eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
452 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
سپیده سرزد و خورشیدِ ما رسید بیا شب سیَه سپری شد، سحر دمید بیا گذشت روز و شب ما وُ مثالِ یلدایی شبانه های سیاهی به روز رسید بیا تمامِ شب به امیدِ وصال تو بگذشت خجل شدم زِ وصال و شب وامید بیا شبم بِرفت و نباشد مرا دگر اثری زِ روی ماه و ستاره ، رسید شید بیا بیاکه خونِ دلِ من به دیده ام برسید بیاکه خونِ دلِ من به روی° دوید بیا رسیده سال نو و سحر دمید و وَلی مرا دگر نه بهارست و روزِ عید بیا گذشت عمر و وَلیکن تو را خبر نَبُوَد که در فراق تو ( مهدی ) چِها بدید بیا @golchine_sher
رفتی از خانه ام و در دل و جانم ماندی در خیالاتِ من و روح و روانم ماندی هرکه ازدیده رودمی رود از دل ، توچرا رفتی از دیده ام و در دل و جانم ماندی رفتی وچهره نهان کردی ودرقصّه ی عشق همچو ذکر سحری وِردِ زبانم ماندی آمدی به° زِ بهار و بنشستی چو بهشت رفتی و خاطره گشتی به خزانم ماندی رفتی وخوشدلم از اینکه دراین بزم وجود عشقِ افشا شده در رازِ نهانم ماندی همچنان آب زلالی که به بُستان برود تو روان گشتی ودر شعرِ روانم ماندی یاد و نام تو بُوَد تا به ابد بامن از آنک در دلِ ( مهدی) و در جانِ بیانم ماندی @golchine_sher
ای که سودای رُخَت شاملِ ما نیز شدست جام دل از مَیِ عشق تو چه لبریز شدست کو بهارانِ گل و فصلِ تموزت؟! مارا چار فصلِ همه ی سال که پائیز شدست با طلوعِ گلِ خورشید و سحر خیزیِ گل عقده ی این دلِ ما نیز سحرخیز شدست چه عجب ،گر که زِ پیغام سروشِ سحری نوحه ی مرغِ عزادار، دل انگیز شدست حالِ بلبل چونه خوش باشدازاین روزسیَه عرصه ی جلوه گری های شباویز شدست کو دگر نوبت نوروز و دگر موسم گل روزگاران که سیاه آمده شبدیز شدست عیبِ(مهدی)مکن ازجام شراب ومَیِ عشق گرچه دستور به تقوا و به پرهیز شدست @golchine_sher
قدرِ شبِ قدر بداند کسی آنکه کند روی° به خالق بسی شب همه شب تا به سحر با خدا دردِ دلِ خویش بگوید جُدا خواب ندارد به دو چشمانِ تر جان و دلش زنده بُوَد تا سحر ذکرِ خدا بر لبِ او جاری است توبه کنان در جَزَع و زاری است بر سرِ خود دفترِ قرآن بَرَد ذکرِ خدا بر درِ یزدان بَرَد قدرِ شبِ قدر بدان ای نکو روضه ی رضوان چو درآید براو مهدی ازاین شب توندانی،خموش رو تودراین شب به عبادت بکوش @golchine_sher
فَخرِهستی درزمان و زندگانی امشب است آن شبِ قدرِ نکویِ آسمانی امشب است آن شبی را که خدا نیکوپسندش کرده است از هزاران ماه° بهتر نیک دانی امشب است کس نمی داند چه باشد این شب قدرِکریم کانچه از رازست واسرارنهانی امشب است ماه مهر و مهربانی باشد این ماه و درآن بهترین شب هم زِ ماهِ مهربانی امشب است گر که خواهی با خدای خود نمایی گفتگو فرصتی خوب از برای همزبانی امشب است وَر کلامِ حق° تعالی را بخواهی بهرِ خود نوبتی خوشترکه تاقرآن بخوانی امشب است بهتر از هر شب بیا در مهر کوش و عاشقی مهدیاوقتِ خوشِ عشق وجوانی امشب است @golchine_sher
الهی دل به مهرت آشنا کن دلم را با نگاهت با صفا کن برون کن هرچه عشقی دردلم هست دلم را عاشق خود ای خداکن _______ خداوندا دلِ ما را صفا ده دلی بَس عاشق و درد آشنا ده مرا کن عاشقِ خود خالقِ من وجودم را تو عشقِ پر بها ده _______ الهی یک نگاهی بر دلم کن نگاهی بر دلِ بی حاصلم کن به مشکل خورده ام در زندگانی خداوندا تو فکر مشکلم کن _______ خداوندا صفای زندگی ده مرا توفیقِ عشق و بندگی ده برای روزه داری و نمازت مرا اِستادگی ، پایندگی ده _______ الهی نورِ ایمانم عطا کن مرا از ظلمتِ دنیا رها کن زِ هر درگه برونم کن خدایا مرا با درگهِ خود آشنا کن _______ خداوندا دلم را شاد گردان دلم از بندِ غم آزاد گردان شده ماتمسرا ویرانه ی من خدایا خانه ام آباد گردان _______ الهی جانِ من را پر ثمر کن زِ عشقت سینه ام را پر گُهر کن گرفتارِ غم و اندوه هستم الهی بر منِ مسکین نظر کن _______ خداوندا دلم پر نور گردان زِ عشقت جانِ من مسرور گردان دلم ویرانه ی هجرِ تو باشد چنین ویرانه را معمور گردان _______ الهی اُنس قرآن بر دلم نِه صفای عشق و ایمان بر دلم نِه هر آنچه دوست داری بار الها کَرَم بنما به من، آن بر دلم نِه _______ خدا وندا شب قَدرَت عطا کن در این شب زندگی را با صفا کن بیا و عشقِ خود را در دلم نِه بِدینگونه دلم را پُر بها کن @golchine_sher
