یا_حسین_ع
عشق روشن کرده در دل چلچراغی تازه را
تا بخوانم شعر با سبک و سیاقی تازه را
سوز آتشواژه ها بر خیمهی کاغذ نشست
شعلهاش برپا نموده احتراقی تازه را
بیتالاحزان شد غزل تا خواستم تبیین کنم
جرعهجرعه تشنگیها و فراقی تازه را
از فرات عشق تا پرواز در ظهر عطش
یاد داده غیرت و درس وفاقی تازه را
یا تلاوت کردن قرآن ناطق روی نی
ثبت کرده آیهی اعجاز و داغی تازه را
نغمه ی سبز رجزخوانی هفتاد و دو مرد
با زبان عشق گفته اشتیاقی تازه را
کربلا در کربلا می ماند با مکر یزید
خطبهی زینب رقم زد اتفاقی را
کربلای معرفت ، فریاد مظلومیت است
باز کرده روبروی ما رواقی تازه را
آفتاب نهضت سرخ حسینابنعلی "ع"
میکند رسوا به هر میدان نفاقی تازه را
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
آغاز ما حسین و سرانجام ما حسین
زیباترین سرودهی نام آشنا حسین
لبخند مهربانیاش به دل امید میدهد
دریای لطف و شافع روز جزا حسین
در بحر بینهایت اندوه و خستگی
کشتی رستگاری و نورالهدی حسین
نامش کلید باب بهشت است بیگمان
رمز عبور محشر کبراست یاحسین
در ازدحام محنت و طغیان فتنه ها
هم تکیهگاه محکم و هم رهنما حسین
گوید ملک که "ساکن دار الامان شود
هر کس که بوده پیرو مولا و با حسین"
مظلوم راه حق و عدالت، شهید عشق
شد کشته ی جماعت پرمدعا حسین
یک مصرع است روح غزلهای عاشقی
جان ها فدای تشنه لبِ کربلا حسین
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
سلام آیینهی صبر خدایی، معدن رحمت
کریم آسمانی، سورهی بخشایش و عزت
امام بیحرَم، پیغمبر صلح و شکیبایی
عزیزِ جانِ زهرا، جلوهگاه غیرت و غربت
کَرَمآبادِ دستانت بقیع مهربانیهاست
نسیم عشق جاری گردد از محراب چشمانت
زمین با آفتاب روی تو گرم و فرحبخش است
چراغ روشن نام تو زایل کرده هر ظلمت
فقیران مدینه از عنایات تو گردیدند مستغنی
به لطف بخششت باشد جهانی صاحب رفعت
ز حُسنِ خُلق، نزد حضرت حق احسنالخَلقی
کرامات تو بخشیده به شیعه عزت و شوکت
چه مظلومیتی بالاتر از این هست در دنیا
که زهرِ درد نوشی از سبوی دست همصحبت؟
تمام آسمان شهر دلهامان سیهپوش عزای توست
محرّم تاصفر مشکی شده هر کوچه از هِجرت
کریم آل طاها! میشود آیا که در محشر
بگیری دست ما در لحظههای عُسرت و حسرت؟
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
#امام_حسن_ع
@golchine_sher
یا_حسین_ع
رباعی
از پهنه ی آسمان دعا می بارد
لطف و کرم آل عبا می بارد
از معجزه ی تربت ایوان حسین
هفتاد و دو چشمهی شفا می بارد
دانیم همه ارزش این داشته را
عشقی که خدا در دل ما کاشته را
با اشک و ثنا، زنده نگه میداریم
هفتاد و دو نخل قد برافراشته را
افسوس که از درک قیامت دوریم
از شور نهفته در پیامت دوریم
مولای عطش! هنوز هم مظلومی...
