eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
705 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
بانو نبین پیش تو می‌گیرد زبانم من امپراطور غزل‌های جهانم از راه لمست زهر عشقت راه وا کرد از پوستم تا گوشتم تا استخوانم تو پادزهر نیش‌های بیشماری مینوشمت ای نوشداروی روانم! بوسیدنت را می‌توان پرواز نامید بال لبانت می‌برد تا آسمانم در مستی‌ام اشیاء هم مستند دیدم گل‌بوسه چید از استکانت استکانم! اذن تو مانند اذان زیباست زیباست زین پس نمازم را در آغوشت بخوانم بانو سحر شد می‌روی یا ماندگاری؟ در فکر یک صبحانه‌ی عاشق نشانم دیدم غزل‌بازی برایت شعر خواندم شاید بخواهی همچنان پیش‌ات بمانم! @golchine_sher
                باید تمام قافیه ها را صدا کنم         مضمون برای شعر شبم دست وپا کنم ایام سوگواری مادر رسیده است     وقت است حق شاعرییم را ادا کنم شعرم به نام نامی مادرشروع شد    اشکم به حال غربت حیدرشروع شد این درکه قافیست مگوهاست دردلش    اصلا تمام فاجعه از در شروع شد وقت وداع ساحل ودریا رسیده بود حتی خبربه آدم وحوا رسیده بود آنشب علی شدوعلی وبازهم علی   کَیف بشربه غربت اعلارسیده بود یک عده با شنیدن اخبار آمدند     چندین  نفر بماند  از انصارآمدند  شایدزمین خجل شدازاین ماجراکه دید        ازآسمان  به  بدرقه ی یار آمدند   یک نیم عشق دارد ازاین خانه میرود     بردوش شمع  پیکر پروانه میرود آه از وفای امت بی مهرو ناسپاس   این  آشنا  چقدر  غریبانه  میرود یکسوفقط به دوش علی باری ازغم است   یکسوولی جنازه ی بانوی اعظم است میپرسم ازخودم که چرامحتشم نگفت    امشب عزای مادر اولاد آدم است..! مادر به احترام تو تعظیم میکنم سر را کنار دست تو ترسیم میکنم امشب توان شاعرییم بیش ازاین نبود این دل سروده را به تو تقدیم میکنم.... @golchine_sher
بی‌شک بخیر می‌شود این صبح، اگر مرا با یک پیام ساده به‌یاد آوری همین... @golchine_sher
ماندم...چرا میبینمت با این و آن بیچاره من ! بعد از تو من میمانم و جنگ روان بیچاره من! تنها کلام نقش من تکرار افسوس است در سریال اُف بر زندگی "این داستان"بیچاره من! تقدیر مجذوبان تو چیزی جز این تفسیر نیست بیچاره او بیچاره این بیچاره آن بیچاره من! لبهایم از احساس دلتنگی ترک برداشتند از بس که بوسیدم تو را هر ناگهان بیچاره من! هم خنده ها هم گریه ها در اختیارم نیستند فرقی ندارم هیچ با دیوانگان بیچاره من ! این روزها از چشمها میخوانم این ناگفته را تغییر کردم از زمین تا آسمان بیچاره من ! @golchine_sher
هر شب یکی به پنجره ام سنگ میزند تنها منم که با خبرم کار ، کار توست @golchine_sher
هم شکارش کرده بودم هم شکارم کرده بود فرض کن صیاد بر صیاد دام آورده بود... @golchine_sher
از کنارم ردشدی بی‌اعتنا، نشناختی .... چشم در چشمم شدی اما مرا نشناختی .... در تمام خاله‌بازی‌های عهد کودکی... همسرت بودم همیشه بی‌وفا نشناختی؟! لی‌له‌باز کوچه‌ی مجنون صفت‌ها فکرکن.... جنب مسجد، خانه‌ی آجرنما، نشناختی؟! دختر همسایه! یاد جرزنی‌هایت به خیر... این منم تک‌تاز گرگم‌ برهوا، نشناختی؟! اسم من آقاست اما سال‌ها پیش این نبود... ماه‌بانو یادت‌آمد؟ مشتبا! نشناختی؟!؟ کیست این مرد نگهبانت که چشمش بر‌من‌است... آه! آری تازه فهمیدم چرا نشناختی .... @golchine_sher
قد کشیدی تا جوانی پا به پایم حیف شد دست دوران کرد،از دستت جدایم حیف شد خوب یادم هست گاهی با مداد قرمزت رنگ می کردی لبانت را برایم حیف شد ما دو تا از کوچه های کودکیهای همیم گرچه حالا تو کجا و من کجایم حیف شد دستِ من بود و لب و ابرو و چشم و موی تو لحظه هایی که سرت را روی پایم…حیف شد حاج خانمی! شدی ده سال بعد و من هنوز مثل سابق بین مردم مشتبایم حیف شد رفتی و دیگرنخواندم کوچه هم محروم شد سالها  از  گرمی سوز  صدایم  حیف  شد این جوانی جز تو خیلی چیزها را هم گرفت از دوچرخه تا تفنگ و تیله هایم حیف شد قدر انگشتان دستم  دوستت  می داشتم دیر فهمیدم که کم بود ادعایم حیف شد @golchine_sher