اگر این طور است که
با فکر کردن عاشق تو بمانم
بگذار بمانم
در فکر غرق شوم
اگر این طور استکه
با دوری عاشق تو بمانم
دور باش بگذار رسالتم را گم نکنم
اینجا هدف عاشق تو ماندن است
نه وصال
شاید کنار تو بودن
باعث شود
این را لحظه ای فراموش کنم.
#تهمینه_ظروفی
#عضو_کانال
@golchine_sher
تو می مانی
مثل سنگهایی که ته رودخانه
درشت ترند
مثل بذرهای سالم که جوانه می زنند
مثل تمشک هایی که پاییز
بر کوه هایمان می روید
زمستان عبور می کند
و این روستای بی ساکن
دوباره پر می شود
بلند می شوی
و چشمهایت را
مثل دو ستاره مواج
بر صورتت می گذاری
دوباره هوا گرم می شود
زمین نفس می کشد
و دست های تو
ابرها را کنار می زند.
#تهمینه_ظروفی
#عضوکانال
@golchine_sher
دنیا برای تو زیبا نیست
یا به زیبایی تو حسادت می کند
دختر لای پر قو
بزرگ می شود
تو در این ویرانه
چه می کنی؟
موههای تو بر پتوی مسافر خانه گیر کرده است
غیر از آینه چرکین مسافر خانه
جایی چهره ات را
آرایش کرده ای ؟
مادر در انتظار تو نیست
پدری تو را به یاد ندارد
پس کدام خانه رفته ای؟
آیا کسی هم به انتظار توست؟
شبنم
شبنم
بر خلاف نام روشنت
روزهای سیاهی داشته ای
شبنم
شبنم
به همان زیبایی که
روی گلبرگ ها نشسته ای
به همان زیبایی
هم خواهی خشکید.
#تهمینه_ظروفی
#عضوکانال
#کودکان_کار
@golchine_sher
محبوب من
میگویی عاشق نباش
انگار که به آفتاب بگویی نتاب
و به ستارگان دستور بدهی طلوع نکنند
انگار که به درختان بگویی شکوفه ندهند
و رودخانه ها جاری نباشند
بعضی چیزها ذاتی اند
بعضی چیزها عوض شدنی نیستند
مثل من که دوستت دارم
مثل تو که دوستتم نداری.
#تهمینه_ظروفی
#عضوکانال
@golchine_sher
اما
هر جا بروی در محاصره ی عشق منی
در محاصره ی دوست داشتن من
به من برمی گردی
در پولک برف
در شکوفه های درخت گیلاس
________________________________
تو فراموش شدنی نیستی
از این جهت که
تو را یک شاعر دوست دارد.
#تهمینه_ظروفی
#عضوکانال
@golchine_sher
دیگر نه می توانستم بلند بلند بخندم
نه بلند بلند گریه کنم
چرا که گوزنی بودم با زخم عمیق بر پهلو
که برخاستن صدایش
بیشتر گرفتارش می کرد
در تاریکی فرو رفته بودم
چرا که دنیا مثل روزنه ای کم کم کوچک تر می شد
و من باور می کردم شب گاهی در روز اتفاق می افتد
تو نور باریکی بودی
که از دریچه ها کنار می رفتی
می خواستم فراموش کنم
و فکر کنم اصلا تمامی
این سالها خواب بوده ام
اما در دلم کسی به زاری
کز کرده بود
در من کسی گریه می کرد
کسی در خود می پیچید
آن روز به پاهایم گفتم
مرا تا جاده ای ببرید
آنقدر که تنها
صعب العبوری راه ها آزارم ندهد
مقصدی نبود
خانه ی نبود
تنها می خواستم
از حادثه دور باشم
از صحنه دور باشم
و تو هر کجای زمین فرار می کردی
خاطره ای گوزنی مدام در خواب هایت پر رنگ تر می شد
خاطره ای گوزنی که
نه مرده بود
نه به شکار دل داده بود
تنها
تنها روزی از دست تو
با زخم عمیق
در جنگل ها رها شده بود.
#تهمینه_ظروفی
#عضوکانال
#گوزن_زخمی
@golchine_sher
دیگر نه می توانستم بلند بلند بخندم
نه بلند بلند گریه کنم
چرا که گوزنی بودم با زخم عمیق بر پهلو
که برخاستن صدایش
بیشتر گرفتارش می کرد
در تاریکی فرو رفته بودم
چرا که دنیا مثل روزنه ای کم کم کوچک تر می شد
و من باور می کردم شب گاهی در روز اتفاق می افتد
تو نور باریکی بودی
که از دریچه ها کنار می رفتی
می خواستم فراموش کنم
و فکر کنم اصلا تمامی
این سالها خواب بوده ام
اما در دلم کسی به زاری
کز کرده بود
در من کسی گریه می کرد
کسی در خود می پیچید
آن روز به پاهایم گفتم
مرا تا جاده ای ببرید
آنقدر که تنها
صعب العبوری راه ها آزارم ندهد
مقصدی نبود
خانه ی نبود
تنها می خواستم
از حادثه دور باشم
از صحنه دور باشم
و تو هر کجای زمین فرار می کردی
خاطره ای گوزنی مدام در خواب هایت پر رنگ تر می شد
خاطره ای گوزنی که
نه مرده بود
نه به شکار دل داده بود
تنها
تنها روزی از دست تو
با زخم عمیق
در جنگل ها رها شده بود.
#تهمینه_ظروفی
#عضوکانال
#گوزن_زخمی
@golchine_sher