبری
در رزمگاه و وقت سخن، چهره حیدری
امشب هوای کوچه ما رنگ ماتم است
دلهای شیعیان همگی خانهی غم است
امشب برای گریه بهانهست دست دل
بر پلک هر فرشتهی سرگشته شبنم است
امشب علی (ع) و فاطمه (س) غرقند در عزا
یک کهکشان غم است که در جان عالم است
رفتی و خاک بعد تو گلگون شدهست آه
زخمی برای قلب برادر فراهم است
از این غم و مصیبت و این دردِ شعله خیز
خون هم ببارد اگر این آسمان کم است
میبینمش به خانهی خود هم غریب بود
همخانه اش حقیر_زنی نانجیب بود
میبینمش که مثل علی(ع) سر به چاه داشت
هر لحظه از غم دگران بر لب آه داشت
قد قامتش شبیه پیمبر شکیل بود
در سجده و قنوت، دعا تا پگاه داشت
شب زنده دار بود و نجیبانه تا سحر
راز و نیاز با شب و با قرص ماه داشت
در سایبانِ لطفِ سراسر صفای او
مهمان حبیب بود و به آن خانه راه داشت
بی خانمان به دست کریمش امید بست
آواره زیر سایهی مهرش پناه داشت
دنیا که دل به برقِ زر و سکه داده است
فردا به احترام حسن (ع) ایستاده است
حیران ترین منم که دلم داغدار توست
کتمان نمیکنم که دلم بی قرار توست
در خواب دیدهام که زیارت کنم تو را
این گریه های من همگی یادگار توست
با هر تپش صدا کنمت ای امام مهر
این دل، دل غریبِ من آقا دچار توست
دستم نمیرسد به بقیع و کبوتران
دستم بگیر شاعرهای سخت زار توست
تنهاترین منم که غریبم به کوی دوست
تنها تو نیستی که جهان دوست دارِ توست
روشن ترین ستارهی در آسمانمی
شعرم به نام توست که جان جهانمی
#پروین_جاویدنیا
#عضوکانال
#ترکیب_بند_امام_حسن_مجتبی
@golchine_sher
قدِ قلم ز غصه و غم چون کمان شدهست
دفتر به اسم اعظم او خونفشان شدهست
آن میوهی رسیدهی آل نبی، چنین
درگیر کوچه کوچهی فصل خزان شدهست
اینجا برای غربتِ آن آیهی کریم
عرش خدای عزوجل نوحه خوان شدهست
از شرمِ بی وفاییِ دنیا پرست ها
خورشید پشت ابر پریشان نهان شدهست
مهتاب امشب از غم مولای بی کسان
در آسمان بی کسیاش بی نشان شدهست
گفتم غریب و آه کشید آسمان شب
شد شعله خیز هر نفس بیکران شب
گفتم حسن (ع) غبار غمی در دلم نشست
شیرازهی زمین و زمان یک به یک گسست
گفتم غریب بود چُنان دختر نبی
قلب کبوترانِ رها در دلم شکست
تنها گذاشتند کسی را که نور بود
نفرین به اهل ظلم و چنین مردمان پست
میگویم از یگانهی میدان، همان که آه
ناحق نگفت هیچ و به باطل نداد دست
شیری که پا به پای پدر راه فتنه را
بر دشمنان و کفر سراسر چو کوه بست
دریای جود بود و صفاتش پیمبری
در رزمگاه و وقت سخن، چهره حیدری
امشب هوای کوچه ما رنگ ماتم است
دلهای شیعیان همگی خانهی غم است
امشب برای گریه بهانهست دست دل
بر پلک هر فرشتهی سرگشته شبنم است
امشب علی (ع) و فاطمه (س) غرقند در عزا
یک کهکشان غم است که در جان عالم است
رفتی و خاک بعد تو گلگون شدهست آه
زخمی برای قلب برادر فراهم است
از این غم و مصیبت و این دردِ شعله خیز
خون هم ببارد اگر این آسمان کم است
میبینمش به خانهی خود هم غریب بود
همخانه اش حقیر_زنی نانجیب بود
میبینمش که مثل علی(ع) سر به چاه داشت
هر لحظه از غم دگران بر لب آه داشت
قد قامتش شبیه پیمبر شکیل بود
در سجده و قنوت، دعا تا پگاه داشت
شب زنده دار بود و نجیبانه تا سحر
راز و نیاز با شب و با قرص ماه داشت
در سایبانِ لطفِ سراسر صفای او
مهمان حبیب بود و به آن خانه راه داشت
بی خانمان به دست کریمش امید بست
آواره زیر سایهی مهرش پناه داشت
دنیا که دل به برقِ زر و سکه داده است
فردا به احترام حسن (ع) ایستاده است
حیران ترین منم که دلم داغدار توست
کتمان نمیکنم که دلم بی قرار توست
در خواب دیدهام که زیارت کنم تو را
این گریه های من همگی یادگار توست
با هر تپش صدا کنمت ای امام مهر
این دل، دل غریبِ من آقا دچار توست
دستم نمیرسد به بقیع و کبوتران
دستم بگیر شاعرهای سخت زار توست
تنهاترین منم که غریبم به کوی دوست
تنها تو نیستی که جهان دوست دارِ توست
روشن ترین ستارهی در آسمان تویی
شعرم به نام توست که جان جهان تویی
#پروین_جاویدنیا
#عضوکانال
#ترکیب_بند_امام_حسن_مجتبی
@golchine_sher