هفتاد و دو قرن از مرامت دوریم
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
امید به اصحاب سخا دارد دل
هفتاد و دو سوز آشنا دارد دل
با پای پیاده، اربعین باید رفت
انگار هوای کربلا دارد دل
از نام حسین شور میگیرد دل
هفتاد و دو خط نور میگیرد دل
وقتی که نسیم کربلا می آید
احساس خوش حضور میگیرد دل
میخواست درخت دین، حیاتی دیگر
پیرایش و نور و التفاتی دیگر
هفتاد و دو ملت گرفتار بلا
میخواست سفینهالنجاتی دیگر
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
#رباعی
@golchine_sher
گاهی مرکّب قلم از اشک دیده است
زیرا که سوز داغ عزیزی چشیده است
زخم فراق و آه جگرسوز، حاصلش
موی سپید و حسرت و پشتی خمیده است
ماتم، حرم، اسیری و فریاد کودکان
زینب در این میانه چه رنجی کشیده است؟
آتش، عطش، سهساله، سری روی نیزهها
هریک خودش شروع هزاران قصیده
است
"اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند"
آخر کسی به وسعت او غم ندیده است
در آسمانِ عرش خدا هم ز سوگ او
دلهای قدسیان همه در خون تپیدهاست
رمز بقای دین خدا در قیام اوست
آری! حسین کشته ی راه عقیده است
شام سیاه ظلمت و افسون جاهلی
با خون پاک حضرت مولا سپیده است
آتش گرفت واژه از اندوه و ماتمش
طوفان مثنوی به کلامم رسیدهاست
باز این چهشورش است که در اربعین بهپاست ؟
باز این چه خیزشیست که در ارض کربلاست؟
این موج عشق و لطف جهانگیر از کجاست؟
"حُبُّ الحُسِین یَجمعُنا" رمز ماجراست
راه حسین جلوهی احیای مکتب است
حبّ حسین در گرو حبّ زینب است
زینب بیان روشن تاریخ کربلاست
زینب طلوع فصل جدیدی ز ماجراست
صدشعله پا گرفت از آتش فشانیاش
اوج حماسه بود تبِ خطبهخوانیاش
آن خطبهها که بر لب بانو نشست و بعد
بنیاد ظلم و جور و جفا را شکست و بعد
آتش به پا نمود به دربار شامیان
رسوا نمود حیله ی آل حرامیان
باید مرام زینب کبری مَثَل شود
صبر و وفای دختر زهرا غزل شود
سردار مهر و معنیِ ایثار زینب است
در بزم عشق نقطه ی پرگار زینب است
در زیر ابر خنجر و غوغای الوداع
آرام جان و مخزن اسرار زینب است
سنگ صبور قافله تنها نگاه اوست
از کربلا به شام پرستار زینب است
کابوس شام و دولت و بزم یزید اوست
آیینه ی فصاحت گفتار، زینب است
تیغ کلام حیدریاش را چشید خصم
تصویر جلوهی حیدر کرار زینب است
در چشم او تلألو خورشید فاطمیست
زیباترین سروده ی دلدار زینب است
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
امام زمان
هر طرف می نگرم رد عبورت پیداست
در دل عاشق ما پرتو نورت پیداست
جمعه ها سینه ما محفل دلتنگیهاست
بر لب منتظران شوق ظهورت پیداست
عالمی منتظر بانگ اناالمهدی توست
در زمین دل ما شور نشورت پیداست
می رسد نغمهی داوودی تو بر دنیا
آیهی صلح، از آهنگ زبورت پیداست
وعده داده ست خداوند، فرج نزدیک است
در گلستان جهان عطر حضورت پیداست
شیعه لبریز غم غربت و مظلومیت است
غصههای همه از قلب صبورت پیداست
هر زمان واژه تراوید قلم از تو نوشت
نظر افکن به کلامم که مرورت پیداست
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
امام زمان
تاخیر تو بر هم زده قانون جهان را
بنشانده به دلهای همه طعم خزان را
تشویش و دل آشوبی و دلشوره ی دائم
برده ست ز ما راحتی و تاب و توان را
در شهر ، فراوانیِ تزویر و تظاهر
پاشیده به هرجا تب نیرنگ و زیان را
