eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
450 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر این طور است که با فکر کردن عاشق تو بمانم بگذار بمانم در فکر غرق شوم اگر این طور است‌که با دوری عاشق تو بمانم دور باش بگذار رسالتم را گم نکنم اینجا هدف عاشق تو ماندن است نه وصال شاید کنار تو بودن باعث شود این را لحظه ای فراموش کنم. @golchine_sher
تو می مانی مثل سنگهایی که ته رودخانه درشت ترند مثل بذرهای سالم که جوانه می زنند مثل تمشک هایی که پاییز بر کوه هایمان می روید زمستان عبور می کند و این روستای بی ساکن دوباره پر می شود بلند می شوی و چشمهایت را مثل دو ستاره مواج بر صورتت می گذاری دوباره هوا گرم می شود زمین نفس می کشد و دست های تو ابرها را کنار می زند. @golchine_sher
دنیا برای تو زیبا نیست یا به زیبایی تو حسادت می کند دختر لای پر قو بزرگ می شود تو در این ویرانه چه می کنی؟ موههای تو بر پتوی مسافر خانه گیر کرده است غیر از آینه چرکین مسافر خانه جایی چهره ات را آرایش کرده ای ؟ مادر در انتظار تو نیست پدری تو را به یاد ندارد پس کدام خانه رفته ای؟ آیا کسی هم به انتظار توست؟ شبنم شبنم بر خلاف نام روشنت روزهای سیاهی داشته ای شبنم شبنم به همان زیبایی که روی گلبرگ ها نشسته ای به همان زیبایی هم خواهی خشکید. @golchine_sher
محبوب من میگویی عاشق نباش انگار که به آفتاب بگویی نتاب و به ستارگان دستور بدهی طلوع نکنند انگار که به درختان بگویی شکوفه ندهند و رودخانه ها جاری نباشند بعضی چیزها ذاتی اند بعضی چیزها عوض شدنی نیستند مثل من که دوستت دارم مثل تو که دوستتم نداری. @golchine_sher
اما هر جا بروی در محاصره ی عشق منی در محاصره ی دوست داشتن من به من برمی گردی در پولک برف در شکوفه های درخت گیلاس ________________________________ تو فراموش شدنی نیستی از این جهت که تو را یک شاعر دوست دارد‌. @golchine_sher
دیگر نه می توانستم بلند بلند بخندم نه بلند بلند گریه کنم چرا که گوزنی بودم با زخم عمیق بر پهلو که برخاستن صدایش بیشتر گرفتارش می کرد در تاریکی فرو رفته بودم چرا که دنیا مثل روزنه ای کم کم کوچک تر می شد و من باور می کردم شب گاهی در روز اتفاق می افتد تو نور باریکی بودی که از دریچه ها کنار می رفتی می خواستم فراموش کنم و فکر کنم اصلا تمامی این سالها خواب بوده ام اما در دلم کسی به زاری کز کرده بود در من کسی گریه می کرد کسی در خود می پیچید آن روز به پاهایم گفتم مرا تا جاده ای ببرید آنقدر که تنها صعب العبوری راه ها آزارم ندهد مقصدی نبود خانه ی نبود تنها می خواستم از حادثه دور باشم از صحنه دور باشم و تو هر کجای زمین فرار می کردی خاطره ای گوزنی مدام در خواب هایت پر رنگ تر می شد خاطره ای گوزنی که نه مرده بود نه به‌ شکار دل داده بود تنها تنها روزی از دست تو با زخم عمیق در جنگل ها رها شده بود. @golchine_sher
دیگر نه می توانستم بلند بلند بخندم نه بلند بلند گریه کنم چرا که گوزنی بودم با زخم عمیق بر پهلو که برخاستن صدایش بیشتر گرفتارش می کرد در تاریکی فرو رفته بودم چرا که دنیا مثل روزنه ای کم کم کوچک تر می شد و من باور می کردم شب گاهی در روز اتفاق می افتد تو نور باریکی بودی که از دریچه ها کنار می رفتی می خواستم فراموش کنم و فکر کنم اصلا تمامی این سالها خواب بوده ام اما در دلم کسی به زاری کز کرده بود در من کسی گریه می کرد کسی در خود می پیچید آن روز به پاهایم گفتم مرا تا جاده ای ببرید آنقدر که تنها صعب العبوری راه ها آزارم ندهد مقصدی نبود خانه ی نبود تنها می خواستم از حادثه دور باشم از صحنه دور باشم و تو هر کجای زمین فرار می کردی خاطره ای گوزنی مدام در خواب هایت پر رنگ تر می شد خاطره ای گوزنی که نه مرده بود نه به‌ شکار دل داده بود تنها تنها روزی از دست تو با زخم عمیق در جنگل ها رها شده بود. @golchine_sher