چون لاله همیشه واژگونم بی تو
عاشق شده ام غرق جنونم بی تو
صد بار مرا در دلِ خاک اندازند
فواره زند دوباره خونم بی تو
#صفیه_قومنجانی
#عضو_کانال
@golchine_sher
برشاخه نشست و خنده سر داد، بهار
صد غصّه ی باغ داده بر باد، بهار
از رویش دانه های خود فهمیدم؛
با سردی ایّام درافتاد بهار!
#سمیه_محمدجان_زاده (کهربا)
#عضوکانال
@golchine_sher
صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنار
قدر نوشیدنِ یک چای بمانی کافیست...
#معین_صباغ_مقدم
@golchine_sher
با تيشه خيال تراشيده ام تو را
در هر بُتي كه ساخته ام ديده ام تو را
از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟
يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را
هر گل به رنگ و بوي خودش مي دمد به باغ
من از تمام گلها بوييده ام تو را
رؤياي آشناي شب و روز عمر من!
در خوابهاي كودكي ام ديده ام تو را
از هر نظر تو عين پسند دل مني
هم ديده، هم نديده، پسنديده ام تو را
زيبا پرستيِ دل من بي دليل نيست
زيرا به اين دليل پرستيده ام تو را
با آنكه جز سكوت جوابم نمي دهي
در هر سؤال از همه پرسيده ام تو را
از شعر و استعاره و تشبيه برتري
با هيچكس بجز تو نسنجيده ام تو را
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
عاشقی کی واحد اندازه گیری داشته ست؟
عشق را قربانی متراژ و مثقالش نکن!
#اصغر_عظیمی_مهر
@golchine_sher
از هر چه دارم چشم می پوشم،
اگر دنیا
یک شب مرا زانو به زانوی تو بنشاند...
#پانته_آ_صفایی
@golchine_sher
ناله را،
هر چند میخواهم که پنهان بَرکِشم،
سینه میگوید که من،
تنگ آمدم
فریاد کن...!
#امیرخسرو_دهلوی
@golchine_sher
جای مرا پر کرد اینک او در آغوشت
امشب محرم می شود من هم سیه پوشت
باور نمی کردم مرا ازیاد خواهی برد
یعنی زمانی می رسد من هم فراموشت؟
لعنت به آن زن تا تورا بوسید من مردم
ناگاه دیدم یک جنازه بر سر دوشت
هرگز نمی خواهم بدانی تا ابد یک زن
هرصبح تا شب گریه کرده لای تن پوشت
دارد هوای این غزل دم می کشد کم کم
هی بغض می نوشم ازاین فنجان دمنوشت
امشب کمی دلشوره دارم بی گمان او هم
باید بخواند آیت الکرسی دم گوشت
#فریده_خسروی_لرگانی
#عضوکانال
@golchine_sher
با شال می بندد زن قصه سرش را
چون درد پوشانده تمام پیکرش را
تخت وتشنج یک تن بدحال و حالا
آشفتگی دربرگرفته بسترش را
کم کرده روی درد را باعشق، هرچند
در ناشکیبی سوخته بال وپرش را
یک مشت دارو، چشم های خیره برتخت
یک شربت سرفه که گم کرده درش را
سنگر گرفته کودکش کنج اتاق و
دیده ولی بابای او هم سنگرش را
یک دست وپایش مانده درمرز شلمچه
همراه خود آورده نیم دیگرش را
شبها مچاله می شود از درد در خود
مهتاب می بندد به همراهی سرش را
روزی هزاران بار می میرد زنی که
همسایه می خندد جنون همسرش را
هربار چیزی می شکست وباز می گفت
فردا برایت می خرم یک بهترش را
دارالجنون و عشق یعنی این اتاق و
یک زن که دیده پیش چشمش محشرش را
شاعر به پایان می رساند این غزل را
بامرد موجی با زن در محضرش را
#فریده_خسروی_لرگانی
#عضوکانال
@golchine_sher
دور از تو قبیله تا ابد سر گردان
دنیا نشود بدون تو آبادان
پائیز به زخم ها نمک می پاشد
برگرد و بهار را به ما بر گردان
#محمد_صادق_بخشی
#عضوکانال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
صبح آمده بود و غنچه سنبل میریخت
گــــل در ضربانِ سبز بـــلبــل میریخت
تا نبـــــضِ پــــــرنده ها به شادی بزند
خورشید به روی قدمت گل میریخت!
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
با بدان کم نشین که صحبت بد
گر چه پاکی تو را پلید کند
آفتابی بدین بزرگی را
لکه ای ابر ناپدید کند!
#سنایی
@golchine_sher