هرچند کمی خنده به لب می شکفد گاه
تا کی بتوان کرد نهان، درد گران را؟
نادیدن و مشتاقی و مهجوری و حسرت
دلخسته نموده ست همه پیر و جوان را
یک بار ببین حال پریشان زمین را
این ندبه ی هر روزه و اندوه و فغان را
وقت است مسیحا نفسی چون تو بیاید
تا شاد کند قلب همه عالمیان را
هر هفته چو آدینه شود چشم به راهیم
با آمدنت خوب کن احوال جهان را
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
امام_حسن_ع
سلام آیینهی صبر خدایی، معدن رحمت
کریم آسمانی، سورهی بخشایش و عزت
امام بیحرَم، پیغمبر صلح و شکیبایی
عزیزِ جانِ زهرا، جلوهگاه غیرت و غربت
کَرَمآبادِ دستانت بقیع مهربانیهاست
نسیم عشق جاری گردد از محراب چشمانت
زمین با آفتاب روی تو گرم و فرحبخش است
چراغ روشن نام تو زایل کرده هر ظلمت
فقیران مدینه از عنایات تو گردیدند مستغنی
به لطف بخششت باشد جهانی صاحب رفعت
ز حُسنِ خُلق، نزد حضرت حق احسنالخَلقی
کرامات تو بخشیده به شیعه عزت و شوکت
چه مظلومیتی بالاتر از این هست در دنیا
که زهرِ درد نوشی از سبوی دست همصحبت؟
تمام آسمان شهر دلهامان سیهپوش عزای توست
محرّم تاصفر مشکی شده هر کوچه از هِجرت
کریم آل طاها! میشود آیا که در محشر
بگیری دست ما در لحظههای عُسرت و حسرت؟
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
امام_رضا_ع
هر کس در این جا....خلوت و چشم تری دارد
زائر، مجاور ، حس و حال دیگری دارد
در زیر ایوان طلا یا پنجره فولاد
عطر خدا جاریست شوق محشری دارد
ایوان، حرم، باب الرضا، گلدسته ها، گنبد
مشهد به هر جایی ز عالم برتری دارد
سنی، کلیمی، ارمنی هم گویی اینجا هست
مولا عقیدهمند با هر باوری دارد
اینجا همه از التماس و بغض لبریزند
احوالشان با دوست رنگ بهتری دارد
با هر زبان و لهجه بانگ یا رضا جاریست
قربان مولایی که مُهر سروری دارد
برسفرهی مهر و عطایش عاشقان جمعند
سلطان بساط لطف عالم گستری دارد
شمس الشموس عشق بحر مهربانیهاست
خورشید عالمتاب زیبا منظری دارد
پا می گذارد هر که در دارالقرار یار
می فهمد انگاری کنارش دلبری دارد
قلبی که عاشق شد همانند کبوترها
در آسمان صحن او بال و پری دارد
با هر که می گویی سخن ازغصه سرشارست
هر کس در اینجا قصه ی دردآوری دارد
اما امید جود و احسان از رضا دارد
زیرا که می داند چه نیکو یاوری دارد
مشهد یقینا گوشه ای از باغ فردوس است
چون عطر ناب و ساحت جان پروری دارد
در روز محشر می شود آیا مرا گویند
این شاعر از مولا برات نوکری دارد؟
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
بیمارم و از دوست شفا می خواهم
از اهل کرم لطف و عطا می خواهم
مشهد برسم کنار هر گلدسته
هر چیز ندارم از رضا می خواهم
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
ای نام تو تسلی چشم انتظارها
مسندنشین قلب همه بیقرارها
تفسیر عشق و آیه ی ایمان و روشنی
مضمون عاشقانه ی بیت و شعارها
صد بغض بی بهانه میان گلو شکفت
دلخسته ایم و زخمی این روزگارها
ما را نبین که پر شده از درد غفلتیم
بنگر به اشک و ناله ی شب زنده دارها
گاهی عنایتی ، سر سوزن تفقدی
دستی بکش تو بر سر ما حال زارها
بی تو بهشت غرق سکوت و تباهی است
گویی جهنمی شده لیل و نهارها
خورشید عدل و سوره ی حق بر زمین بتاب
تا بشکند سیاهی و جهل و حصارها
صبح وصال روی تو عید محبت است
جوشد شراب عاشقی از چشمه سارها
