هنر میریزد از دستانت ای گُل! وقتِ گلدوزی
گُلِ جانِ مرا داری به جانِ خویش میدوزی
اگر امروز دلتنگیم اگر این لحظه دور از هم
به ما هم میرسد ایّامِ وصل و عاشقی روزی
مرا غم نیست آنجا که تو آرامِ دلم باشی
شکستی نیست در من با تو ای تندیسِ پیروزی!
تورا هرلحظه بیش از پیش میخواهم، برای من
هزاران سال دیگر هم همان محبوبِ دیروزی
تبِ خورشیدِ چشمانِ تو کاری کرد فهمیدم
که ماندن خیره در چشمِ تو یعنی خانمانسوزی
#نوید_نیّری
@golchine_sher
افتادهایم دور ز هم،کو نشانِ تو؟
جانِ من است بینِ تنم یا که جانِ تو؟
هم مِهر توست در همهی تار و پودِ من
هم یادِ من نهفته مَها در نهانِ تو
هیچم به پیشگاهِ تو آری ولی ببین!
من نیز عاشقم،یکی از عاشقانِ تو
کِی میرسد شبی که ببینم از این دیار
پرواز کردهام طرفِ آسمانِ تو؟
ای کاش عطرِ پیرهنت را بیاورد
بادی که میوزد به من از آستانِ تو
#نوید_نیّری
#عضوکانال
@golchine_sher
در سینه غمی به وُسعِ دریا دارم
آهی ز نهاد تا ثریا دارم
با اینهمه دلخوشم،در این ویرانی
چشمانِ تو را ز دارِ دنیا دارم
#نوید_نیّری
#عضوکانال
@golchine_sher
خوشا به حال رَحیلی که با تو همراه است
که جز طریقِ تو هر راه،عینِ بیراه است
مبادم آنکه مرا واگذاری از سرِ قهر
که از کمندِ تو هرکس رهاست گمراه است
مرا میان قنوتت مبر ز یاد ای دوست
مرا که سینهی تنگم خزانهی آه است
اگرچه زخم فراق است بر دلم اما
فدای موی نگاری که یارِ دلخواه است
خوشمکه عطرِ نفسهای توستدر سرِ من
کنون که دستم از آغوشِ ماه،کوتاه است
مرا ببخش اگر آنکه خواستی نشدم
همین تمامِ تمنّای بنده از شاه است
#نوید_نیّری
#یا_صاحب_الزّمان_ادرکنا
@golchine_sher