میان شعر من اینبار هم پر افتاده
گمان کنم که مسیرش به دلبر افتاده
قرار بود بماند دلم برای خودم
ولی به دست کسی چون تو بهتر افتاده
شنیدم هر که تو را دید ، آخرت را باخت
ببین که در به درت حال ، کافر افتاده
اسیر جام شرابم ، خراب لعل لبت
که بین هر دو لبت جام ساغر افتاده
شمیم عطر تو در هر محله آمده و
هزار کشته به هر کوی و معبر افتاده
به یک نگاه بیا و مرا به بند بکش
میان آن مژه ها چند لشکر افتاده
سه چار بوسه و چای و من و تو و سیگار!
عجب خیال قشنگی به این سر افتاده
#علی_اکبر_جمشیدی
#عضوکانال
@golchine_sher