eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
707 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
زخم دل التیام می خواهد میهنم انسجام می خواهد گل بزن نذر آن دو چشم خمار ملتم انتقام می خواهد. @golchine_sher
شبِ دلگیر پر مخاطره بود آسمان بغض بی امانی داشت گوییا در تبلور مهتاب شام غم قصد روضه خوانی داشت نیمه شب بود آرزویش را لابلای قنوت نجوا کرد یاد کل مدافعان حرم شبنم اشک خود هویدا کرد لرزه افکند بر شیاطین با رجز حیدری و فاطمی اش دشمن از سایه اش هراسان بود چه رسد از جدال قاسمی اش لرزه انداخت بر تن عدوان یل و اسطوره ی شجاعت بود با تمام رشادتش سردار در پی جرعه ی شهادت بود شوق رفتن میان چشمش بود ذکر زینب به روی لبهایش اشهدش را که خواند هدیه گرفت گل سرخی ز دست مولایش گوییا در وداع آخر او شهدا آمدند استقبال قتلگاهش گریز روضه ی سخت در هیاهوی شیب یک گودال بین آن هجمه های آتش و دود دست سردار تا ز تن افتاد یاد سقای تشنه لب آنجا در کنار برادرش جان داد خودمانیم لحظه ی اخر نزْدِ خواهر که دست و پا نزده تن او نیزه زار دشت نشد مادر خویش را صدا نزده خودمانیم لحظه ی آخر خم نشد از غم کسی پشتش یا به یغما نرفت اموالش مانده انگشترش به انگشتش او علمدار رهبرش بودو پشت رهبر خمید از غم او انقلابی به پاشد از سردار بعد از آن ماجرای ماتم او @golchine_sher
دِی در کمال سردی خود بود ظلمت میان شب فوران داشت اما حوالی سحر انگار خون در رگ هوا جریان داشت در گوش بره آهوی دشتی آوای سوگ داشت نسیمی بر روی غنچه های شقایق گویی نشست گَرد یتیمی بر خاک نم گرفته درخشید انگشتری عقیق و معطر یاقوت های سرخ فروریخت از زخم های سوخته_پیکر با حرف حرف پیکر سرخش شد روضه روضه روضه مجسم دی ماه، بعد فصل عروجش دارد هوای ماه محرم رودی عزیز بدرقه می شد با اشک های حضرت دریا رودی که در مسیر عبورش می ایستد جهان به تماشا با زائران رود چه کردند؟ آن خشک باورانِ سترون خون شهید در جریان است بیهوده دست و پا زده دشمن ** ای صبح، فجر آمدنت را بگذار دیر و دور ببینند یک‌ پلک مانده تا برسی تو بگذار هر چه کور ببینند! @golchine_sher
هنوز از آن نگاه محکم و مردانه می ترسند هنوز از شعله شمع و پر پروانه می ترسند نه تنها خوابشان را سردی خاکت می آشوبد که با فکر دوباره رویشت، از دانه می ترسند چنان مستند از آیین انگور تو زائرها که از شور شرابت مردم بیگانه می ترسند اگر چه پرپرت کردند در این باغ نااهلان هنوز از بوی احساست دد و دیوانه می ترسند چنان بسته است دست غیرتت راه تجاوز را که دزدان بعد تو از ساکنان خانه می ترسند نمی آرند اگر تاب تحمل قاب عکست را هنوز از آن نگاه محکم و مردانه می ترسند @golchine_sher