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
مستی عالم ز رنگ عشق و بوی مهدی است
قبله ی اهل صفا پیوسته سوی مهدی است
جویبار رحمت است و چشمه ی عدل و امید
مهربانی و صداقت خلق و خوی مهدی است
چشمه ها و رودها، دریا و اقیانوسها
قطره ای از برکت آب وضوی مهدی است
با نگاهش کور مادرزاد درمان می شود
بارش نور شفا اعجاز کوی مهدی است
عاشقی یعنی وصال و فرصتِ نوشیدنِ
شربت ناب محبت از سبوی مهدی است
رنگ آرامش نگیرد بی حضورش، این جهان
آیه های صلح ورزی، از گلوی مهدی است
صد هزاران گل میان دشت و گلزار است لیک
حُسن یوسف جلوه ی زیبای روی مهدی است
بیقرار و خسته ایم از حسرت نادیدنش
عمر ما طی گشت و دل در آرزوی مهدی است
انتظار، آدینه ها، غم، ندبه های بی کسی
تا به کی آیا جهان در جستجوی مهدی است؟
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
می خواست قلم از لب خندان بنویسد
از شادی مردم به خیابان بنویسد
می خواست بهاری شود و خوش بنوازد
از عطر گل سوسن و ریحان بنویسد
می خواست ز صد رنگی پاییز دل انگیز
از خش خش برگ و نم باران بنویسد
می خواست که لب وا کند از عشق سراید
از بوسه ی مستانه، فراوان بنویسد
می خواست که با شور و شعف حرف دلش را
در قالب افسانه و رمان بنویسد
اما به زمین کرد نظر، اشک تراوید
تصمیم گرفت از غم و حرمان بنویسد
تصمیم گرفته غزل از دل بسراید
از ضجه ی آن کودک گریان بنویسد
از دشمنی و قحطی اخلاق بگوید
از عنصر گم گشته ی ایمان بنویسد
از همهمه ی باند تبهکار جهانی
از غرش دیوانه ی نادان بنویسد
از حمله ی بی وقفه بیداد و تباهی
از غزه ی بی حامی ویران بنویسد
از بغض گلوگیر و غم کودک سوری
از بارش آشوب به لبنان بنویسد
از سوختن خرمن امید بنالد
از خستگی و سفره ی بی نان بنویسد
از شعله ی ویرانگر تهدید و تجاوز
در خشکی و دریا و بیابان بنویسد
اوضاع جهان مایه شرم است و خجالت
سخت است قلم جز غم انسان بنویسد
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
لبخند بزن بهار را تضمین کن
اسفند دلم شبیه فروردین کن
هر صبح کنار سفره ی صبحانه
با قند لبت چای مرا شیرین کن
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
اساس گردش منظومهی جهان زهرا
چراغ روشن کانون آسمان زهرا
بهشت جلوهای از مهر کوثرانهی اوست
بهار سبز دلش برتر از جِنان زهرا
وفا و صبر مجسّم ، پناه امن علی
شکوه عشق خدا، سِرّ جاودان زهرا
زنی فراتر و برتر ز هاجر و مریم
علیمه، عارفه، مرضیّهی زمان زهرا
زکیه،ساجده،کوثر،شفیعه،زاهده،نور
شفاست واژهی نامش به هر زبان زهرا
زنی شبیه کسی نه، فقط شبیه خودش
که هست در دو جهان سرور زنان زهرا
نسیم مهر و محبت، بهار عاطفه اوست
نماد عفت و دریای بیکران زهرا
ثنای فاطمه رمز رهایی از غمهاست
در این زمانهی پر ماجرا، امان زهرا
مزار مخفی بانو میان قلب همهست
سلامِ شیعه بر آن ماهِ بی نشان زهرا
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
آیینهی جمال خداوند فاطمهست
مخلوق بیبدیل و همانند فاطمهست
بانوی آب و آینه و نور و بندگی
تفسیر کوثرانهی دلبند فاطمهست
در سوره ی مقدس کانون زندگی
دریای عشق و آیهی لبخند فاطمهست
تندیس حجب و جلوهی صبر و امید را
گویاترین نشانه و مانند فاطمهست
در روز حشر کاش چو پرسم شفیع کیست؟
جِن و ملک، به شوق بگویند فاطمهست
اعجاز نام حضرت مادر همیشگیست