ازوجودِ منِ بیچاره چه خواهی ای دوست از چه از عُمرِ منِ خسته بکاهی ای دوست دیده را نیست دگر هیچ بِجُز آبِ روان سینه را نیست بِجُز آتشِ آهی ای دوست نه گذر هست تو را بر درِ ویرانه ی من نه مرا هست به درگاهِ تو راهی ای دوست بِجُز از عشق ، اگر جُرم بُوَد در نظرت چه خطایی زِمن آمد!چه گناهی ای دوست دست از دامن تو هیچ نگیرم ، به ستیز بفرستی اگرم خیل و سپاهی ای دوست راه بنمای و گشا درگه و بردار نقاب که مرا نیست جزاین هیچ پناهی ای دوست عُمر (مهدی) به سرآمد، همه در دردِ فراق جانِ من گیر و بگو بازچه خواهی ای دوست @golchine_sher
خداحافظ ای ماهِ قرآن و دین مهِ خالقِ آسمان و زمین خداحافظ ای ماهِ خوب خدا که کردی مرا با خدا آشنا خداحافظ ای لطفِ شبهای تار تو بودی و من بودم و کردگار خداحافظ ای آسمانِ سحر مناجات حق ، در بیانِ سحر خداحافظ ای وقتِ افطارها زمانِ ضیافت ، زمانِ دعا خداحافظ ای افتتاح و سحر وَ یاجوشن ووقت قرآن به سر خداحافظ ای روز میلاد نور حَسَن آمد و بود همزاد نور خداحافظ ای روزوشبهای قدر زمانِ پُر از لطف و زیبای قدر خداحافظ ای بهترین ماه من تویی بهترین ماهِ دلخواهِ من خداحافظ ای سی شب وسی حضور که کرد ی وجود مرا پر زنور خداحافظ ای شعرهای صیام که (مهدی) سرود و دگر والسلام @golchine_sher
آمدم ای شاه به درگاه تو عاشقم و طالب و دلخواه تو آمده ام ، بی کسم و یار نیست کار مرا هیچ مددکار نیست آمده ام تا که پناهم دهی بر حَرَمِ خویش تو راهم دهی آمده ام تا که نگاهم کنی چاره ی این روی سیاهم کنی یک نظری جانب این خسته کن فکرِ منِ خسته ی پربسته کن دردِ مرا کن تو دوا ای نکو ده تو مرا نیک شِفا ای نکو ده تو سعادت به زیارت مرا نزد خدا کن تو شفاعت مرا زارم و رنجورم و هستم فقیر دست مرا گیر تو ای دستگیر من چه کنم گرتو رهایم کنی فکرِ جدایی زِ برایم کنی طاقت دوری زِ تواَم هیچ نیست تاب صبوری زِ تواَم هیچ نیست درگه خود را به رُخم باز کن با دل من، خویش تو دمساز کن مهدی اَم و خادم در گاه تو عاشقم و طالب و دلخواه تو @golchine_sher
تا جایگه عرش برین روح خدا رفت آن عارف فرزانه ازاین کهنه سرا رفت از نسل علی باشد و زهرای پیمبر آن سیّد و آن رهبر آزاده ی ما رفت بودست گرفتار خط و خال لب یار افسوس که آن عاشق وآن دلبرمارفت مشتاقی ما بود و معمّای وصالش کو دیرچرا آمدو ؟ کو زود چرا رفت؟ پروانه صفت گشت جدا از برِ مردم با شعله شمع سحر و نور خدا رفت یک عمربسی مهرو وفابود دراین جمع بوی دگری داشت گل صدق وصفارفت با یک دل آرام و طماَءنینه خاطر بار سفری بسته و با برگ و نوا رفت آن زنده ی جاوید در این دایره ی دهر از خاکی فانی به گلستان بقا رفت عشقی زشهادت به دل انداخت که مهدی آن شاهد جمع ‌شهدا با شهدا رفت @golchine_sher
نشانِ حُسنِ تو دارد ، تمامِ هستی ما زِ نوشِ جامِ تو باشد حدیثِ مستی ما چه شکوه ای زِسیَه بختی ام کنم ایدوست فدای چشمِ سیاهِ تو است هستی ما نه زاهدیم و نه عابد ، چنان که پندارند کز عشقِ روی تو باشد خدا پرستی ما زِ حُسنِ تو نشود کم ، اگر کنی نگهی بلند قامتِ رعنا ، دمی به پستی ما در این خزانِ غم آلوده ای نسیمِ بهار بیا زِ روی کرامت به سرپرستی ما ندانم از چه بُوَد که در قنوتِ نماز نمی دهد ثمر ای دوست دراز دستی ما پرستش تو کنون گر حدیث (مهدی) شد نظر مکن به گناه و به خودپرستی ما @golchine_sher
الهی با حُسَینم آشنا کُن به مِهرَش جان ودل را باصفاکُن بیا مرغِ دلم را از سرِ عشق خدایا راهیِ کربُبَلا کُن خداوندا مرا تا زنده هستم به دردِ عشقِ مولا مُبتلا کُن کَشَم در بندِ عشقِ حضرت دوست زِ بندِ عشقِ تَزویرَم رَها کُن عزای سَروَر و سالارِدین است مرا جانا شریک این عزا کُن دلم را کُن رها ازهرچه عشق است دلم را عاشقِ مِهرِ وَلا کُن ندارد شعر(مهدی) گربهائی خدایا این سخن را پُربَها کُن @golchine_sher