مشکلگشا و فاتح هر بند فاطمهست
نامش شکوه بندگی و اسم اعظم است
در هر غزل، کلام خوشایند فاطمهست
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
دلیرستان غیرت، مهد شیران است ایران
پر از اسطوره ها و مرد میدان است ایران
به هر جایش نشان از مهر و لبخند اهورایی ست
بهارستان شور و شوق جانان است ایران
یهودی و مسیحی، مسلم و زرتشتیان باهم
سرای همدلی و جمع ادیان است ایران
خلیج فارس تا بحر خزر سرشار زیبایی ست
مثال روشن اعجاز یزدان است ایران
شکوه مهربانی تکیه گاه دوستان، ایران
برای دشمنانش تیغ بران است ایران
دفاع از حق مظلومان شعار انقلاب ماست
کنار غزه ی مظلوم و لبنان است ایران
بداند هرکه که چشم بد به خاک پاک آن دارد
أشِدّاءُ عَلَی الطّاغوت دوران است ایران
تجلی گاه همت، کوه شوکت، قله ی عزت
طنین باشکوه نام ایران است ایران
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
گشته دلهامان خراب و جایگاهی سوخته
در درون سینه هامان هست آهی سوخته
در حصار غصه و آشوب ، حیران گشته ایم
گم شده، سرگشته دل در کوره راهی سوخته
با هجوم درد و محنت، زخمی و طوفان زده
ارتش غم روبرو ، ما با سپاهی سوخته
در میان کشور دل، قحط شور و عاطفه ست
مانده بر جا لشگری مایوس و شاهی سوخته
مهربانی کم فروغ و روزگارِ پیش رو
روزهایی تیره با خورشید و ماهی سوخته
سایبانی بر سر ما نیست در کولاک درد
بارش برف و تگرگ و سرپناهی سوخته
حال ما اینست مولا ، در هجوم فتنه ها
چشم بر در، زار و مضطر، با نگاهی سوخته
رحم کن بر حسرت دنیای پر آشوب ما
ما رها گشتیم در تبعیدگاهی سوخته
کاش می شد تا که فریاد زمین را بشنوی
خرمن امّید ما از بی پناهی سوخته
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
خورشید دوباره بر زمین چشمک زد
صدبوسه به ناز و مریم و میخک زد
با سوزن نور و نخ امید و سرور
بر دامن صبح و زندگی پولک زد
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
دوباره بارش زخم و هجوم داغی که
طلوع درد و مصیبت، از اتفاقی که
و سوز و اشک قلم با چه اشتیاقی که
حدیث شعله ی سوزنده ی فراقی که
نسیم لطف وزید و علی"ع" تفضُّل کرد
قلم برای سرودن به یاد او گل کرد
سلام سوره ی کوثر سلام کوه وفا
سلام فخر ملائک سلام نور سما
سلام یاس پیمبر سلام بحر سخا
سلام شور عبادت سلام روح دعا
درون سینه و قلبم شبی قیامت شد
به نام بانوی گل ها دلم هدایت شد
به یاد فاطمه چشمان آسمان تر شد
فضای سینه پر از عطر یاس پرپر شد
هوای خاطر مولای ما مکدر شد
بدون همدم و یار و بدون یاور شد
تمام حرف دلم با غمش عجین گشته
به یاد غربت زهرا، علی حزین گشته
فضای شهر دل ما گرفته رنگ عزا
چگونه لب بگشایم چه رفته بر مولا؟
هزار رنج و مصیبت ، هزار آه و جفا
میان کوچه ی غربت هجوم خصم بلا
تمام عالم و آدم غریق حیرت شد
چه شد به اُمِّ اَبیها چنین جسارت شد؟
میان شهر مدینه دگر مسلمان نیست؟
برای ظلم و عداوت غروب و پایان نیست؟
برای همسر زهرا رفیق دوران نیست؟
حبیب و همره و یاری شبیه سلمان نیست؟
نبود هیچ کسی تا که یاورش باشد؟
نگاهبان حریم کبوترش باشد؟
کجاست منتقمی تا که او قیام کند؟
بساط ظلم و جنایت شبی تمام کند
نسیم عدل علی را علَی الدّوام کند
به وقتِ صبح ظهورش دوصد سلام کند
نفیر ظلم و خباثت بس است مولاجان!
غبار مرگ و اهانت بس است مولاجان!
بیا ترنم باران! که بی قرار توایم
بیا امید بهاران! در انتظار توایم
بیا نسیم گلستان! که در کنار توایم
همیشه در همه ایام جان نثار توایم
تمام بستر قلبم پر از بهانه ی توست
همیشه قبله ی دلها به سمت خانه ی توست
هنوز هم که هنوزست زخم بر جگر است
غبار شبهه فراوان و شهر خسته تر است
دلم خوش است به تک جمله ای که مختصرست
که انتهای شب خستگان سحر است
بیا و ساحل دل خالی از تلاطم کن
لب تمام زمین را پر از تبسم کن
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
دوباره بارش زخم و هجوم داغی که
طلوع درد و مصیبت، از اتفاقی که
و سوز و اشک قلم با چه اشتیاقی که
حدیث شعله ی سوزنده ی فراقی که
نسیم لطف وزید و علی"ع" تفضُّل کرد
قلم برای سرودن به یاد او گل کرد
سلام سوره ی کوثر سلام کوه وفا
سلام فخر ملائک سلام نور سما
سلام یاس پیمبر سلام بحر سخا
سلام شور عبادت سلام روح دعا
درون سینه و قلبم شبی قیامت شد
به نام بانوی گل ها دلم هدایت شد
به یاد فاطمه چشمان آسمان تر شد
فضای سینه پر از عطر یاس پرپر شد
هوای خاطر مولای ما مکدر شد
بدون همدم و یار و بدون یاور شد
تمام حرف دلم با غمش عجین گشته
به یاد غربت زهرا، علی حزین گشته
فضای شهر دل ما گرفته رنگ عزا
چگونه لب بگشایم چه رفته بر مولا؟
هزار رنج و مصیبت ، هزار آه و جفا
میان کوچه ی غربت هجوم خصم بلا
تمام عالم و آدم غریق حیرت شد
چه شد به اُمِّ اَبیها چنین جسارت شد؟
میان شهر مدینه دگر مسلمان نیست؟
برای ظلم و عداوت غروب و پایان نیست؟
برای همسر زهرا رفیق دوران نیست؟
حبیب و همره و یاری شبیه سلمان نیست؟
نبود هیچ کسی تا که یاورش باشد؟
نگاهبان حریم کبوترش باشد؟
کجاست منتقمی تا که او قیام کند؟
بساط ظلم و جنایت شبی تمام کند
نسیم عدل علی را علَی الدّوام کند
به وقتِ صبح ظهورش دوصد سلام کند
نفیر ظلم و خباثت بس است مولاجان!
غبار مرگ و اهانت بس است مولاجان!
بیا ترنم باران! که بی قرار توایم
بیا امید بهاران! در انتظار توایم
بیا نسیم گلستان! که در کنار توایم
همیشه در همه ایام جان نثار توایم
تمام بستر قلبم پر از بهانه ی توست
همیشه قبله ی دلها به سمت خانه ی توست
هنوز هم که هنوزست زخم بر جگر است
غبار شبهه فراوان و شهر خسته تر است
دلم خوش است به تک جمله ای که مختصرست
که انتهای شب خستگان سحر است
بیا و ساحل دل خالی از تلاطم کن
لب تمام زمین را پر از تبسم کن
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
هر که فهمش بیشتر سوز نهانش بیشتر
رنج و حیرانی و درد همزمانش بیشتر
هر کسی در زندگی چشم انتظاری می کشد
غصه و دلتنگی و اشک روانش بیشتر
مرهم امیدواری نسخه ای درمانگر است
هر که امیدش فزون تاب و توانش بیشتر
آن که در بازار دنیا مشتریّ عشق نیست
حسرت و دلشوره و سهم زیانش بیشتر
میوه ی دانش وقار وعادتِ کم گویی است
هر کسی کم بارتر حرف و بیانش بیشتر
روی سربرگ جهان این جمله را بنوشته اند
هر که محبوب خدا شد امتحانش بیشتر
گر کسی با صبح دریا همدم و همسایه است
جزر و مد ساحل دریای جانش بیشتر
وسعت دنیای ما در بال و پر وا کردن ست
هر که بالاتر نشیند بیکرانش بیشتر
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher